قاسم افشار: خوانندگان خارج نشین که نوستالژی هستند، بیشتر میفروشند/ من کنار نرفتم، من را کنار گذاشتند
قاسم افشار؛ خوانندهای است که دهه شصتیها و البته دهه پنجاهیها او را خوب میشناسند. افشار از نخستین خوانندگانی است که پس از انقلاب آغازگر موسیقی پاپ بودند. او و همنسلانش نخستین خوانندگانی بودند که پس از انقلاب در عرصه موسیقی پاپ فعالیت کردند.افشار با خواندن چند آهنگ به اوجِ محبوبیت و شهرت رسید. گذر زمان اما او و همنسلانش را از چرخه موسیقی پاپ حذف کرد. قاسم افشار به همراه سه تن از خوانندگانِ همنسلش در پاییز امسال دو اجرای موفق را در تالار وحدت به صحنه بردند تا شاید این اتفاق، آغازی دوباره برای فعالیت حرفهای و هنری آنها باشد.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، بخش هایی از گفت و گوی تسنیم با قاسم افشار در ادامه می آید:
قاسم افشار در حال حاضر مشغول چه کاری است. کسی که روزگاری در قله شهرت و محبوبیت در عرصه موسیقی بوده، اکنون و پس از مدتی که از صحنه موسیقی دور بوده، چه میکند؟
الان که روبهروی شما نشستهام(میخندد) قله در زندگی من معنای خاصی میدهد؛ هر زمان که سلامت هستم، اطرافیانم که دوستشان دارم کنارم هستند. زمانی که دوستم دارند و دوست دارم آدمها را؛ برایم قله است. اتفاقاتی افتاد که مجبور شدم از فضای موسیقی فاصله بگیرم. از بازار موسیقی دور شدم. تا اینکه دوستانی که اطرافم بودند گفتند که باید کار کنی. قبل از کرونا چند آهنگ تولید کردیم و بعدش هم که به کرونا خوردیم و همه چیز متوقف شد.بعد از کرونا فکرهای جدیدی به سرم آمد. الان چند آهنگِ آماده انتشار دارم و چند اثر هم در دست تولید دارم. اگر خدا بخواهد تلاش دارم که مقداری پررنگتر در عرصه موسیقی فعالیت کنم.
بحث این همیشه وجود دارد که شما را کنار گذاشتند یا شما خودتان کنار رفتید؛ این مسئله را برایمان توضیح دهید و اینکه چه شد که در این برهه زمانی تصمیم به بازگشتی دوباره به عرصه موسیقی گرفتید.
مهمترین دلیلش این است که من دیوانهوآر به خواندن علاقه دارم. روزی یکی از دوستانم از من سوال کرد که اگر به عقب برمیگشتی، این راه را انتخاب میکردی؟ گفتم که با چیزهایی که دیدهام حتما نه! مسائل و حاشیههایی که برایم به وجود آمد من را از این مسیر دور میکرد. اگر برمیگشتم به عقب هر کاری انتخاب میکردم بهتر از خوانندگی بود. لااقل بعد از سی سال بازنشسته میشدم.وقتی موسیقی را شروع کردیم افکارمان، تولیداتمان و حمایتها جور دیگری بود. به یکباره به نقطهای رسیدیم که هر چه زور میزدیم، میدیدیم که نمیشود. مثلا با کسی درگیر میشوی و هر چه زور میزنی زورت به او نمیرسد؛ در این شرایط کنار میکشی. من هم خیلی زور زدم که کار کنم اما نشد.وقتی پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی بود، از من گله کرد که چرا نمیآیی اجرایی داشته باشی. گفت من تالار وحدت را در اختیار شما قرار میدهم و شما خواننده الف هستید برای ما. من هم همه کارها را کردم و خودِ آقای ارجمند مجوز را برایم صادر کرد. در همین مسیر، آقای ارجمند استعفا داد. بعد که ارجمند از مرکز موسیقی رفت، دیگر سالن را به من ندادند! این بیمهری است.
علت اینکه سالن را به شما ندادند چه بود؟
هیچ جوابی به من ندادند.
شما گروه را آماده اجرا کرده بودید؟
بله. همه چیز آماده بود.برای همین کنسرت «خاطرهسازها» که با سه تن دیگر از دوستانِ خواننده برگزار کردیم، آقای محمد الهیاری بسیار از ما حمایت کرد. پیگیریهای ایشان نبود شاید تالار وحدت را در اختیار ما قرار نمیدادند. در همین مسیر اگر الهیاری عوض میشد، شاید این سالن را در اختیار ما قرار نمیدادند.
اگر قرار بود به جز خوانندگی کار دیگری بکنید، چه کاری انتخاب میکردید؟
میتوانستم رستوراندار خوبی باشم؛ چرا که آشپزی را خیلی دوست دارم.
در این زمانی که در عرصه موسیقی فعال نبودید، کارتان چه بود؟
در همین زمانی که فعال نبودم، فقط کنسرت برگزار نمیکردم؛ اما برنامههای ارگانی را در تهران و شهرستانها داشتم و دارم. اجراهایی که به صورت پلیبک برگزار میکردیم. من خوانندهای هستم که توانِ خواندنِ زنده دارم، اما کارها به صورت پلیبک به من پیشنهاد میشد. پذیرفتنِ این اتفاق هم از روی اجبار بود.دوست داشتم کنسرت برگزار کنم، چرا که در کنسرت یک گروهِ چند نفری در کنارت قرار میگیرند و آنها هم امرار معاش میکنند.
شما را کنار گذاشتند یا کنار رفتید؟
نه! کنار نرفتم. من را کنار گذاشتند. کدام هنرمند را سراغ دارید که بگوید من کار نمیکنم. مگر اینکه هنرمند دیگر توانِ کار نداشته باشد.در حال حاضر خوانندگانی که خارج نشین هستند، آنهایی که نوستالژی هستند، بیشتر میفروشند. برخی از این خوانندگان از هفتاد سالگی هم گذشتهاند، اما همچنان فعال هستند. من مگر دیوانه بودم که کنار بکشم.
شما الان چند ساله هستید؟
من 59 ساله هستم. خوانندگی به نظرم سن ندارد. تام جونز سنِ بالایی دارد و با همین سن اجراهای باشکوهی دارد. خواننده زمانی باید کنار برود که دیگر نتواند بخواند. من سرحال هستم و میتوانم بخوانم.من نوک پیکان بودم؛ به اتفاق دیگر خوانندگانِ زمان ما از جاده صافکنهای موسیقی پاپ بودیم. این مسیر را ما هموار کردیم بعد به خودمان بیمهری کردند. همه سختیها را ما به جان خریدیم!
ارسال نظر