حسن بهشتیپور در گفتوگو با «آرمان ملی»:
ترامپ میخواهد با دست پُر با ایران مذاکره کند
آرمان ملی- احسان انصاری: «ترامپ با تفاوت در رویه قبلی خواسته نشان دهد قصد ندارد از همان شیوه قبلی شکست خورده استفاده کند بلکه میخواند ابتدا با ایران برخورد تندی نداشته باشد و سخت نگیرد تا زمینهسازی برای مذاکره احتمالی داشته باشد.
![ترامپ میخواهد با دست پُر با ایران مذاکره کند](https://cdn.armanmeli.ir/thumbnail/BrCPFYu1IwT4/S6Hsh8dSr2z7Oz9zGla1YvHrg-LW4xM-HR8NLGoT6SF27gvge54c70s_uzPBlgh1YzKW8nJt0EhFqqqm95MB2XG_b0NoIVoN/%D8%AD%D8%B3%D9%86+%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C+%D9%BE%D9%88%D8%B1.jpg)
اگر این برداشت درست باشد پس ترامپ در عمل توپ بازی را به زمین ایران پرتاب کرده تا نشان دهد که اهل انعطاف است و میتواند این دستورالعمل را که از لحاظ حقوقی بار کمتری نسبت به فرمان اجرایی دارد، تغییر دهد. همچنین با اعلام آمادگی برای تماس با مسئولین ایرانی و گفتوگو با رئیسجمهور ایران میخواهد این پیام را منتقل کند که او برخلاف اردیبهشت 1397 که با نقشه اسرائیل از برجام خارج شد، اسیر بازی نتانیاهو برای برهم زدن هر نوع توافقی با ایران نیست. حالا باید دید ترامپ در عمل چه میکند.» جملات ذکر شده اظهارات حسن بهشتیپور در گفتوگو با «آرمان ملی» است. بهشتیپور در این گفتوگو به مهمترین چالشهای بین ایران و آمریکا با توجه به تناقضهای رفتاری ترامپ اشاره کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*مواضع دوگانه ترامپ نسبت به ایران با واکنش مقامات ایران همراه شده و به نظر میرسد دو کشور حداقل در کوتاهمدت به مذاکره نزدیک نیستند. این نوع سیاست ترامپ در مقابل ایران به چه معناست؟
یادداشت امضا شده از سوی ترامپ به نوعی یک عامل فشار و یا اهرم فشار است تا اگر زمینه برای انجام تعامل و مذاکره فراهم شد، با دست پر بر سر حاضر شود. به معنای دیگر باید گفت که آنها اصل مذاکره را قبول دارند. صدور یادداشت در آمریکا از نظر حقوقی سطحی پایینتر از فرمان اجرایی دارد و در واقع مثل توصیهنامه است، اما فرمان ریاست جمهوری یک قانون است که باید در آمریکا اجرا شود. بنابراین اگر واقعبینانه بخواهیم تحلیل کنیم، اینکه طرف آمریکایی سعی کرده با دست پر به میز مذاکره بیاید و اینگونه القا کند که اگر توافق نکنیم مفاد این یادداشت قابل اجرا خواهد بود، یک ترفند و روش دیپلماتیک است تا از ابزارهایی که در دست دارد، حداکثر استفاده را ببرد و بعد پای میز مذاکرات بیاید. مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۹ قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را برای انجام یک مذاکره قوی تصویب کرد. بر اساس این مصوبه ایران چندین اقدام مهم از جمله غنیسازی ۶۰ درصد را آغاز کرد و الان به مقادیر قابل توجهی بالای ۱۸۰ کیلو رسیده است و همچنین فردو را با دستگاههای سانتریفیوژهای جدید راهاندازی کرد. این مجموعه اقدامات نشان دهنده پر بودن دست مذاکره کنندگان ایرانی است به عبارت دیگر اینها برای ایران در مذاکرات احتمالی پشتیبان قدرتمندی خواهد بود. برخی معتقدند که توان هستهای به تنهایی نمیتواند در مذاکرات ما را پشتیبانی کند و از این نظر، انجام اقداماتی در جهت اصلاح اقتصادی لازم است. متأسفانه در دولتهای یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و نه در این ۶ ماهی که از دولت چهاردهم میگذرد اصلاحات اقتصادی وجود نداشته است. از نظام مالیاتی و بانکی کشور گرفته تا ساختار گمرکات، نیازمند اصلاح است و اگر چنین اصلاحاتی را انجام دهیم اثر بخشی تحریم را کم کرده و شاهد تورم امروز نخواهیم بود.
* در صورتی دو کشور در نهایت چشم بر مذاکره و تعامل ببندند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ترامپ یک شخصیت غیرقابل پیشبینی است و به همین دلیل نیز نمیتوان بهصورت دقیق گفت که چه اهدافی را از اظهاراتش دنبال میکند و چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. فرمان باید اجرایی شود در حالی که ابلاغ جدید وی علیه ایران مانند توصیهنامه است و این موضوع نشان میدهد ترامپ خواسته فرمانی را که در دور نخست ریاست جمهوری صادر کرده بود، اندکی تعدیل کند. ترامپ به این جمعبندی رسیده که اهداف فرمان اجرایی قبلی محقق نشد. آن سیاست یعنی فشار حداکثری برای تسلیم تهران در مقابل خواستههای کاخ سفید بود یا اعمال فشار بر مردم برای ایجاد نارضایتی که به نتیجه نرسید. با این حال باید به این موضوع توجه کنیم که در همین توصیه نامه نیز نکات مهمی در خصوص تحریمهای ایران وجود دارد و این گونه نیست که مساله مهمی نباشد اما تفاوتش با فرمان اجرایی این است که دست مجری را برای عدم اعمال نیز باز میگذارد. یک موضوع مهم دیگر در خصوص اقدام ترامپ این است که این ابلاغ را پیش از دیدارش با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، امضا کرد. این اتفاق نیز نشان داد این سیاست ایالات متحده، مستقل از سیاست اسرائیل در قبال ایران است، چراکه اسرائیل اساسا به دنبال ایجاد یک منازعه نظامی میان تهران و واشنگتن است. اسرائیل با تمام وجود مخالف هرگونه توافق بین دو کشور است مگر آنکه قبل از هر توافقی، برای مقابله ایران و رژیم صهیونیستی به جمعبندی رسیده باشند. من فکر میکنم امروز با این واقعیت روبهرو هستیم که رئیسجمهور آمریکا به صورت رسمی میگوید علاقهمند به ایجاد تماس با ایران است حتی اگر آنها ابتدا تماس نگیرند. معتقدم این موضوع مهم است. اگر زمینه برای تعامل وجود داشته باشد، از شکلگیری گفتوگو و مذاکره گریزان نیستیم و چیزی از دست نخواهیم داد و در عین حال میتوانیم همزمآنکه با قوت بر مواضع خود هستیم، وارد گفتوگو شویم. البته اینها همه با در نظر گرفته سیاستهای کلی نظام است. ترامپ با توجه به تجربهای که از دور قبلی ریاستش به دست آورده وارد تعیین پیششرط برای مذاکره نشد و تنها گفته است میخواهیم ایران سلاح هستهای نداشته باشد که هم تهران بارها بر این موضوع تاکید کرده و هم گزارشهای آژانس در این زمینه روشنگر است که ایران از مسیر خارج نشده است. نه تنها دنبال سلاح هستهای نیستیم که در آینده نیز چنین کاری نخواهیم کرد. باز هم باید تاکید کرد اگر زمینههای انجام مذاکره وجود داشته باشد، گفتوگوی مقدماتی با دستور کاری مشخص میتواند شکل بگیرد تا راهی برای ادامه مذاکرات در آینده باز شود. اگر بتوانیم ابتکار عمل را در این حوزه به دست بگیریم، دنیا خواهد دید که چقدر از تبلیغاتی که علیه کشورمان میشود بیاساس است.
از نظام مالیاتی و بانکی کشور گرفته تا ساختار گمرکات، نیازمند اصلاح است و اگر چنین اصلاحاتی را انجام دهیم اثر بخشی تحریم را کم کرده و شاهد تورم امروز نخواهیم بود
*به نظر میرسد ترامپ یا به جمعبندی درباره ایران نرسیده و یا هنوز با تردیدهایی در تصمیمگیری مواجه است. ترامپ درباره چه مسائلی درباره ایران تردید دارد؟
به جمعبندی نرسیدن و تردید ترامپ درباره ایران را به خوبی میتوان در تفاوت یادداشت و فرمان مشخص کرد. در تحلیل سیاسی توجه به کاربرد واژگان و مفاهیم از دو جنبه بسیار اهمیت دارد. نخست از لحاظ معنا و مفهوم واژهای که به کار برده میشود، دوم از جنبه جایی که آن واژه یا مفهوم در بین کلمات دیگر و جملات دیگر قرار میگیرد. یکی از آفتهای بزرگ تحلیل سیاسی درک اشتباه از واژه مورد نظر توسط تحلیلگر و یا قرار دادن آن مفهوم یا واژه در جای نامناسب آن است. در مواردی این خطای ظاهرا کوچک به نوعی به زیان بزرگ منتهی میشود. البته بستگی دارد در چه زمانی و توسط چه کسی در کجا چنین برداشت غلطی یا کاربرد نادرستی در متن تحلیل استفاده شده باشد. مفهوم یادداشت اجرایی در فرهنگ لغت حقوقی در آمریکا چنین تعریف شده است: «به یک دستورالعمل یا راهنمایی صادر شده توسط رئیسجمهور یا یک مقام عالی رتبه دولتی اشاره دارد که نیاز به انتشار رسمی و عمومی ندارد. این یادداشتها معمولاً در محدوده دستگاههای اجرایی دولت باقی میمانند و به عنوان دستورات داخلی شناخته میشوند.» ترامپ در دولت قبلی خود پس از خروج از برجام در اردیبهشت 97 به منظور اتخاذ فشار حداکثری بر ایران فرمان اجرایی صادر کرده بود. با توجه به تعریفی که در فرهنگ حقوقی در آمریکا از این مفهوم میشود: «فرمان اجرایی یک دستور رسمی است که توسط رئیسجمهور ایالات متحده صادر میشود و تأثیر قانونی دارد. این دستورات معمولاً بر اساس اختیارات قانونی رئیسجمهور صادر میشوند و باید به طور رسمی منتشر شوند.» از آنجا که فرمانهای اجرایی برای اجرای قوانین موجود، تعیین سیاستهای جدید، و یا هدایت دستگاههای دولتی به انجام وظایف خاص استفاده میشوند در حالی که یادداشتهای اجرایی معمولاً برای تعیین سیاستهای داخلی، تعیین روشها و راهبردهای اجرایی و ارتباطات داخلی مانند آئیننامههای اجرایی درون ادارات دولتی استفاده میشوند، میتوان چنین برداشت کرد که از لحاظ حقوقی دستور ترامپ درمورد تمدید فشار حداکثری به ایران چون در قالب یادداشت اجرایی صادره شده، بار حقوقی کمتری نسبت به دستور قبلی او دارد.
*آیا ترامپ بدون در نظر گرفتن مواضع مقامات ایرانی چنین تصمیمی نگرفته است؟
ترامپ با تفاوت در رویه قبلی خواسته نشان دهد قصد ندارد از همان شیوه قبلی شکست خورده استفاده کند و نمیخواهد ابتدا با ایران برخورد تند داشته باشد. او تصور میکرده با این کار میتواند زمینه را برای مذاکره احتمالی فراهم کند. اگر این برداشت درست باشد پس ترامپ در عمل توپ بازی را به زمین ایران پرتاب کرده تا نشان دهد که اهل انعطاف است و میتواند این دستورالعمل را که از لحاظ حقوقی بار کمتری نسبت به فرمان اجرایی دارد، تغییر دهد. همچنین با اعلام آمادگی برای تماس با مسئولین ایرانی و گفتوگو با رئیسجمهور ایران میخواهد این پیام را منتقل کند که او برخلاف اردیبهشت 97 که با نقشه اسرائیل از برجام خارج شد، اسیر بازی نتانیاهو برای برهم زدن هر نوع توافقی با ایران نیست و حالا باید دید ترامپ در عمل چه خواهد کرد.
ارسال نظر