حسین انصاریراد در گفت وگو با«آرمان ملی»:
شکست اصلاحات به معنای مرگ اصلاحات نیست
در حالی که حل مسائل اقتصادی میتواند تأثیر زیادی روی میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس آینده بگذارد اما هنوز بهبودی در شرایط اقتصادی و معیشتی دیده نمیشود.
از سوی دیگر فضای انتخابات مجلس آینده به دلایل مختلف نسبت به انتخابات گذشته متفاوت است و اگر مسئولان به دنبال افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات هستند باید رویکردی در پیش بگیرند که در راستای مطالبات مردم به خصوص در زمینه اقتصادی وسیاسی باشد.«آرمان ملی» در این زمینه با حجتالاسلام حسین انصاریراد، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی گفت وگو کرده است. انصاریراد معتقد است:«محاسبهگری دقیقی در برخی تصمیمات دولت وجود ندارد وبه همین دلیل بعضا تصمیماتی که گرفته میشود متناسب با شرایط موجود جامعه نیست.امروز44 سال از پیروزی انقلاب گذشته و ما در طول این سالها تجربیات زیادی درزمینهٔ کشورداری و ارتباط با کشورهای جهان را پشت سر گذاشتهایم.آیا تکرار برخی اشتباهات گذشته توجیه پذیر است؟آیا زمان آن فرانرسیده که در برخی رویکردهایی که درگذشته دنبال میکردیم تجدیدنظر کنیم؟امروز کشور را اقلیتی مدیریت میکند که متناسب با دغدغههای اکثریت جامعه نیست. درگذشته اصلاحطلبان نیز در این زمینه نقش داشتند اما شرایط به شکلی پیش رفته که در شرایط کنونی اصلاحطلبان نیز دچار ضعف شدهاند». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*یکی از مسائلی که میتواند به افزایش میزان مشارکت در انتخابات مجلس آینده کمک کند بهبود وضعیت اقتصادی مردم است. دولت به چه میزان در ماههای منتهی به انتخابات به این امر اهتمام داشته است؟
مشکلات اقتصادی که امروز در جامعه وجود دارد زیبنده مردم ایران و مسئولان کشور نیست. اینکه دولت چه زمانی تصمیم بگیرد چه اقدامی را انجام بدهد در پیامدهای بعدی آن تأثیرگذار است. به همین دلیل من معتقدم در شرایطی که مردم با چالشهای مهم اقتصادی مواجه هستند تصمیماتی که شرایط را برای آنها سختتر کند اشتباه است و باید به زمان دیگری موکول شود. هنوز وضعیت برجام مشخص نیست. ما باید به تجربیات گذشته بهخصوص در دیماه96 و آبان98 و پائیز1401توجه داشته باشیم. در این تجربیات آسیبهای زیادی به کشور و مردم وارد شد و شرایطی در کشور پیش آمد که خوشایند نبود. به همین دلیل دولت نباید در مسیری حرکت کند که اتفاقات ناگوار گذشته دوباره برای مردم تداعی شود.اقتصاد علمی است که نیازمند دوراندیشی و محاسبهگری است. امروز مطالبه اصلی مردم از دولت کاهش نرخ تورم و کنترلگرانی هاست. درنتیجه دولت باید در راستای خواستهای مردم حرکت کند و نه اینکه تصمیمی بگیرد که گرانیها را بیشتر کند و مردم را با مشکلات بیشتری مواجه کند.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد مشکلاتی است که ما هنوز در عرصه بینالمللی و منطقهای با آن مواجه هستیم و دولت باید هرچه زودتر در این زمینه اقدامات لازم را انجام بدهد.ما مشاهده میکنیم که کشورهای غربی و آمریکا نیز در برخی زمینهها از خود انعطاف نشان میدهند تا چالشهای بین ایران و غرب از بین برود. به نظر من دولت باید از این فرصتها برای کاهش تنشها و همافزایی بیشتر استفاده کند تا ایران بتواند در عرصه بینالمللی و اقتصادی جایگاه خود را ارتقا بدهد. برخی تصمیماتی که دولت در شرایط کنونی گرفته علاوه بر اینکه فشار زندگی بر مردم را افزایش داده به همان میزان فشار به دولتمردان را نیز افزایش داده است.
اقتصاد علمی است که نیازمند دوراندیشی و محاسبهگری است. امروز مطالبه اصلی مردم از دولت کاهش نرخ تورم و کنترلگرانی هاست. درنتیجه دولت باید در راستای خواستهای مردم حرکت کند و نه اینکه تصمیمی بگیرد که گرانیها را بیشتر کند و مردم را با مشکلات بیشتری مواجه کند.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد مشکلاتی است که ما هنوز در عرصه بینالمللی و منطقهای با آن مواجه هستیم و دولت باید هرچه زودتر در این زمینه اقدامات لازم را انجام بدهد
*چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟
بههرحال هنگامیکه فشار زندگی روی مردم افزایش پیدا میکند مطالبات از دولت نیز افزایش مییابد و به همین دلیل دولت مجبور است برای پاسخگویی به مردم تلاش بیشتری از خود نشان بدهد.واقعیت این است که مردم از وضعیت اقتصادی موجود رضایت ندارد و این نارضایتی را بهخوبی میتوان در سطح جامعه مشاهده کرد.در چنین شرایطی فشار اقتصادی روی جنبههای دیگربار شده و نارضایتیها را تشدید می کند.در شرایط کنونی کارگران و کارمندان در شرایط سخت اقتصادی قرار دارند و دستمزدی که دریافت میکنند پاسخگوی مخارج زندگی آنها نیست.
در کنار این قشر از جامعه افرادی حضور دارند که بیکار هستند و هیچ شغلی ندارند. سؤال اینجاست که دولت چه برنامهای برای این افراد جامعه دارد؟من معتقدم محاسبهگری دقیقی در برخی تصمیمات وجود ندارد وبه همین دلیل تصمیماتی که گرفته میشود متناسب با شرایط موجود جامعه نیست.امروز44 سال از پیروزی انقلاب گذشته و ما در طول این سالها تجربیات زیادی درزمینهٔ کشورداری و ارتباط با کشورهای جهان را پشت سر گذاشتهایم. تکرار برخی اشتباهات گذشته توجیه پذیر نیست.آیا زمان آن فرانرسیده که در برخی رویکردهایی که درگذشته دنبال میکردیم تجدیدنظر کنیم؟امروز کشور را اقلیتی مدیریت میکند که متناسب با دغدغههای اکثریت جامعه نیست. درگذشته اصلاحطلبان نیز در این زمینه نقش داشتند اما شرایط به شکلی پیش رفته که در شرایط کنونی اصلاحطلبان نیز دچار ضعف شدهاند.ما در حدود نیمقرن تجربه حکومتداری در جمهوری اسلامی داریم. این در حالی است که برخی سیاستها جواب ندادهاند و ادامه دادن این سیاستها به نفع کشور نخواهد بود. دولت باید این شرایط را درک کند و از سیاستهایی پیروی نکند که درگذشته تجربهشده و به نتیجه نرسیده است.
*منظور شما چه سیاستهایی است؟
ما درگذشته در برخی سیاستهای خود اشتباه کردهایم.همه دولتها در دوران خود اشتباهاتی دارند و این وضعیت طبیعی است. بااین وجود نکته مهم این است که باید درک کنیم و بپذیریم که در برخی زمینهها اشتباه کردهایم تا بتوانیم آن را اصلاح کنیم. ایران دارای منابع متعدد طبیعی و سرمایه عظیم انسانی است و کشور فقیری به شمار نمیرود.در نتیجه وضعیت زندگی مردم ثروتمندی مانند ایران نباید چنین باشد که بهسختی دغدغههای معیشتی خود را مرتفع کنند.نکته دیگر اینکه برای همه ما اثباتشده که برخی از مدیران شایسته مدیریت نیستند و نباید در چرخه مدیریت حضورداشته باشند. اینگونه مدیران تنها به منافع فردی خود فکر میکنند و منافع ملی را فدای منافع فردی میکنند. بااینوجود همچنان مشاهده میکنیم برخی از این مدیران در جایگاه خود باقیماندهاند و حتی ارتقا نیز پیداکردهاند.بدون تردید یکی از سیاستهای ورشکسته که دولت سیزدهم نباید آن را دنبال کند استفاده از مدیران ناکارآمد است. دولت باید در این زمینه اهتمام جدی از خود نشان بدهد و از کسانی در مدیریت کشور استفاده کند که از توانایی لازم برای حل مشکلات مردم برخوردار باشند.من هیچگونه عقلانیتی در ادامه این سیاستهای ورشکسته مشاهده نمیکنم و معتقدم این سیاستها باید کنار گذاشته شود.من همواره به دنبال ثبات و استحکام نظام بوده و هستم و دغدغههایی که مطرح میکنم به دلیل دلسوزی و از سر خیرخواهی است.نباید اقداماتی صورت بگیرد که کشورهای دیگر ایران را بهعنوان دشمن خود قلمداد کنند. این وضعیت هم در منطقه و هم در عرصه بینالمللی باید موردتوجه قرار بگیرد.ضرورتی برای ادامه سیاستهای ورشکسته وجود ندارد و زمینه نیز برای دولت فراهم است که در این رویه تغییر ایجاد کند و درمسیری حرکت کند که درنهایت به سود منافع ملی تمام شود.
* در ماه های باقی مانده تا انتخابات چه اقداماتی میتوان انجام داد که شرایط تغییر کند؟
تصمیمگیران جامعه باید این نکته را در نظر داشته باشند که شرایط کشور به شکلی است که همه دلسوزان و نخبگان باید در صحنه حضور داشته باشند. این وضعیت درباره اصلاحطلبان نیز وجود دارد. در انتخابات گذشته اصلاحطلبان علی رغم محدودیتهای زیادی که برای آنها به وجود میآمد صحنه را ترک نمی کردند.شاید به همین دلیل نیز پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان ریزش پیدا کرد. با این وجود شرایط انتخابات آینده متفاوت است و باید شرایطی فراهم شود که اصلاح طلبان با همه ظرفیت های خود در یک انتخابات رقابتی شرکت کنند. در غیر این صورت پاسخی برای بدنه اجتماعی خود و مردم نخواهند داشت. نکته مهم این است که شکست اصلاحات به معنای این نیست که اصلاح طلبی در ایران مرده و بلکه اصلاح طلبی همچنان زنده است و راهی به جز اصلاحاتی در کشور وجود دارد، نیست.این اصلاحطلبی نیز توسط خود مردم و از درون کشور مطالبه خواهد شد. حاکمیت نیز باید این اصلاحات را بپذیرند و اگر می خواهند تحولات در کشور به صورت مسالمتآمیز باشد باید اصلاحات و نیاز به اصلاح را بپذیرد.این اصلاحات نیز باید به تدریج صورت بگیرد به شکلی که نظم کشور به هم نخورد. در چنین شرایطی اصلاحات می تواند مسیر آینده کشور را مشخص کند. در اصل اول قانون اساسی به رأی و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود استناد شده است.مشروعیت همه نهادهای نظام و از جمله دولت،مجلس و شوراها با رأی مردم است.حضرت امام(ره) از ابتدای تشکیل نهضت به آرای مردم تکیه کردند و همواره آرای مردم را برهر چیزی ارجح می دانستند. حضرت امام (ره)در جایی عنوان می کنند:« شنیده ام در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است... آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند می گویند... هر دویش غلط است... این یک توطئهای است که می خواهند همان طوری که در صدها سال توطئهشان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفادههای زیاد کردند و ما ضررهای زیاد از این بردیم... حالا دیدند آن شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است... دانشگاهیها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند... این یک توطئهای است برای اینکه شما جوان ها را مأیوس کنند». در نتیجه رویکردی نخبگان و کارشناسان را در چرخه انتخابات خارج کند برخلاف منویات حضرت امام(ره) است.
ارسال نظر