4 کشور بزرگ منطقه اعتمادشان را به واشنگتن از دست دادهاند / پایان خاورمیانه آمریکا!
آرمان ملی : در طول سالیان متمادی ایالات متحده به تنهایی یا با متحدان مذکور به پیروزیهای در منطقه دست یافت.
با این وجود، دنیایی که این روابط را به وجود آورد دستخوش تغییراتی شده که نیازمند ارزیابی جدی است. دیگر تهدید شوروی برای منطقه خلیج فارس وجود ندارد و ایالات متحده به بزرگترین تولید کننده نفت در جهان تبدیل شده است. در همین حال، آخرین مذاکرات صلح بین فلسطینیان و اسرائیلیها با حمایت ایالات متحده تقریبا یک دهه پیش به شکست انجامید و راهحل دو کشوری مدتهاست که مرده محسوب میشود. رهبران عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه و مصر مسیرهای خود را ترسیم کردهاند و آشکارا منافع اصلی واشنگتن را نادیده میگیرند. آنان به این نتیجه رسیدهاند که روابط نزدیکتر سیاسی، اقتصادی و نظامی با روسیه، چین و هند و یا روابط با یکدیگر به طور آشکار یا مخفیانه جایگزینهای مناسبتری برای پشتیبانیای است که ایالات متحده از آنان به عمل میآورد. به بیان صریحتر چهار ستون سنتی آمریکا در خاورمیانه معتقدند موقعیت آمریکا شکنندهتر از آن است که بتوان مانند قبل به آن کشور تکیه کرد. اخیرا در مورد چگونگی مشارکت ترکها، اسرائیلیها و اعراب در گفتوگو با یکدیگر و بررسی راههایی به منظور احیای دیپلماسی، همکاری و سرمایهگذاری منطقهای مطالب زیادی نوشته شدهاند. برخی از تحلیلگران تا آنجا پیش رفتند که طلوع عصر جدیدی در خاورمیانه را اعلام کردند. با این وجود، باید به شکلی محتاطانه از تنشزدایی اخیر استقبال کرد. مردانی که امروز فضیلت آشتی را درک کردهاند همان کسانی بودند که یمن را ویران کردند، قطر را محاصره کردند، در سوریه و لیبی غوغا به پا کردند. در واقع، عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه و مصر همگی به دنبال اشکال مختلف ناسیونالیسم تهاجمی بودهاند. اسرائیل مرتبا سخنان تحریکآمیز مطرح کرده و خواستار پاکسازی قومی فلسطینیان از کرانه باختری هستند. در عربستان سعودی محمد بن سلمان ولیعهد آن کشور در تلاش برای کاستن از نفوذ نهاد مذهب و ایجاد هویت ملی سعودی حول شحصیت اقتدارگرای خود است تا فرهنگ تازهای از ملی گرایی را پرورش دهد. رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه نسخهای از ناسیونالیسم تهاجمی ترکی مملو از بو و رنگ مذهبی و آمیخته با احیای قدرت خلافت عثمانی را در سخنرانیهای مکرر انتقادی خود علیه غرب مطرح کرده است. در مصر زمامداری بیش از یک دههای عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور آن کشور مستبدانهترین شیوه زمامداری در تاریخ معاصر مصر بوده است. علاوه بر آن، این کشورها عمدتا همکاری با ایالات متحده را در مورد اولویتهای منطقهای آن کشور متوقف کردهاند. سیسی در اوایل سال جاری قصد داشت موشک و گلولههای توپخانهای را در اختیار روسیه قرار دهد تا پوتین از آن تسلیحات علیه اوکراین استفاده کند طرحی که توسط سازمانهای اطلاعاتی امریکا خنثی شد. اردوغان با پیوستن سوئد به ناتو مخالفت کرده بود و به نمایش قدرت در برابر بایدن و دیگر قدرتهای ناتو پرداخت. همچنین، پیشتر اردوغان سامانه دفاع موشکی اس – 400 را از روسیه خریداری کرده بود. همچنین، عوامل تاریخی که زمانی روابط با آمریکا را مستحکمتر میساخت از بین رفتهاند. شوروی که تهدیدی برای کشورهای منطقه بود دیگر وجود ندارد. از قضا پوتین رئیسجمهور روسیه امروز روابط شخصی گرمتری با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، محمد بن سلمان و اردوغان دارد گرمای روابطی که در رابطه بایدن با آن رهبران مشاهده نمیشود.
*نقش نفت
نقش نفت نیز به طرز چشمگیری تغییر کرده است. نفت که عامل تاثیرگذار در رابطه آمریکا با عربستان سعودی از دوره جنگ جهانی دوم به این سو بود اکنون نقش گذشته را ندارد. ایالات متحده دیگر تنها قدرت خارجی با سهم اقتصادی در منطقه خلیج فارس نیست. قدرتهای آسیایی مانند چین، هند و سایر کشورها روابط پیچیده اقتصادی و تجاری با کشورهای حوزه خلیج فارس برقرار کردهاند و طبیعی به نظر میرسد که فعالیت اقتصادی سطح بالاتر آسیایی وجهه سیاسی و نظامی بالاتری را به همراه داشته باشد. با در نظر گرفتن چنین بستری ابهام موجود در برخی از مجامع رسمی در واشنگتن و در میان مفسران آمریکایی درباره نقش محدود چین در برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران اغراقآمیز و غیرقابل توجیه است. بخش عمده کارهای دشوار اولیه پیش از آن در جریان گفتوگوهای آرام در بغداد و عمان صورت گرفت تا آنکه رهبری عربستان سعودی چین را برای کارگردانی آخرین سکانس وارد صحنه کرد و اعتبار کل روند را به پکن بخشید. دولت بایدن همان طور که انتظار میرفت از خود واکنشی نشان داد که دست کم تا حدودی توضیح دهنده تقلای نامناسب فعلی آن برای عادی شدن رابطه میان عربستان سعودی و اسرائیل است. در این میان، ریاض قصد ندارد رویکرد طولانی مدت همسویی خود با غرب را متوقف سازد. فناوری و تخصص آمریکایی هم چنان برای بخش انرژی عربستان که منبع اصلی درآمد پادشاهی سعودی است ضروری خواهد بود. وسواس ظاهری دولت بایدن در میانجیگری در توافق بین عربستان سعودی و اسرائیل برای رسمی کردن عادیسازی دوفاکتوی رابطه موجود یک کار سیزیفی است کاری که حتی اگر تا حدی موفقیتآمیز باشد، در دراز مدت از نظر سیاسی یا استراتژیک به نفع ایالات متحده نخواهد بود. آنچه مسلم است ارزیابی مجدد روابط ایالات متحده با عربستان سعودی، اسرائیل، ترکیه و مصر باید در چارچوب کاهش ردپای نظامی آن کشور در منطقه صورت گیرد.
ارسال نظر