مذاکرات ویژه، مستمر و اثرگذار
مذاکرات میان ایران و ایالات متحده آمریکا از جهات گوناگون با گفتوگوهای دیگر کشورها متفاوت است.
این تفاوت صرفاً به دلایل تاریخی یا سیاسی محدود نمیشود، بلکه در سازوکار، فضای عمومی، بازیگران پنهان و آشکار و حتی نحوه اطلاعرسانی درباره آن نیز نمود دارد. از نظر کمّی، جمهوری اسلامی ایران بیش از هر کشور دیگری با ایالات متحده گفتوگو داشته است؛ چه در سطح رسمی و چه در قالب مذاکرات غیررسمی و پشتپرده. از زمان بحران گروگانگیری در سال ۱۳۵۸ تا موضوعات بعدی مانند برنامه هستهای، تحولات افغانستان، عراق، تحریمها همواره پای میز مذاکرهای آشکار یا پنهان نشستهاند. آنچه در دوره کنونی رخ میدهد، در امتداد همین سابقه است و پدیدهای نوظهور محسوب نمیشود. با این حال، نوع مواجهه دولتهای مختلف آمریکا با مقوله مذاکره با ایران، تفاوتهایی جدی داشته است. در این میان، دونالد ترامپ از ویژگیهایی برخوردار بوده که تلاش میکند الگوی مذاکره با ایران را دچار تغییر کند. ترامپ علاقهمند به رسانهایکردن فرآیندهای دیپلماتیک است، بهگونهای که حتی مذاکرات محرمانه را نیز به صدر اخبار میکشاند. در دوره او، تهدید و ارعاب به یکی از ابزارهای اصلی دیپلماسی تبدیل شد. شعار معروف او «یا مذاکره یا جنگ»، بیش از آنکه ناشی از راهبردی روشن باشد، بازتابی از شخصیت سیاسی و تأثیرپذیری او از جریانهای حامی اسرائیل در آمریکا محسوب میشود. دور جدیدی که از گفتوگوهای احتمالی ایران و آمریکا سخن گفته میشود، با مجموعهای از نشانهها و تحرکات خاص همراه است. از جمله آنکه ایالات متحده در عین ابراز تمایل برای مذاکره، تحریمهایی جدید علیه ایران و شرکتهای چینی مرتبط با تجارت نفت ایران وضع کرده است. این رفتار متناقض سالهاست که به بخشی از رویه ثابت واشینگتن تبدیل شده و البته اثر منفی آن در جلب اعتماد ایران همواره قابل توجه بوده است. با این حال، گشوده شدن باب مذاکره را باید امری مثبت تلقی کرد. دیپلماسی، ابزار اجتناب از جنگ و خشونت است و تجربه نشان داده هر زمان مجرای گفتوگو باز بوده، امکان کاهش تنش فراهم شده است. در همین راستا، اعلام موافقت ایران با انجام مذاکرات از طریق عمان، نشانهای روشن از ترجیح دیپلماسی بر تقابل است. ایران پیش از ورود به این دور از مذاکرات، هماهنگیهایی با شرکای راهبردی خود نظیر چین و روسیه انجام داده است. این تعاملات نهتنها طبیعی بلکه ضروری است، چراکه اطمینان از حمایت این دو قدرت جهانی میتواند موضع چانهزنی ایران را تقویت کند. از سوی دیگر، آمریکا نیز در تلاش است پیش از ورود به گفتوگوها، با روسیه و چین رایزنیهایی داشته باشد تا ضمن آگاهی از خطوط قرمز ایران، به این دو کشور نیز چشمانداز خود از آینده مذاکره را منتقل کند. حتی احتمال دارد روسها یا چینیها بهطور غیرمستقیم برخی از خواستهها و حساسیتهای ایران را به طرف آمریکایی گوشزد کنند. نکته مهم دیگر، اشتراک نظر قدرتهای بزرگ هستهای جهان مانند آمریکا، روسیه و چین درباره جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. اگرچه این سه کشور در بسیاری از موضوعات بینالمللی اختلافات جدی دارند، اما در پرونده هستهای ایران، نقطه اشتراک آنها در عدم تمایل به گسترش تسلیحات هستهای کاملاً مشهود است. هر یک از این کشورها مایلاند که ضمن حفظ منافع راهبردی خود در منطقه، از ایجاد هرگونه بیثباتی در خاورمیانه که منجر به تهدید منافعشان شود، جلوگیری کنند. در نهایت، آنچه تعیینکننده نتیجه این مذاکرات خواهد بود، نه فقط خواست سیاسی طرفین، بلکه میزان اعتماد، شفافیت، پرهیز از رفتارهای دوگانه و در نظر گرفتن واقعیتهای منطقهای و بینالمللی است. مسیر دیپلماسی باز است، اما عبور از آن نیازمند تدبیر، صبوری و پرهیز از افراط در شعار و اقدامات نمایشی است.
* علیاصغر زرگر
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر