دکتر پیروز مجتهدزاده در گفت وگو با«آرمان ملی»:
در خاورمیانه 2 ضربدر 2 ، چهار نمیشود!
«معادلات خاورمیانه دارای حساب و کتاب نیست و نمی تواند آینده این منطقه را پیش بینی کرد. در این منطقه نتیجه دو ضربدر دو چهار نمی شود و بلکه عدد نامشخصی می شود.
مهم ترین دلیل این اتفاق نیز این است که درک صحیحی از زندگی و دموکراسی وجود ندارد. منطقه خاورمیانه باید این درک را در خود به وجود بیاورد که تنها در سایه دموکراسی است که می تواند زندگی خوبی داشته باشد».جملات بالا سخنان دکتر پیروز مجتهد زاده در گفت وگو با آرمان ملی است. دکتر مجتهدزاده در این گفت وگو به ریشه های مشکلات ایران در عرصه بین المللی و همچنین چالش های ایران در خاورمیانه می پردازد. این تحلیل گر روابط بین الملل در این زمینه معتقد است:« تجربه تاریخی به ما گوشزد می کند ما تاکنون یکجانبه گرایانه به وضعیت خود و رقبا نگاه کرده ایم.ما همواره گمان کرده ایم هر کاری انجام داده ایم صحیح بوده و به همین دلیل زندگی مردم در بهترین شرایط ممکن قرار دارد.این رویکرد همراه با واقع گرایی نبوده.واقعیت دیگری که در تجربه تاریخی ما وجود دارد این است که ما از روز نخست برنامه ریزی مسنجمی برای مدیریت کشور نداشتیم و به جای آن تلاش کردیم با جناحبازی و حزب بازی کشور را مدیریت کنیم». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*مناقشه هستهای ایران و آمریکا به چه میزان بر معادلات منطقه خاورمیانه تأثیر گذاشته است؟
ما برای تحلیل واقعیتهای موجود باید این تصور را تصحیح کنیم که ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی دارای رقابت های مشابه و هم ترازی است. واقعیت های نشان می دهد که چنین تصوری اشتباه است. ایران در سطح منطقه دارای رقابت هایی است اما این رقابت ها در سطح جهانی وجود ندارد.ایران با آمریکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورمیانه عربی یا غرب رقابتی ندارد. رقابت ایران با آمریکا به مسائل ایران در منطقه و مناسبات کشورهای خاورمیانه محدود می شود.اینکه برخی در داخل کشور ایران و آمریکا را در یک سطح فرض می کنند یک اقدام صحیح نیست.بدون تردید اگر چنین پیش فرض هایی برای تحلیل وجود داشته باشد نتیجه گیری که صورت می گیرد اشتباه خواهد بود.به همین دلیل انتظارات از دو کشور باید مبتنی برواقعیت ها باشد. بنده معتقدم انتظارات باید متناسب با ظرفیت های موجود ایران و آمریکا باشد.ما به اندازه ای دارای دانش و تجربه تاریخی هستیم که با نگاهی به تاریخ به این نتیجه برسیم که برای ادامه راه باید از چه روشی استفاده کنیم.حکومت هایی مانند صدام و قذافی که در مسیر دیکتاتوری حرکت کردند در نهایت نابود شدند.این در حالی است که کشورهایی که دارای ظرفیت های دموکراتیک بودند روز به روز قوی تر شدند.تجربه تاریخی نشان می دهد برای دوام داشتن یک حکومت آن حکومت باید دموکراتیک باشد.بنده معقتدم تندروترین افراد در نظام ایران نیز خواهان دموکراسی هستند.
*تجربه تاریخی به ما چه هشدارهایی می دهد؟ اینکه از چه مسائلی باید پرهیز کرد و چه رویکردهایی را می بایست در دستور کار قرار داد؟
در این زمینه ما باید همه رویکردهای داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار بدهیم تا مشخص شود در چه زمینههایی دچار اشتباه شدیم و چگونه میتوانیم از مسیر اشتباه باز گردیم.ما باید دارای این ظرفیت و بزرگی باشیم که هنگامی که شکست خوردیم به شکست و اشتباه خود اقرار کنیم.در گذشته ما این ظرفیت ها را نشان داده ایم. به عنوان مثال در ماجرای قطعنامه 598 ما نشان دادیم علی رغم اینکه شرایط را نمی پسندیم اما به دلیل مصلحت کشور و منافع مردم این کار را انجام می دهیم.متأسفانه روشنفکری منحرف عادت کرده هر اقدام مناسبی که صورت می گیرد را تخطئه کند.نکته مهمی که تجربه تاریخی به ما گوشزد می کند این است که ما تاکنون یکجانبه گرایانه به وضعیت خود و رقبا نگاه کرده ایم.ما همواره گمان کرده ایم هر کاری انجام داده ایم صحیح بوده و به همین دلیل زندگی مردم در بهترین شرایط ممکن قرار دارد.این رویکرد همراه با واقع گرایی نیست.واقعیت دیگری که در تجربه تاریخی ما وجود دارد این است که ما از روز نخست برنامه ریزی علمی و منسجم و صحیحی برای مدیریت کشور نداشتیم و به جای آن تلاش کردیم با جناح بازی و حزب بازی کشور را مدیریت کنیم.ما باید برای مدیریت کشور برنامه ریزی علمی انجام می دادیم.ایران دارای ظرفیت ها و استعدادهای کافی برای پیشرفت و توسعه است. در شرایط کنونی ارزش پول ملی ما کاهش زیادی پیدا کرده است.این مسأله نشان می دهد که ما در زمینههای اقتصادی و اجتماعی با مدیریت علمی جلو نرفتیم و برنامهریزی صحیحی نداشتیم.
*در شرایط کنونی جامعه با انباشت مطالبات و دغدغههایی مواجه شده است. این در حالی است که بخش هایی از مدیریت کشور ناکارآمدیهای خود را نشان دادهاند. با این انباشت مطالبات چه باید کرد؟
شرایط به شکلی نیست که به یک یا دو اقدام بتوان شرایط را به یکباره تغییر داد.در شرایط کنونی نخستین اقدامی که برای بهبود شرایط باید انجام شود تنویر افکار عمومی است.در مرحله بعد باید از شعارهای ایدئولوژیک خارج شویم که این رویکردها متعلق به قرن قبلی است.باید به امروز یعنی قرن بیست و یکم بازگردیم.مهم ترین شرایط مدیریت خوب این است که مدیر خوب داشته باشیم. برخی مدیران گمان می کنند مسئولیتی که به آنها سپرده شده همچنان باید در اختیار آنها قرار داشته باشد و نباید آن را به کسی واگذار کنند. به همین دلیل نیز شرایط برای اصلاح سخت شده است.آینده هر کشوری را خیلی راحت می توان در وضعیت دانشگاه های آن کشور مشاهده کرد.آیا وضعیت دانشگاه های ما به شکلی است که بتوان نسبت به آینده امیدوار بود؟در شرایط کنونی کشورهایی مانند آلمان و سوئیس نیز به اندازه ایران فارغ التحصیل در مقطع دکتری ندارند.این در حالی است که بخشی از فارغ التحصیلان ما علی رغم اینکه مدرک دکتری دارند اما از دانش و تخصص کافی برخوردار نیستند.بنده از مدت ها قبل خطاب به مدیران کشور عنوان کردم سیاست خارجی ما که از ابتدا ایدئولوژیک بوده نتیجه مطلوب را به دست نیاورده است. ما باید این واقعیت ها را درک کنیم و اشتباهات خود را تصحیح کنیم تا مسیر هموارتر و بهتری پیش روی ما قرار بگیرد.
* سیاست خارجی مبتنی بر واقعیت نیازمند چه ملزوماتی است؟
صلح و امنیت در منطقه و جهان تابع موازنه های استراتژیک بین کشورهای مختلف است.قبل از جنگ جهانی دوم این توازن ها وجود نداشت و به همین دلیل جهان هر روز شاهد جنگ جدیدی بود.با تشکیل سازمان ملل و توافق نامه هایی که منعقد شد جنگ و درگیری در جهان کاهش پیدا کرد. این در حالی بود که پس از جنگ جهانی دوم ما با جنگ سرد مواجه بودیم که یک اتفاق بزرگ برای آینده جهان به شمار می رفت.در چنین شرایطی بلوک شرق و غرب برای مقابله با دیگری به سلاح های بزرگ مجهز شدند که جهان را در وضعیت خطرناکی قرار داده بود. به همین دلیل قدرت های جهانی به این نتیجه رسیدند برای پایان این جنگ افروزی باید موازنه جدیدی در عرصه سیاسی جهان شکل بگیرد.موازنه ای که صلح و امنیت جهانی را حفظ کند.در نتیجه برای حفظ و ارتقای صلح در هر منطقه ای نیاز به موازنه های استراتژیک وجود دارد. با این وجود هنگامی که به وضعیت خاورمیانه توجه می کنیم به این نتیجه می رسیم که در این منطقه شرایط به شکلی دیگری وجود دارد. نکته دیگر اینکه معادلات خاورمیانه دارای حساب و کتاب نیست و نمی تواند آینده این منطقه را پیش بینی کرد. در این منطقه نتیجه دو ضربدر دو چهار نمی شود و بلکه عدد نامشخصی می شود.مهم ترین دلیل این اتفاق نیز این است که درک صحیحی از زندگی و دموکراسی وجود ندارد. منطقه خاورمیانه باید این درک را در خود به وجود بیاورد که تنها در سایه دموکراسی است که می تواند زندگی خوبی داشته باشد.
ما برای تحلیل واقعیتهای موجود باید این تصور را تصحیح کنیم که ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی دارای رقابتهای مشابه و هم ترازی است. ایران در سطح منطقه دارای رقابت هایی است اما این رقابت ها در سطح جهانی وجود ندارد.ایران با آمریکا بر سر نفوذ در شرق دور، خاورمیانه عربی یا غرب رقابتی ندارد. رقابت ایران با آمریکا به مسائل ایران در منطقه و مناسبات کشورهای خاورمیانه محدود می شود.اینکه برخی در داخل کشور ایران و آمریکا را در یک سطح فرض می کنند یک اقدام صحیح نیست.بدون تردید اگر چنین پیش فرض هایی برای تحلیل وجود داشته باشد نتیجه گیری که صورت می گیرد اشتباه خواهد بود.به همین دلیل انتظارات از دو کشور باید مبتنی برواقعیت ها باشد
*آیا دموکراسی می تواند موازنههای استراتژیک در خاورمیانه را شکل بدهد؟
بله؛این اتفاق باید در درون کشورهای منطقه خاورمیانه رخ بدهد. در شکل گیری این دموکراسی نیز قدرت های جهانی نباید دخالت داشته باشند.اگر ایران به دنبال منافع خود در این منطقه است باید به سطحی از قدرت تأثیرگذار برسد که بازیگران خارجی نتوانند در معادلات این منطقه نقش آفرینی کنند.عربستان در رقابت با ایران همواره تلاش می کند از آمریکا کمک بگیرد.این در حالی است که این وضعیت موازنه های منطقه ای را به هم می زند. نکته مهم اینکه ایران باید در مسیر ایجاد موازنه استراتژیک در منطقه خاورمیانه حرکت کند.معادلات منطقه ای نیز برای ایران سخت تر از گذشته شده است. در شرایط کنونی برخی از کشورهای عربی با اسرائیل وارد رابطه شده اند که این شرایط را برای ایران سخت تر می کند. هنگامی که قراردادهای بین المللی دچار خدشه می شود ترمیم آن آسان نخواهد بود.این وضعیت درباره برجام نیز وجود دارد. بنده معتقدم بازگشت مجدد آمریکا به برجام به همان آسانی انعقاد برجام نیست و بلکه باید از مسیرهای دشوارتری حرکت کرد.این وضع درباره ایران نیز وجود دارد.
ارسال نظر