پگاه صمدزاده در گفتوگو با «آرمان ملی»:
پایان کمونیسم آغاز احیای تئاتر اروپای شرقی بود
آرمان ملی- فرزام کریمی: آلبر کامو مینویسد: مشکل حقیقی این است که من از شما در برابر جوخههای تیرباران دفاع خواهم کرد؛ اما شما از اعدام من خشنود خواهید شد! بهراستی این تعبیر همان ماهیت حقیقی کمونیسم است، آنان که از انسان بودن و انسان ماندن تهی شدهاند و با چشمان و گوشهایی بسته تنها صدای خویش را میشنوند و دیگر یارای شنیدن هیچ صدایی را ندارند! آنها نفس فاشیست خویش را پنهان میکنند و با چشمان و گوشهای بسته سمت مقابل خویش را فاشیست مینامند...

آنها موسیقی و هر نوعی از شادی را ممنوع اعلام میکنند؛ اما ذات توتالیتر آنها یارای آن را ندارد که بتواند تلنگری به درون آنها بزند تا بلکه وجدان خاموششان را هوشیار کنند، کمونیستها در خوابی ابدی بسر میبرند، لنگستون هیوز احوالات روسها را بهخوبی شناخت، او در کتابش مینویسد: روسها یکعمر ما را تحقیر کردند، آنها مدعی بودند که موسیقی جز متعلق به فرهنگ بورژواهای منحط است؛ اما جز موسیقی و روح من است و آن را بهخاطر انقلاب جهانی رها نمیکنم، فرهنگ درجازده کمونیسم هنوز باوجود تمام تجارب تاریخی نمیخواهد پذیرای آن باشد که فرهنگ در تمام طول تاریخ از قلب بورژوا آمده است و این عقده تاریخی وی نسبت به بورژوا علت عدم توجه او به مقوله فرهنگ در تمام اعصار تاریخ بوده است، کمااینکه ذات هنر هیچگونه حد و مرزی را برای طبقه خاصی معین نکرده است و به همین علت در گذر تمام این سالها مردم از طبقات مختلف جامعه با انواع مختلف شاخههای هنری ارتباط برقرار کردهاند اما تفکر آلوده و مسموم کمونیسم هنوز در کوچهپسکوچههای شوروی قدم میزند و در یک قرن پیش مانده است اگرچه انسان معاصر همگام با تغییرات جهان نمیتواند دلبسته تفکرات واپسگرای یک قرن پیش باشد همانطور که حتی یک کودک هم تمایل ندارد تا در سخن روزمره با پدر و مادرش سخنانی مرتبط با یک قرن پیش را بشنود! ماحصل کمونیسم چیزی به جز بازتولید فرهنگ واپسگرایی و ایجاد اختناق، رعب و وحشت نبوده است، در دل ویرانهها نگاهی نو به رخدادهای پس از کمونیسم است و اینکه تجارب تاریخی به ما نشان داده که ویرانی کمونیسم نهتنها بهمثابه ویرانی یک سرزمین نبوده است؛ بلکه آغاز رشد، ترقی و احیای کشورهای سابقاً کمونیست بوده است، آنچه که در ادامه خواهید خواند مصاحبهای با پگاه صمدزاده، مترجم کتاب «در دل ویرانهها» است که پیشتر ترجمه آثاری چون «زنده باد تئاتر»، «جستارهایی از مینیمالیسم»، «آدمها، مکانها، چیزها» و «ایستگاه 11» را نیز تجربه کرده.
سنت تئاتر در اروپای شرقی کهن و شامل کشورهایی نظیر روسیه، لهستان، جمهوری چک و یوگسلاوی سابق است. شما سابقه ترجمه کتابی در این حوزه را دارید اگر موافقید، از ایده اولیه و اینکه چرا کهن سنت تئاتر اروپای شرقی را برای ترجمه برگزیدید برایمان بگویید؟
علاقه من به اروپای شرقی از ادبیات و سینمای آنها نشات گرفت. در تمام این آثار ردپای سلطه کمونیسم، مقاومت افراد، تبعید و رویههای مبارزه دیده میشد. همانطور که من مشتاقم بدانم تئاتر در دوران جنگ، اشغال یا شرایط غیرعادی چگونه رفتار میکند، در مورد زندگی تئاتر در دوران سلطهی کمونیسم در اروپای شرقی و پس از آن، و نقد و آموزش و رویههای اجرایی مقالاتی ترجمه کردم.
آیا تئاتر اروپای شرقی تحتتأثیر چالشهای سیاسی اروپای شرقی قرار گرفته بود؟ بهعنوانمثال جمهوری چک از جمله کشورهایی است که سابقه دیرینهای در مبارزه با کمونیستها دارد آنها نخواستند تا کمونیسم معیوب بر آنها سلطهای داشته باشد و اقتصاد نابسامان روسی کمونیستی بر آنها غالب شود آیا کارگردانهایی در تئاتر اروپای شرقی بودهاند که تحتتأثیر بهار پراگ و فریاد آزادیخواهی چکها قرار گرفته باشند؟
آری. تئاتر مثل سایر هنرها و شرایط اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپای شرقی متأثر از شرایط سیاسی و خفقان آن دوران و شیوههای مبارزه در آن دوران بود. بهار پراگ و جنبشهای آزادیخواهی در اروپای شرقی بر کارگردانان و نمایشنامهنویسان بسیاری نیز تأثیر گذاشتند و آنها را بهنقد رژیمهای کمونیستی، پرداختن به مسائل انسانی و استفاده از تکنیکهای جدید و فرمهای تجربی سوق دادند. واتسلا هاول نمایشنامهنویس چک، اسلاومیر مروژک نمایشنامهنویس لهستانی، یون کارامیترو کارگردان رومانیایی، یرژی مِنزِل کارگردان چک، آندری وایدا کارگردان لهستانی و بسیاری دیگر تحتتأثیر بهار پراگ و تأثیر آن بر فرهنگ و هنر آثار ماندگاری خلق کردند.
باتوجه به تجربه شما در ترجمه کتابهای تئاتر و همینطور سایر تجارب شما در این حوزه مشکلات امروزهی جامعه تئاتر در ایران را در چه عواملی خلاصه میکنید؟ آیا تفکرات درجا زده در حوزه تئاتر و عدم تمایل به دگراندیشی برآمده از دخالت دولت در این حوزه نبوده است؟
در هیچ مشکلی ما با یک دلیل واحد سروکار نداریم. دخالت دولت در تئاتر قطعاً محدودیتها و تبعیضهای بسیاری را موجب شده اما در سالهای اخیر که تماشاخانههای خصوصی با شتاب بسیاری رشد یافتهاند باز هم اجراها از قالبهای خاصی فراتر نرفتهاند. به نظر میرسد خود هنرمندان نیز تمایلی به آزمودن فضاها و موضوعات جدید و مطالعه و پژوهش برای کسب دانش و بینش ندارند. از طرف دیگر مخاطب هم علاقهای ندارد با کار پیچیدهای طرف باشد؛ ایدهای بهسادگی یک شعار تکراری و فرمی که حس خوشایند صحنهی مألوف را بر هم نزند مطلوبتر است.
تجربه سفر شما به صربستان توأم با تجاربی از تماشای نمایشهای بوده است که برخلاف ذهنیت کنونی در ایران بسیار پویا و منسجم بوده است، حال از نگاه شما علت اینکه ما هنوز نمیتوانیم تئاتر اپراهایی را در ایران به روی صحنه ببریم که علاوه بر انسجام متن در ذهن مخاطب یگانه شود چیست؟
پویایی و انسجام اجراهایی که من در جشنواره کندنز و یا در اپراها و باله صربستان دیدم تا حد زیادی به فرهنگِ هنری صربها برمیگشت. ذائقه مخاطب کلاسیک تئاتر شکلگرفته و متعین بود و برای ارائه اپرا و باله نیازی به فرهنگسازی نبود. هم مخاطب و هم سازنده میدانستند با چه پدیدهای سروکار دارند. در مورد آثار نوآورانه جشنواره نیز هم مخاطبان تخصصی تئاتر که در پنلها حضور داشتند و بحث میکردند و هم مخاطبان عامتری که گاهی رهگذران خیابان بودند نسبت به فرمهای جدید بسیار پذیرا بودند. ما در ایران مخاطبی که با تئاتر اپرا آشنایی داشته باشد نداریم مگر کسانی که در سالهای اخیر به برکت حضور بازیگران سینما جذب تئاترهای موزیکال پرزرقوبرق تالار وحدت یا هتل اسپیناس شده باشند. بدیهی است موزیکالی با چنین مختصاتی نه نیاز به متن منسجم دارد و نه میتواند تأثیری بر مخاطب بگذارد. از طرفی هم سازنده و هم مخاطب باید اول برای دیدن اپرا احساس ضرورت کند و پس از آن زمان کافی جهت مطالعه و بررسی اینگونه برای بومیکردن صرف شود و بستری پابرجا برای آن شکل بگیرد. باتوجهبه اینکه برای گونههای بسیار متعارفتر اجرا چنین امکاناتی فراهم نیست بعید میدانم در مورد اپرا چنین شرایطی محقق شود.
چرا فرهنگ کمونیسم در لهستان و کرواسی و صربستان و بهار زیبای پراگ که علیه سلطه اتحاد جماهیر شوروی قیام کرد بعد از رختبربستن کمونیسم به ناگاه از دل ویرانهها به این حد از شکوفایی و پویایی دست یافتند؟
پس از فروپاشی کمونیسم، آزادی بیان، احیای سنتهای هنری و ملی، امکان تبادلات فرهنگی و هنری بین کشورها، ظهور نسل جدیدی از هنرمندان که از محدودیتهای دوران سرکوب به فرمها و مفاهیم نوینی دستیافته بود باعث شد کشورهای اروپای شرقی به قطب مهمی در فرهنگ و هنر تبدیل شوند.
معرفی کتاب
کتاب «از دل ویرانهها؛ درباره تئاتر اروپای شرقی» در بردارندهی مقالاتی از یولیا پاپوویچی، اوانا اِستویکا، ولادو کروسیج، لَسلو ماگاس، تومَش یاسِی، پیتر سافکو، کاژیمیِرش براون، مارگاریتا لارا و مارسلینا اُبارسکا است. مقالات این کتاب دربارهی نقد تئاتر در کشورهای اروپای شرقی، رویکرد هنرمندان این کشورها در دوران اشغال در جنگ جهانی و بررسی اجراهایی از آنها هستند. «از دل ویرانهها» ده فصل دارد: «اقتصاد جدید تخصص تئاتری»، «در جستوجوی هویت: گرایشهای تئاتر معاصر در رومانی»، «آموزش درام در کرواسی معاصر: یک گزارش تجربههمحور»، «تئاتر مجارستان: ماندگار از پس دگرگونیها»، «تئاتر مستقل در مجارستان: بهای استقلال»، «نقد تئاتر در مجارستان، تئاتر از دل ویرانهها: نمایشهای پساجنگِ ورشو»، «تئاتر زیرزمینی در لهستان در دوران حکومت نظامی در آخرین سالهای کمونیسم»، «رسیدن به آتن: مشارکت نمایشی و اجتماع در اجرای «پرومته در آتن»ِ ریمینی پروتکل» و «گزارشی از دهمین جشنواره کُندِنز: اکتبر 2017- بلگراد.» در یکی از مقالات این کتاب آمده است: «نازیها فقط اجراهای سرگرمکنندهی بیمحتوا و سطح پایین را به رسمیت میشناختند و آنها را متناسب با جامعه لهستان میدانستند. بنابراین شرکت در تئاتر زیرزمینی برای هنرمندان لهستانی فرصتی بود که حس غرور ملی خود را حفظ کنند و احتمالاً بتوانند به شرایط عادی بازگردند. هنرهای نمایشی در لهستان در نهایت از سالهای ویرانگر جنگ جان سالم به در برد هرچند در قالبهایی افراطی مثل اجراهای اردوگاههای کار اجباری یا زندانیان جنگی. در خود ورشو در کافههای معروفی مثل اَکتورِک نمایشهایی اجرا میشد. موسسهی تئاتر لهستان فعالیت خود را در آن سالها ادامه داد و کلاسهای بازیگری و کارگردانیِ مخفیانهای را هم برگزار کرد. انجمن تئاتر زیرزمینی در سال 1940 تاسیسشد که توسط هنرمندان خارقالعادهای هدایت میشد که در پی آن بودند که با همکاری هم افقی برای تئاتر پس از جنگ در لهستان ترسیم کنند.» پگاه صمدزاده، مترجم «از دل ویرانهها» فارغالتحصیل رشتهی ادبیات نمایشی است و در کارنامهاش ترجمه رمان، نمایشنامه و کتابهای نظری را دارد. این کتاب در 106 صفحه و با قیمت 120 هزار تومان در کتابفروشیها موجود است.
ارسال نظر