تقی آزاد ارمکی در گفت وگو با «آرمان ملی»:
روزی «ایران فرهنگی» بر همه گفتمانها غلبه خواهد کرد
در توسعه متوازن یک جامعه، مسائل داخلی و خارجی به یک اندازه باید مورد توجه قرار بگیرد و بین این دو رویکرد یک نظم و هارمونی منطقی وجود داشته باشد.
این در حالی است که از نظر برخی تحلیلگران سیاسی، این نظم و هارمونی در ایران از بین رفته و مسائل داخلی به شکل شکنندهای تحت تأثیر سیاست خارجی ایران قرار گرفته است. بسیاری از کشورهای انقلابی با گفتمان فراملی پس از مدتی گفتمان خود را یا به شکل تغییر دشمن یا تعریف جدیدی از دشمن تغییر دادند و راه جدیدی در پیش گرفتند. این در حالی است که در ایران بهرغم فرصتهای گفتمانی این اتفاق رخ نداده است . به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر تقی آزاد ارمکی جامعه شناس گفت وگو کرده است. آزاد ارمکی در این زمینه معتقد است:« جمهوری اسلامی در ابتدا ضد استعماری بود اما در فرایند پس از انقلاب به ضد آمریکایی تبدیل شد.در ابتدای انقلاب مسأله ما تنها آمریکا نبود و استعمار بود. اگر به سخنان حضرت امام دقت کنیم متوجه میشویم که مسأله ایشان استعمار، استبداد و ارتجاع است. مسیر انقلاب نیز در مقابله با این سه موضوع طراحی میشود. با این وجود یک مقطع زمانی که انقلاب پیروز میشود و آمریکا در مقابل انقلاب قرار میگیرد آمریکا برای انقلابیون به مصداق استعمار قلمداد میشود. در گذشته انگلیس به دلیل دخالتهایی که در ایران کرده بود مصداق استعمار تلقی میشد. با این وجود پس از انقلاب این رویکرد تغییر کرد و آمریکا به مثابه استعمار در نظر گرفته شد. البته آمریکا نیز بیتمایل نبود که در مقابل ایران قرار بگیرد.آمریکا نیز به یک دشمن خارجی نیاز داشت که بتواند آن را مضمحل کند و خود را قهرمان نشان دهد». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*برای پیشرفت یک جامعه باید مسائل داخلی و خارجی به صورت متوازن در کنار هم قرار بگیرند. چرا در جامعه ایران این توازن به هم خورده و مسائل سیاست خارجی اقتصاد و مسائل داخلی را تحت الشعاع قرار داده است؟این عدم توازن چه پیامدهایی برای جامعه به همراه خواهد داشت؟
این وضعیت تقریبا در همه کشورهای جهان وجود دارد. این رویکرد به مسأله هویت باز میگردد که جوامع چگونه دولت های خود را برساخت می کنند. نکته دیگر در این زمینه به اهمیت یک کشور در معادلات بین المللی باز میگردد. اگر ایران را با کشورهایی مانند عراق، مصر و حتی پاکستان مقایسه کنیم متوجه میشویم که ایران جایگاه بینالمللی بالاتری نسبت به این کشورها دارد و در معادلات بینالمللی تأثیرگذارتر است. اگر به اتفاقاتی که در سالهای اخیر در مصر رخ داد نگاه کنیم متوجه میشویم که پس از ماجرای موسوم به بهار عربی و فراز و نشیبهای سیاسی که در این کشور رخ داد این تغییرات به اتفاقات محلی تبدیل شد و خیلی زود اهمیت خود را از دست داد. این در حالی است که وضعیت ایران در سطح منطقه و جهان کاملا متفاوت است. این موضوع نیز به سابقه تمدنی، فرهنگی و تاریخی ایران باز میگردد و همه به انقلاب 57 در ایران باز نمیگردد البته که انقلاب اسلامی نیز در این زمینه تأثیرگذار بوده است. در نتیجه جایگاه ایران از نظر تاریخی مهم است و از نظر بینالمللی نیز مهم قلمداد میشود. به همین دلیل ایران در معادلات بینالمللی دارای اهمیت است و در آینده نیز خواهد بود. به همین دلیل نیز همه روسای جمهوری که در ایران روی کار میآیند یکی از مهمترین برنامههای خود را در زمینه سیاست خارجی تدوین می کنند.
*تبدیل مقابله با استعمار به مقابله به آمریکا چه تبعاتی برای جامعه ایران داشت؟
جمهوری اسلامی در ابتدا ضد استعماری بود اما در فرایند پس از انقلاب به ضد آمریکایی تبدیل شد.در ابتدای انقلاب مسأله ما تنها آمریکا نبود و استعمار بود. اگر به سخنان حضرت امام دقت کنیم متوجه میشویم که مسأله ایشان استعمار، استبداد و ارتجاع است. مسیر انقلاب نیز در مقابله با این سه موضوع طراحی میشود.
با این وجود یک مقطع زمانی که انقلاب پیروز میشود و آمریکا در مقابل انقلاب قرار میگیرد آمریکا برای انقلابیون به مصداق استعمار قلمداد می شود. در گذشته انگلیس به دلیل دخالتهایی که در ایران کرده بود مصداق استعمار تلقی میشد. با این وجود پس از انقلاب این رویکرد تغییر کرد و آمریکا به مثابه استعمار در نظر گرفته شد. البته آمریکا نیز بیتمایل نبود که در مقابل ایران قرار بگیرد.آمریکا نیز به یک دشمن خارجی نیاز داشت که بتواند آن را مضمحل کند و خود را قهرمان نشان دهد. با این وجود موفق به چنین کاری نشد. در چنین شرایطی یک ایدئولوژی در ایران شکل گرفت که آمریکا در کانون آن قرار داشت. به همین دلیل نیز هر اتفاقی که در آمریکا رخ میدهد در مناسبات اجتماعی و فرهنگی داخل ایران دخیل است.در نتیجه آمدن یا رفتن ،اوباما، ترامپ و بایدن در مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایران تأثیرگذار است. در چنین شرایطی اگر آمریکا فرو بریزد یا این دشمن تغییر کند و یا تغییر روش بدهد اینجاست که مناسبات اجتماعی ما متناسب با سیاست خارجی تغییر خواهد کرد.
جمهوری اسلامی در حال ارائه ورژن جدیدی از خود است که رویه فرهنگی دارد. این وضعیت درباره اقتصاد نیز وجود دارد. موضوعاتی مانند اقتصاد مولد و اقتصاد کار از جمله مواردی است که ورژن جدیدی از اقتصاد ایران فردا را مشخص میکند.با این وجود لازمه داشتن همه اینها داشتن یک دولت قوی و یک نظام سیاسی بسیار قدرتمند از تمام جنبههای مختلف است. غرب نیز به این موضوع آگاهی دارد. به همین دلیل تلاش میکند این اهداف در ایران محقق نشود. برای همین است که ایران را تحریم میکند
*چرا این اتفاق رخ میدهد ؟
اگر جابه جایی در دشمن صورت بگیرد و یا تعریف از ماهیت دشمن تغییر کند ایدئولوژی مذکور کمرنگ خواهد شد. البته لازم است تاکید کنم که این ایدئولوژی با ایدئولوژی کلی انقلاب متفاوت است. بنده معتقدم ورژن جدیدی از جمهوری اسلامی میتواند شکل بگیرد که نگاه متفاوتی نسبت به این مسائل و مسائل آینده ایران داشته باشد. به عنوان مثال در چین هنگامی که مائو قدرت را در اختیار داشت یک نوع نگاه به امپریالیسم وجود داشت، اما پس از مرگ مائو نگاه دیگری به امپریالیسم در این کشور به وجود آمد. در این دوران معنای سیاسی امپریالیسم جای خود را به معنای اقتصادی آن میدهد. در زمان مائو دشمنی سیاسی با امپریالیسم وجود دارد و در این مقطع زمانی کشورهای همجوار چین به مرور زمان کمونیست میشوند. این در حالی است که پس از مائو به یکباره چین تعریف جدیدی از دشمنی ارائه میکند و به سمت جهش اقتصادی حرکت میکند. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که همان نظام سیاسی و همان افراد تصمیمگیر همچنان وجود دارند. با این وجود عناصر درونی این ایدئولوژی جا به جا شده است و چین در حال حرکت در مسیر جدیدی است. به همین دلیل نیز جمهوری اسلامی با تغییر مفهوم دشمن و یا فروریختن دشمن باید مسیر جدیدی را در پیش بگیرد. در چنین شرایطی عناصر درونی ایدئولوژی در ایران نیز تغییر میکند و این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی در مسیر توسعه اقتصادی یا توسعه فرهنگی حرکت کند. نکته دیگر اینکه در تاریخ معاصر ایران در نهایت یک دوره ایران فرهنگی مهم خواهد شد و بر سایر گفتمانها غلبه خواهد کرد. ایران فرهنگی به معنای سرزمین فرهنگی که ایرانیان در تاریخ خود در آن زیست می کردند و همچنان نیز به فرهنگ ایرانی عشق میورزند. آمریکا تلاش میکند این اتفاق در ایران رخ ندهد و ایران به سمت توسعه فرهنگی و اقتصادی حرکت نکند. اگر این اتفاق رخ بدهد ایران بازارهای بزرگ اقتصادی در منطقه و جهان پیدا کرد. به همین دلیل نیز آمریکا نمیخواهد چنین اتفاقی در ایران رخ بدهد.
*چین برای ایدئولوژی اولیه خود آلترناتیو داشت یا ایجاد کرد. چرا این اتفاق در ایران رخ نداد و تعریفی که از امپریالیسم یا دشمن تغییر نکرد؟
این آلترناتیو در ایران نیز وجود داشته است. جمهوری اسلامی در حال ارائه ورژن جدیدی از خود است که رویه فرهنگی دارد. این وضعیت درباره اقتصاد نیز وجود دارد. موضوعاتی مانند اقتصاد مولد و اقتصاد کار از جمله مواردی است که ورژن جدیدی از اقتصاد ایران فردا را مشخص میکند.با این وجود لازمه داشتن همه اینها داشتن یک دولت قوی و یک نظام سیاسی بسیار قدرتمند از تمام جنبههای مختلف است. غرب نیز به این موضوع آگاهی دارد. به همین دلیل تلاش میکند این اهداف در ایران محقق نشود. برای همین است که ایران را تحریم میکند و تحت فشار قرار میدهد. این در حالی است که ایران باید در مسیر ایران فرهنگی یا ایران اقتصادی یا ترکیبی از این دو قرار بگیرد. اگر در این مسیر قرار بگیرد وضعیت به شکل دیگری رقم خواهد خورد.
*به هر حال در معادلات بینالمللی به همان اندازه که چالشها دارای اهمیت است فرصتها نیز دارای چنین وضعیتی هستند. این در حالی است که عناصری در ایران وجود دارد که نگاه یکسانی به چالشها و فرصتهای بینالمللی دارد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
ما باید بپذیریم که در جمهوری اسلامی یک گستره وسیع سیاسی از منتهی علیه راست تا منتهی علیه چپ وجود دارد. متأسفانه برخی از رسانهها این وجهه رادیکال را در جامعه بازنمایی میکنند. چنین فضایی نیز بیشتر هیجانی است. در چنین فضایی وجه میانی بیشتر به سمت گفتمان سازی حرکت میکند. در فضای هیجانی صدای رادیکالها بیشتر شنیده میشود. این در حالی که میانهروها و چهرههای معتدل در وسط بازی قرار گرفتهاند و متأسفانه نمایندهای نیز در بین رسانهها ندارند.
ارسال نظر