نگاهی اجمالی به رمان «خانه شادی»
زنان آمریکایی در سده 19
رمان خانه شادی (1905) توسط ادیت وارتون (1862-1937) نویسنده آمریکایی نوشته شد. این اثر ادبی برای نخستین بار توسط سهیل سُمی (زاده 1349) مترجم ایرانی، به فارسی ترجمه شد.
ترجمه این کتاب در تابستان 1402 توسط نشر برج برای مخاطب فارسیزبان به چاپ رسید. خانه شادی، دومین رمان وارتون بود. سینتیا گریفین وولف (زاده 1936) تاریخدان ادبی آمریکایی در زندگینامه ادیت وارتون، او را رماننویسی متبحر و هنرمند توصیف میکند. این اثر هنگام چاپ در 1905، رکورد سریعترین فروش کتاب را در زمان خودش به دست آورد. رمان خانه شادی، همانند دیگر آثار او تا به امروز از محبوبیت زیادی در بین خوانندگان ادبیات برخوردار است. وارتون در این اثر ادبی به بررسی موقعیت زنها در گذار از سده نوزدهم به بیستم میپردازد؛ در واقع، منتقدهای ادبی عقیده دارند که این رمان، انعکاس نارضایتیهای زیادی است که وارتون در زمان خودش از آنها رنج میبرده است. قهرمان اصلی داستان، لیلی بارت، زنی است که از کودکی با این ایده بزرگ شده است که باید به یک هدف خاص در زندگیاش برسد: ازدواج با مردی ثروتمند با موقعیت خوب اجتماعی. داستان رمان از جایی آغاز میشود که او بیست و نه سال دارد و موقعیتهای خوبی را نیز از دست داده است. وارتون علت این موضوع را در روحیه قهرمانش میبیند که نمیخواهد بهخاطر پول با کسی ازدواج کند. اما، سرنوشت لیلی، مجرد ماندن نیست؛ بلکه، سقوط او به فلاکت است.
طی صد سال گذشته، منتقدها و پژوهشگرهای ادبی تفسیرهای متعددی از این رمان پیچیده ارائه دادهاند. بسیاری از خوانندهها از زمان نخستین چاپ این رمان، آن را انتقادی به بازار ازدواج دیدند. اما، پژوهشگرهای معاصر، این رمان و اعمال لیلی را از زاویهدید فمنیستی نگاه کردهاند. لیندا واگنر- مارتین در پژوهشی درباره رمان خانه شادی، آن را مثالی کلیدی از صدای زن میبیند که درونمایههای مهمی از مسائل زنان را در روشی نامحسوس ارائه کرده است؛ داستان، بیانیهای درباره نقش زن در جامعه است.
همانطور که در خانه شادی دیده میشود، زنها در جامعه اوایل سده بیستم فقط میتوانستند نقش همسر و مادر را داشته باشند. شخصیتهایی همچون جودی ترنور و برتا دورست، قدرت و جایگاه اجتماعی خود را بهواسطه ازدواجشان بهدست آوردهاند. تنها هدف لیلی در زندگی، این بود که ازدواج خوبی داشته باشد. او پس از شکست خوردن در این هدف، هیچ مهارت یا انگیزه دیگری برای ادامه حیات ندارد. لیلی تلاش میکند تا کار کند، نخست بهعنوان یک ملازم حرفهای و سپس بهعنوان دستیار کلاهدوز. اما، تلاشهای لیلی به شکل اسفباری ناکارآمد هستند و او بیشتر در فقر فرو میرود.
زنهای محدودی در این رمان، مسیر متفاوتی را انتخاب میکنند. نِتی استروتر، زنی متعلق به طبقه کارگر، بیرون از خانهاش کار میکند و به کودک و همسرش اهمیت میدهد. گِرتی فَریش، زن مجردی است که شغل مناسبی پیدا میکند. مهمتر این که، گرتی یکی از معدود شخصیتهای رمان است که حقیقتا لیلی را دوست دارد. با اینکه او نه مادر است و نه همسر، اما به بهترین نحو، نقش و هدف خود را در جامعه پیدا میکند.
وارتون، چندین عنوان برای رمان درنظر گرفته بود که همگی در رابطه با توصیف لیلی بارت بودند. 2 عنوان، نظر نویسنده را جلب میکنند. «زینت یک لحظه» در یکی از شعرهای ویلیام وردزورث (1770-1850) شاعر انگلیسی دوره رمانتیک، نظر وارتون را جلب میکند. وردزورث زیبایی ایدهآلگرایانه یک زن را بهصورت زیر توصیف میکند: «آن زن، شبحی از خوشی بود/ وقتی نخستین بار به چشمم آمد/ خیالی دوستداشتنی، فرستاده شده/ برای زینت یک لحظه/ چشمهایش همانند ستارههای زیبای گرگ و میش/ موهایش نیز همانند شفق تیرهگون/ اما گذشته از همه جاذبههایش/ از بهار جوانی و سپیدهدم شادمانه/ نگارهای رقصان، تصویری سرزنده/ برای مصاحبت، برای یکه خوردن، و کمین کردن.»
«زینت یک لحظه» بیانگر توصیف وارتون از رابطه لیلی بهعنوان زنی زیبا و سرشناس در جامعه است. او فقط تا زمانی برای جامعه ارزشمند است که زیبا و برجسته باشد. وارتون با در مرکز قرار دادن تصویر لیلی توانست بهطور مستقیم محدودیتهای اجتماعی تحمیل شده بر زنها را مخاطب قرار بدهد. این موضوع شامل آداب و رسوم طبقه اجتماعی میشود که لیلی در آن متولد شده و رشد یافته است. عنوان نهایی که وارتون برای رمان انتخاب کرد، خانه شادی بود. او این عنوان را از کتاب عهد عتیق گرفت که بیان میکند قلب فرد عاقل در خانه سوگ، و قلب نادانها در خانه شادی است.
رمان خانه شادی، با قهرمان داستانش، پسزمینههای اجتماعی را زیر ذرهبین قرار میدهد. «شادی» در تضاد با «سوگ» نیز پیامی اخلاقی را نوید میدهد. این اثر، پوچی ساختار اجتماعی را به پرسش میکشد که نه تنها پولپرست است بلکه در مقابل چشم همگان از آن فقط برای لذت و قدرتنمایی خود استفاده میکند. داستان رمان در زمانی اتفاق میافتد که قشر مرفه نیویورک از ثروتمندانی تشکیل شده بود که خودشان را با تغییرهای اجتماعی و اقتصادی عصر طلایی[1] ایالات متحده آمریکا وفق داده بودند. این نویسنده، عضوی از جامعه مرفه نیویورک بود. او به نحو قابلتوجهی توانست تصویر موثقی از این جامعه بهتصویر بکشد. جامعهای که زن را فقط ابزاری برای لذت میبیند و در غیر این صورت، او محکوم به فناست.
[1] عصر طلایی ایالات متحده، عنوان دورهای در تاریخ ایالات متحده آمریکاست که به اواخر سده نوزدهم میلادی – از دهه 1870 تا حدود 1900- اشاره دارد. این دوره، زمان رشد سریع اقتصادی خصوصا در شمال و غرب ایالات متحده بود.
*فاطمه احمدیآذر
منتقد
ارسال نظر