پیامدهای حضور مهاجران افغان
از زمان سقوط حکومت پادشاهی محمد ظاهرشاه در افغانستان و تشکیل حکومتها و دولتهای متعدد کمونیستی تحت حمایت شوروی سابق در کشور افغانستان تا بهوجود آمدن و تشکیل دولت مجاهدین با مداخله کشورهای غربی و بعد از آن تشکیل دولتهای وابسته تا تسلط طالبان بر آن کشور در دوسال اخیر، کشور ما از پیامدهای ناپایداری این حکومتها بر کنار نبوده است بلکه هر زمان به طریقی با آسیبی مواجه شده است که همچنان هم ادامه دارد.
مهاجرت تعداد زیادی از مردم کشور افغانستان به کشور ما تنها یکی از این پیامدهاست که عوارض آن همچنان ادامه دارد و در همه این سالها یک استراتژی و سیاست مشخص و پایدار برای مقابله با این سیل مهاجرتهای بیپایان اتخاذ نشده است بلکه با تصمیمگیریهای مقطعی و مناسبتی کشور با معضلات متعددی مواجه شده است که همچنان نیز استمرار دارد. امروزه آمارهای متفاوتی از تعداد افاغنه مهاجر قانونی و غیرقانونی شنیده میشود. مثلا میگویند بیش از پنج میلیون افغان به کشور ما مهاجرت کردهاند، رسمیت هیچکدام نیز تایید نشده است و متناوبا تغییر میکند. اگرچه گفته میشود بعد از تسلط طالبان بر کشور افغانستان آمارها به صورت جهشی افزایش یافته است. از سوی دیگر اگرچه حکومت طالبان توسط هیچ کشوری در جهان به رسمیت شناخته نشده است اما از سیاست روشنی با دیگر کشورها پیروی نمیکند، اینها سهم حقابه ما از رودخانه هیرمند را که سالهای بسیاری بین دو کشور جاری بوده است نپذیرفتهاند و ادعاهای دیگری هم دارند که با اصول همسایگی دو کشور دوست مغایرت دارد. حضور این جمعیت انبوه چند میلیونی افاغنه تحت حکومت طالبان در کشور ما به لحاظ امنیتی با سوال مواجه است که ضرورت دارد برای آن چارهاندیشی شود و به جد مورد ارزیابی قرار گیرد و البته که یقینا بر اشتغال مردم کشور ما آثار منفی بر جای گذاشته است زیرا در زمانی واقع شده است که جوانان بسیاری فاقد شغل و منبع درآمد هستند، اگر چه افاغنه فاقد تواناییهای تخصصی وتحصیلی برای اشتغال در مشاغل فنی و به روز هستند ولی تعداد خیلی زیادی از سایر مشاغل را به خود اختصاص دادهاند و با دریافت دستمزد کمتر بازار کار و حقوق و دستمزد ایرانیان را با چالش مواجه کردهاند. مساله دیگر، چگونگی تحصیل فرزندان افاغنه، سالهاست به عنوان یک معضل وجود دارد، اگر چه به عنوان یک ارزش فرهنگی و آموزه دینی چند سال قبل دستور داده شده که کودکان افغان نباید از تحصیل در مدارس کشور محروم شوند و پذیرش آنان در مدارس تسهیل شده است اما بهدلیل تعداد رو به رشد آنان بعدا گفته شده که این دانشآموزان باید شهریه بپردازند. ساماندهی این قبیل دانشآموزان و حضورشان در کنار دانشآموزان ایرانی خود معضل دیگری برای وزارت آموزش و پرورش است. چالش مهم دیگر ازدواج مردان افغان با دختران ایرانی است که صاحب فرزند شدهاند برابر مقررات کشور ما این کودکان ایرانی شناخته نمیشوند پس فاقد اسناد هویتی هستند که چالش متعددی برای آنان و آیندهشان خواهد بود. چنانچه افراد افغان بخواهند به کشورشان برگردند تکلیف این فرزندان چه میشود با تفاوتهای فرهنگی که بین دو کشور وجود دارد؟ اینها فقط بخشی از چالشهای همسایگی با کشور افغانستان و مشکلاتی است که مهاجرت بیرویه و بیضابطه افغانها به کشور ما تحمیل کرده است. اگرچه افغانستانیها مردم شریفی هستند که در همسایگی کشور ما زندگی میکنند و ما نمیتوانیم نسبت به آنان بیتفاوت باشیم و برایشان آرزوی خوشبختی داریم و کمک به آنان را درست میدانیم اما از سوی دیگر از مسئولان و سیاستگذاران انتظار داریم قبل از اتخاذ هر تصمیمی به امنیت کشور و عواقب آن تصمیم برای مردم و کشور بیندیشند.
*فعال اجتماعی
ارسال نظر