| کد مطلب: ۱۰۷۱۱۴۷
لینک کوتاه کپی شد

مهدی مطهرنیا در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

شانگهای و بریکس تیتر رسانه‌ها را پٌر می‌کند؛ نه سفره های مردم را

روز پنجشنبه بود که دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل با ارسال یادداشتی به کشورهای عضو سازمان ملل متحد، پایان رسمی مقررات بندهای ۳، ۴ و ۶ ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱، شامل آزمایش‌های موشکی، محدودیت صادرات و واردات اقلام موشکی به ایران و همچنین تحریم‌های مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت را به اطلاع کشورها رساند و به این ترتیب عملا تحریم‌های تسلیحاتی ایران در جهت خرید و فروش برداشته شد.

شانگهای و بریکس تیتر رسانه‌ها را پٌر می‌کند؛ نه سفره های مردم را

این در حالی است که پیش از این در تاریخ مقرر غروب برجام ایالات متحده آمریکا و همچنین تروئیکای اروپایی تاکید داشتند که به رغم پایان یافتن زمان تحریم‌های تسلیحاتی ایران آنها تحریم‌های علیه ایران را حفظ خواهند کرد و گامی در جهت برداشتن این تحریم‌ها برنخواهند داشت. حال پرسش اینجا است که وقتی شورای امنیت رای به پایان تحریم‌های ایران می‌دهد چگونه برخی کشورها بر موضع خود بر عدم بر داشتن تحریم‌ها اصرار می‌ورزند؟ این مساله به لحاظ حقوقی نیز قابل پیگیری خواهد بود و ایران می‌تواند بدون هیچ گونه محدودیتی به تجارت تسلیحاتی بپردازد. هرچند که چین و روسیه نیز تلویحا از این موضوع حمایت کرده‌اند، اما باید دید اگر غرب بخواهد تحریم‌هایی را برای کشورهایی که به تجارت تسلیحاتی با ایران بپردازند اعمال کند آن زمان شرایط چگونه و به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت. در این راستا برای بررسی شرایط پایان رسمی تحریم‌های تسلیحاتی ایران، نوع مواجهه غربی‌ها و احتمال احیای برجام «آرمان ملی» با مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی، رئیس اندیشکده سیمرغ و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

*روز پنجشنبه دبیرخانه شورای امنیت سازمان ملل به همه کشورها اعلام کرد که تحریم‌های تسلیحاتی ایران پایان یافته است؛ اما آمریکا و اتحادیه اروپا گفته‌اند که تحریم‌های ایران را حفظ خواهند کرد؛ به لحاظ قواعد بین‌المللی این اختلاف چگونه قابل تحلیل است؟

 در عالم سیاست توافق نامه‌ها و حتی تعهدنامه‌ها ضمیمه اراده سیاسی دولتمردان در حوزه روابط بین‌الملل است. از منظر واقعیت امر قوانین بین‌المللی در سایه اراده سیاسی معنا و تعریف عملیاتی پیدا می‌کند. به بیان ساده‌تر بسیاری از قوانین، توافقنامه‌ها، تعهدنامه‌ها، اتحادها و واژگان دیگری نظیر اینها تحت تاثیر اراده سیاسی و اراده سیاسی پیرو قدرت چیره در عرصه بین‌المللی است. اگرچه خود حقوق و قوانین منبع قدرت مشروع است؛ اما در عرصه روابط بین‌المللف مشروعیت قدرت بیش از عرصه سیاست داخلی متوجه ترازنامه قدرت است. هرچه تراز قدرت طرف‌های درگیر در یک موضوع والاتر باشد قوانین در ذیل تفسیر و اراده آنها برای اقدام عملیاتی‌تر می‌شود. از این رو اگر چه در هشتمین سال گذر از توافق هسته‌ای 2015 بخشی از بندهای غروب برجام به سر رسیده و تعدادی از تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی ایران در سازمان ملل متحد لغو می‌شود، اما نکته‌ای که وجود دارد آن است که آیا اراده قدرت‌های بزرگ بر این منوال قرار خواهد گرفت؟ البته روسیه و چین از آن اسقبال می‌کنند. یکی از بندهای غروب برجام و به تبع آن قطعنامه 2231 که مربوط به سال هشتم اجرای توافق است از 18 اکتبر 2023 به عنوان ضمیمه بند ب قطعنامه 2231 که در متن روز انتقالی نامیده شده بخشی از تحریم‌های ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد را به صورت خودکار لغو می‌کند. اما آیا تحریم‌هایی که بر این اساس شامل فرآیندهای تسلیحاتی و موشکی ایران می‌شود برداشته خواهد شد؟ به عبارتی محدودیت‌هایی مرتبط با فعالیت‌های ایران در ارتباط با موشک‌های بالستیک که قابلیت حمل سلاح هسته‌ای دارند با پایان تحریم‌ها و انسداد اموال و دارایی‌هایی چندین فرد و بالغ بر 60 نهاد درگیر در برنامه هسته‌ای و موشکی ایران و همچنین محدودیت در خصوص انتقال موشک‌ها، پهپادها و فناوری‌های مرتبط با ایران تا حدودی با تردید روبه‌رو است، چراکه برنامه‌های محدود سازنده ایران در زمینه‌های تعریف عملیاتی از بندهای برجام بیش از آنکه وابسته به دایره حقوقی و توافقنامه برجام یا حتی قطعنامه 2231 باشد متوجه اراده سیاسی قدرت‌های بزرگ برای حل و فصل اصطکاک و منازعه خود با تهران است. با توجه به جنگ اوکراین و اکنون جنگ در غزه مواضع تهران و همچنین مواضع ایالات متحده آمریکا و کشورهای متحد آمریکا در سطح منطقه و بین‌المللی به نظر می‌رسد این معنا تا حد زیادی با تردید روبه‌روباشد و در عمل باز تحریم‌ها ادامه پیدا کند و قواعد حقوقی ناظر بر این توافقنامه نیز تنها بر روی کاغذ باقی بماند. اگر چه ایران مشروعیت بیشتری در این زمینه حاصل و از منظر حقوقی می‌تواند با فراغ بال بهتری در این زمینه عمل کند، اما محدودیت‌های ناشی از فشار کشورهای به ویژه غربی یعنی اتحادیه اروپا و آمریکا همچنان فعال خواهند بود.

* تاثیرات این اختلاف حقوقی را بر دیگر کشورها چطور می‌بینید؟ اینکه ایران بخواهد بر مبنای آنچه سازمان ملل گفته به خرید و فروش تجهیزات نظامی بپردازد؛ اما سایر کشورها به جهت ترس از تحریم آمریکا از این کار امتناع کنند.

به هر روی برجام امروز در حالت توافقنامه‌ای بین‌المللی است و حتی به صورت یک تعهد بین‌المللی شناخته نمی‌شود. قدرت اجرایی و نفوذ برجام امروز به پایین‌ترین حد خود رسیده به گونه‌ای که من بارها گفته‌ام که برجام مرده است. با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا در سال 2018 از برجام خارج شد و برای پیوستن ایران به مذاکرات در جهت اجرای برجام در وین نیز ایران در مقابل آمریکا و آمریکا در مقابل تهران به نتایج مورد نظر دست نیافتند و مذاکرات پایان یافت؛ احتجاج به برجام در هردو طرف بسیار ضعیف است. فلذا آنچه که اکنون از نظر علمی مطرح است رفتار و کنش‌های سیاسی طرف‌های درگیر نسبت به یکدیگر است. لذا اگر بخواهیم بگوییم که ایران به قواعد بین‌الملل عمل می‌کند از منظر تعریف و تفسیری که درباب عمل به قواعد بین‌المللی وجود دارد بیش‌ترین میزان اتهام از سوی افکار عمومی مردمان این کشورها و دولت‌های حاکم بر این کشورها به سمت تهران در ارتباط با پرونده هسته‌ای، پرونده حقوق بشر،اعراب و اسرائیل و مسائل مربوط به این پروندها و مسائل مطرح شده در این باب در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی است. فلذا ایران نیز انگشت اتهام را به توسعه و ترفندی که کشورهای استکباری برای مقابله با گفتمان انقلابی با تهران دارند می‌گیرد. در چنین وضعیتی اثر توافقنامه‌ای به نام برجام که به تعهدی هم در جامعه بین‌المللی از سوی طرفین تبدیل نشده و یکی از طرفین مهم از آن خارج و دوباره برای ایجاد فضای صحبت در باب اقدام مشترک در زمینه‌های متمایز ولی پیوسته با پرونده هسته‌ای در ارتباط با ایران بوده است در یک وضعیت بسیار لغزنده قرار دارد. فلذا هر کدام از طرفین انگشت اتهام را به طرف دیگری قرار می‌دهند که در نتیجه نهایی آنکه اراده به استفاده از ابزار قدرت بیشتری را دارا باشد به پیروی از آن اهرم‌های فشار فرون‌تری نسبت به دیکری برای کنترل رفتار و کنش طرف مقابل داشته باشد در میدان موضع را مشخص می‌کند. حال ایا ایران با در دست داشتن این قواعد حقوقی یعنی غروب برجام خواهد توانست در اراده سیاسی که ایران را به حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، ایجاد چالش‌ها و بحران‌های منطقه‌ای، دستیابی به سلاح‌های غیرمتعارف، مبارزه با اسرائیل و نابودی این رژیم متهم می‌کند با میزان قدرتی که اکنون از منظر نیروهای پیشران در تهران وجود دارد بر قدرت‌های بزرگ جهانی غلبه کند؟ آیا قدرت‌های بزرگ جهانی همسو با ایران در حمایت از ایران وارد عمل خواهند شد؟ آنچه روسیه و چین نشان داده‌اند آن است که همواره محافظه کارانه از برگ ایران به نفع پایتخت‌های خود استفاده کردند و هیچگاه نه چین و نه روسیه و نه سازمان‌های بین‌المللی مثل جنبش غیر متعهدها و دیگر سازمان‌هایی که در این زمینه ایران در عرصه بین‌المللی بارها به آنها اشاره و حتی تکیه کرده است برای ایران سرمایه گذاری خاصی را در دهه‌های گذشته انجام نداده‌اند. از طرف دیگر نزدیکی ایالات متحده آمریکا با اتحادیه اروپا در ارتباط با پرونده ایران و همچنین درباره پرونده‌های متفاوتی که در باب تهران مطرح است بیشتر شده است. به ویژه همگرایی میان واشنگتن و لندن در ارتباط با تهران رو به تزاید است. اکنون با توجه به بحران اوکراین و اتهاماتی که اروپاییها به تهران وارد کرده اند و همچین جنگ غزه ، به نظر می‌رسد که تهران کار آسانی نخواهد داشت.

* با وجود اینکه بسیاری از تحلیلگران از عدم احیای برجام سخن می‌گویند؛ اما برخی اتفاقات مثل تبادل زندانیان یا اظهارات مقامات طرفین این احتمال را به میان می‌آورد که شاید ایران و آمریکا درصدد راهی برای بازیابی توافق باشند؛ تحلیل شما از این موضوع چگونه است؟

این تحلیل نوعی نگاه تقلیل گرایانه و آرزومندانه به دنیای سیاست است. دولت ایالات متحده آمریکا در واشنگتن وظیفه دارد که شهروندان تابع این کشور را در هر کجای جهان حمایت و در جهت آزادسازی آنها از زندان‌های کشورهای دیگر مورد توجه قرار دهد. تبادل زندانیان برای آمریکا یک وظیفه اساسی محسوب می‌شود. پس اینکه بگوییم آمریکا برای تبادل زندانیان اقدام می‌کند و این تبادل زندانیان نشان دهنده گرایش آمریکا برای ایجاد فضای دوستی با تهران است چه از سوی تحلیلگران بین‌المللی و حتی آمریکایی مطرح شود و چه از سوی تحلیلگران ارزش‌گرا در تهران یک تحلیل بسیار آرزومندانه و سرگرم کننده است. ایالات متحده آمریکا متعهد به حفظ جان شهروندان و حمایت از اتباع این کشور درسراسر جهان است. فلذا در کشوری که اینگونه به زندانیان به عنوان ابزار و اهرم فشاری بر روی دولت مستقر بر واشنگتن می‌نگرد برای آمریکایی‌ها یک رسالت مضاعف محسوب می‌شود. از طرف دیگر مذاکراتی با میانجی‌گری کشورها و پایتخت‌های کشورهای منطقه و حتی نظام بین‌الملل صورت گرفته که مساله ایران با آمریکا حل شود. دولت واقع گرا؛ پراگماتیست یا عملگرا همواره از این میانجی‌گری‌ها استقبال و با وجود شکست‌های گوناگون در نشست‌های مختلف باز هم سر میز مذاکره حاضر می‌شود. اما مهم این است که آیا مواضع خود را نادیده می‌انگارد، عقب می‌نشیند و امتیاز می‌دهد؟ به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها در هیچ کدام از این نشست‌ها از نشست‌های مذاکرات وین در دولت رئیسی و حتی قبل از آن و اکنون از مواضع خود نه تنها عدول نکرده‌اند بلکه سخت‌تر از گذشته تحریم‌های بیشتری را بر تهران تحمیل می‌کنند. حال در این میان آیا تبادل چند زندانی اثری بر کل موضوع دارد ؟ من می‌گویم خیر؛‌ فقط می‌تواند نوعی نسیم بسیار کوتاه بر این مسیر بنوازد، اما اثر غایی ندارد. همان‌گونه که پیش از این هم نداشت و بارها بر این نکته تاکید کردم.

*آمریکایی‌ها در مقاطع مختلف بعضا از پایبندی به مذاکرات برای رسیدن به توافق جدید صحبت کرده‌اند و ایران نیز همواره بر احیای برجام تاکید داشته؛ این نوع نگرش اختلافی چقدر باعث می‌شود که طرفین سوم بخواهند از این مساله منافع خود را پی بگیرند؟

از مساله ایران و آمریکا نه تنها طرفین سوم بلکه طرف‌های متکثری بهره بردند. پکن از برگ ایران برای گرفتن امتیاز از آمریکا استفاده کرده همچنان که مسکو همین کار را کرده است. به همین‌گونه سه کشور بزرگ اروپایی نیز توانسته‌اند در فراز و نشیب‌هایی از تاریخ، با نزدیکی و دوری به تهران در بازی‌های سیاسی این چند دهه اخیر آورده‌هایی برای خود داشته باشند. لذا این امر بسیار مسجلی است که پرونده ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی به عنوان یک پرونده نان و آب‌دار برای طرفین و کشورهای ثالث امروز چهره نشان می‌دهند و بر همگان ثابت شده است که حتی پکن که ایران آن را شریک استراتژیک می‌خواند و در پی امضای توافقنامه 25 ساله استراتژیک با پکن یا 20 ساله با روسیه بوده است هیچ گاه به عنوان یک شریک استراتژیک از تهران حمایت نکرده‌اند، همواره با بهره‌مندی از ایران و پرونده ایران در برابر آمریکا در نظام بین‌الملل سودهای خاص خود را از آن اخذ کرده‌اند و سپس ایران را باز در تحریم‌ها تنها گذاشته‌اند. فلذا چندین بار باید این مساله آزموده شود تا به این نتیجه برسیم که نظام بین‌الملل و الگوهای عمل در این نظام بین‌المللی تابع محض مفهوم قدرت و مکانیزم‌های پیچیده ارتباط‌های مبتنی بر این مفهوم میان پایتخت‌های کشورهای بزرگ در عرصه بین‌المللی است.

* حضور ایران در پیمان‌هایی مثل شانگهای و بریکس به چه میزان می‌تواند خلأ وجودی برجام را برای ایران پوشش دهد؟

این مساله بیشتر نوعی پروپاگاندا است. نزدیکی تهران با کشورهای حوزه‌های گوناگون این توافقنامه‌ها برای گریز از انزوای سیاسی ناشی از فشارهای بین‌المللی علیه تهران است. ایران قبلا عضو ناظر شانگهای شد و سپس به عضویت دائم در آمد و امروز با عضو بودن در شانگهای یا بریکس چه چیزی می‌تواند از منظر عینی در عرصه عملی در جهت حمایت از تهران داشته باشد؟ اینها می‌تواند تیتر روزنامه‌های شما را پر کند ولی سفرهای مردم و خزانه‌های ملی را نه.

 

 

 

منبع : آرمان ملی
خبرنگار : حمید شجاعی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار