مذاکرات مسقط و نسیم اقتصادی
در مذاکرات اخیر، قدمهای مهمی برداشته شده که میتواند پیامدهای مثبتی برای اقتصاد و فضای عمومی کشور به همراه داشته باشد. نخستین نکته مهم آن است که صرف توافق برای انجام مذاکره، خود اقدامی مثبت و راهبردی است.
در شرایطی که تنشها در سطح بینالمللی یا منطقهای بالا میگیرند، موافقت با مذاکره میتواند بهعنوان یک پیام آرامبخش برای افکار عمومی عمل کند و این اطمینان را ایجاد نماید که مشکلات قابل حل هستند. اینکه مذاکره بهعنوان یک اصل پذیرفته شده و طرفین حاضر شدهاند پای میز گفتوگو بنشینند، نشاندهنده تمایلی است به کاهش اختلافات از مسیر دیپلماسی، نه تقابل. چنین تصمیمی نهتنها از لحاظ سیاسی مهم است، بلکه بر ذهنیت عمومی نیز تأثیر میگذارد. جامعه وقتی میبیند قدمهای جدی در مسیر مذاکره برداشته شده، به آن واکنش نشان میدهد و این واکنش عمدتاً از جنس امید و انتظار برای بهبود اوضاع اقتصادی است. نکته دوم اهمیت جلسه اول مذاکره است. همواره در نخستین نشست، طرفین با خواستههای حداکثری وارد میشوند. هدف اولیه بیشتر انتقال پیامها، محک زدن اراده طرف مقابل، و تعیین مرزهای امکان توافق است. اما وقتی این جلسه بدون تنش خاصی برگزار میشود و حتی برای جلسه دوم نیز زمان تعیین میشود، این نشانهای است از اینکه اختلافات آنقدر عمیق نیستند که مانع ادامه روند گفتوگو شوند. تجربه نشان داده است که کاهش تنشهای خارجی، مستقیماً منجر به بهبود شرایط اقتصادی داخلی میشود. نمونه بارز آن دوران پس از توافق برجام است؛ زمانیکه صرف اعلام توافق اولیه موجب کاهش قیمت ارز، افزایش امید عمومی و رشد شاخصهای اقتصادی شد، بیآنکه هنوز اقدام عملی خاصی در رفع تحریمها صورت گرفته باشد. اکنون نیز همین الگو در حال تکرار است. بسیاری از مردم، بهویژه فعالان بازار ارز، وقتی متوجه شدند که مذاکرات آغاز شده و طرفین نسبت به آینده خوشبین هستند، به آن واکنش نشان دادند. بخشی از این واکنش احساسی و مبتنی بر پیشبینیهای خوشبینانه است. برای مثال برخی از سرمایهگذاران ارزی، از ترس افت بیشتر قیمت دلار، اقدام به فروش ذخایر ارزی خود کردهاند و از بازار خارج شدهاند. البته این ریزش قیمتی، الزاماً منطقی نیست و به نظر میرسد در روزهای آینده بازار به تعادل برسد. اما همین تغییر رفتار، نشانهای روشن از اهمیت روابط خارجی برای اقتصاد ایران است. جامعه و بازار، بهخوبی درک کردهاند که بهبود تعاملات بینالمللی میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات داخلی باشد. با توجه به حجم ۴۰۰ میلیارد دلاری اقتصاد ایران و نقش پررنگ تجارت خارجی که حدود ۲۰۰ میلیارد دلار آن را شامل میشود، طبیعی است که هرگونه نشانهای از بهبود در روابط بینالملل، با واکنش مثبت جامعه همراه باشد. بهنظر میرسد در هفتههای آینده، اگر دستورکار مناسبی در مذاکرات شکل بگیرد و دو طرف بتوانند به برخی توافقات اولیه دست یابند، بازارهای داخلی هم بیش از پیش آرامش خواهند یافت. دولت ترامپ نیز احتمالاً به کلیات بسنده خواهد کرد، چرا که تمرکز اصلیاش روی تبلیغات انتخاباتی و مدیریت بحرانهای داخلی است. در مجموع، فضای فعلی مذاکرات مثبت و امیدوارکننده است. این فضای جدید، اگر با تدبیر و مدیریت همراه شود، میتواند به کاهش تنش، کنترل تورم، و افزایش انسجام داخلی منجر شود. تجربههای گذشته نیز نشان دادهاند که جامعه ایران به دیپلماسی پاسخ مثبت میدهد و هر روزنهای برای گفتوگو، نسیمی از امید را در دل مردم میدمد.
* حمید حسینی
کارشناس اقتصادی
ارسال نظر