| کد مطلب: ۱۱۵۸۴۶۱
لینک کوتاه کپی شد

ترامپ دنبال چیست؟

مهم‌ترین شعار دونالد ترامپ، ایالات متحده، «آمریکا اول» است، به این معنا که او قصد دارد آمریکا را به دوران عظمت گذشته خود بازگرداند و آن را به قدرتی پیشتاز در عرصه جهانی تبدیل کند. این شعار نه تنها در سیاست‌های داخلی بلکه در سیاست خارجی نیز انعکاس یافته است.

 بر اساس همین استراتژی، ترامپ در حال پیشبرد اهداف خود در عرصه بین‌المللی است و سعی دارد تا بر جایگاه آمریکا در جهان مسلط شود. این رویکرد در بسیاری از تصمیمات او نمایان است. یکی از ویژگی‌های بارز سیاست خارجی ترامپ، انتقاد شدید از ناتو و دیگر سازمان‌های بین‌المللی است که در طول سال‌ها به آمریکا فشار مالی زیادی وارد کرده‌اند. ترامپ در این زمینه بارها به اروپا هشدار داده که آمریکا دیگر نمی‌تواند هزینه‌های دفاعی ناتو را به دوش بکشد و از کشورهای اروپایی خواسته است که سهم خود را در این سازمان افزایش دهند. این اظهارات ترامپ باعث نگرانی‌های گسترده‌ای در میان کشورهای اروپایی شده است، چرا که بسیاری از آن‌ها به شدت به حمایت‌های نظامی آمریکا وابسته هستند. در زمینه بحران اوکراین نیز، ترامپ موضعی اتخاذ کرده که نگرانی‌ها را در سطح جهانی افزایش داده است. او به صراحت اعلام کرده است که اوکراین باید از سرزمین‌هایی که در جنگ با روسیه از دست داده است، بگذرد و به نوعی به روسیه امتیاز دهد. این سخنان نه تنها در اوکراین بلکه در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز نگرانی‌هایی جدی ایجاد کرده است. زیرا این موضع می‌تواند بر امنیت و تمامیت ارضی کشورهای شرق اروپا تأثیر منفی بگذارد. ترامپ برای رسیدن به اهداف خود در عرصه سیاست بین‌الملل، تاکتیک‌هایی خاص و گاهی تهدیدآمیز به کار می‌گیرد. او قبل از هر مذاکره‌ای با تهدیدات قاطعانه و استفاده از زبان خشونت‌آمیز وارد می‌شود تا حریف خود را بترساند و از مقاومت در برابر تصمیماتش جلوگیری کند. این روش، که به نظر می‌رسد از دکترین «فشار از بالا» پیروی می‌کند، تلاش دارد تا طرف مقابل را وادار به تسلیم سریع در برابر خواسته‌های آمریکا کند. در این رویکرد، ترامپ هیچ ترسی از استفاده از تهدیدات نظامی یا اقتصادی ندارد و به طور پیوسته سعی دارد تا دیگر کشورها را تحت فشار قرار دهد. در سیاست خارجی ترامپ، هدف اصلی تلافی کردن ضعف‌های سیاست‌های خارجی دوران بایدن است. او می‌خواهد به گونه‌ای عمل کند که نشان دهد دوران آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی ضعیف به پایان رسیده است. از این رو، بسیاری از تصمیمات او نه تنها در تضاد با اصول دیپلماتیک بلکه در مخالفت با راهبردهای سنتی ایالات متحده در عرصه جهانی است. ترامپ بارها تصریح کرده است که آمریکا باید منافع خود را در اولویت قرار دهد و هیچ‌گونه وابستگی به دیگر کشورها نداشته باشد. این رویکرد ممکن است در کوتاه‌مدت نتایج مثبتی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به انزوای آمریکا در عرصه جهانی منجر شود. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته سیاست‌های ترامپ، فشارهای اقتصادی و سیاسی به کشورهای اروپایی است. او معتقد است که دولت آمریکا هزینه‌های زیادی در چارچوب ناتو و دیگر سازمان‌های بین‌المللی صرف کرده و باید از کشورهای دیگر بخواهد که بیشتر به تأمین هزینه‌ها بپردازند. این روند نشان می‌دهد که ترامپ در پی تحقق اهداف خاص خود در مناطق بحرانی است و در این مسیر از هیچ ابزاری برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها دریغ نمی‌کند. ترامپ به وضوح در تلاش است تا به هر قیمتی پیروز شود. پیشران‌های اقتصادی و سیاسی در داخل آمریکا، از جمله یهودیان و صاحبان صنایع بزرگ، نیز از ترامپ حمایت می‌کنند. این حمایت‌ها باعث می‌شود که ترامپ در راستای منافع خاص خود حرکت کند و بسیاری از سیاست‌های خارجی او را تحت تأثیر این گروه‌ها قرار دهد. از این رو، ضروری است که نگاه عمیق‌تری به استراتژی‌های ترامپ در سطح جهانی و منطقه‌ای داشته باشیم و تحلیل‌های دقیقی از تحولات بین‌المللی در دوران ریاست جمهوری او ارائه دهیم. اکنون، به نظر می‌رسد که ترامپ به عنوان یک «گرگ» وارد عرصه سیاست جهانی شده است که هیچ گونه تردیدی در انجام اقدامات تهاجمی ندارد. او به دنبال ایجاد چالش و درگیری در هر منطقه‌ای است که بتواند منافع آمریکا را تأمین کند. اما نکاتی نیز در این زمینه وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد. یکی از این نکات، این است که تهدیدات نظامی ترامپ شاید چندان جدی نباشند. او نمی‌خواهد وضعیت خاورمیانه را به‌هم بریزد، زیرا هر گونه بی‌ثباتی در این منطقه می‌تواند تأثیرات منفی گسترده‌ای بر اقتصاد جهانی داشته باشد. اروپا و آمریکا هم‌اکنون با انباشت کالا و سرمایه‌های خود روبه‌رو هستند و خاورمیانه، با توجه به منابع مالی و بازارهای مصرفی که دارد، بهترین مکان برای تخلیه این کالاها و سرمایه‌ها به شمار می‌رود. ترامپ نمی‌تواند ثبات در منطقه خاورمیانه را به طور کامل بر هم بزند، زیرا این منطقه برای منافع اقتصادی و امنیتی آمریکا و اروپا اهمیت حیاتی دارد. ایران باید با دقت و هوشیاری تمام تحولات منطقه را رصد کند و استراتژی‌های خود را بر اساس واقعیت‌های موجود تنظیم نماید. در شرایط کنونی که وارد یک دوره جدید از تحولات جهانی شده‌ایم، ایران باید به گونه‌ای عمل کند که نه تنها منافع خود را حفظ کند، بلکه از درگیری‌های بی‌فایده نیز دوری کند. تنها با تحلیل دقیق تحولات منطقه‌ای و تدوین استراتژی‌های مؤثر در عرصه سیاست خارجی، می‌توان به سوی یک راهبرد بلندمدت و پایدار حرکت کرد و از تنش‌ها و درگیری‌ها جلوگیری نمود.

 

 

* علی بیگدلی

کارشناس روابط بین‌الملل

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار