| کد مطلب: ۱۱۵۶۵۵۴
لینک کوتاه کپی شد

صباح زنگنه در گفت‌وگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:

تهران و واشنگتن در فصل مذاکرات

آرمان ملی- احسان اسقایی: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، مواضعی را در ارتباط با خاورمیانه، کانادا، چین و کانال پاناما اتخاذ کرده که نشان می‌دهد او به دنبال دستاوردهایی برای خود است.

تهران و واشنگتن در فصل مذاکرات

ترامپ در ارتباط با اسرائیل دست به اقداماتی زده است، از جمله اینکه برخی تحریم‌هایی که علیه شهرک‌نشینان اسرائیلی در دولت قبل آمریکا اعمال شده بود، را لغو کرده است و از سوی دیگر خود را حامی پایان جنگ در غزه اعلام کرده است. در ارتباط با کانادا نیز اعلام کرده که کانادا باید تبدیل به یکی از ایالات آمریکا شود، موردی که البته با مخالفت‌هایی از سوی احزاب و گروه‌های آمریکایی روبه‌رو شده است. در ارتباط با کانال پاناما نیز اعلام کرده که حاکمیت بر این کانال استراتژیک باید در اختیار آمریکا قرار بگیرد، چرا که چین سیطره زیادی بر این کانال پیدا کرده است. اخیرا نیز طی درخواستی از گوگل، نام خلیج مکزیک را به «خلیج آمریکا» تبدیل کرده که باعث اعتراضاتی از سوی مکزیک شده است. از سوی دیگر اعلام کرده که اگر بریکس به سوی ایجاد ارزی در برابر دلار قدم بردارد، تعرفه‌های تجاری 100 درصدی در ارتباط با کشورهای عضو بریکس وضع خواهد کرد و احتمالا جنگ تعرفه‌ای جدی‌ای را در ارتباط با چین در آینده نزدیک آغاز خواهد کرد. در ارتباط با ایران نیز اعلام می‌کند که اگر او در گذشته رئیس‌جمهور آمریکا باقی مانده بود، تهران نمی‌توانست به ثروتی دست یابد که آن را در منطقه خرج کند و از سوی دیگر تلاش دارد در ارتباط با پرونده هسته‌ای ایران نگاه غالب در کابینه‌اش را نگاهی تعاملی نشان دهد و اعلام کرده که در مورد ایران، این کشور باید ثابت کند که دنبال ساخت بمب اتمی نیست. «آرمان ملی» برای بررسی نگاه ترامپ به سیاست خارجه در آمریکا با صباح زنگنه، کارشناس روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. زنگنه معتقد است: «ترامپ قصد دارد همه چیز را به نفع خود و نام خود تمام کند.»

**ترامپ از یک طرف تحریم علیه شهرک‌نشینان اسرائیلی را لغو کرده و از سوی دیگر به دنبال آن است که به دنیا بقبولاند که او باعث آتش‌بس در غزه شده، مواضع ترامپ در ارتباط با منطقه غرب آسیا و چالش اسرائیل در غزه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در آمریکا جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها خود را در اختیار اسرائیل قرار داده‌اند و هر چیزی که اسرائیل درخواست کند، گویا برای آمریکایی‌ها خواسته‌های اسرائیل دستوری است که باید به آن عمل کنند و از این رو هرچه در توان دارند برای حمایت از اسرائیل به کار می‌برند. البته نگاهی هم به این ندارند که در سرزمین فلسطین چه خبر است. آنها نمی‌خواهند این مورد را بررسی کنند که ملت فلسطین هزاران سال در فلسطین زندگی کرده‌اند و حالا از حقوق طبیعی زندگی محروم مانده‌اند. آمریکا توجهی به این مورد ندارد که در غرب آسیا جنگ و درگیری اتفاق افتاده است، پشت آن جنگ‌ها موجودیتی به نام اسرائیل است. ساکنان اصلی فلسطین هنوز کلید خانه‌های خود را در فلسطین در دست دارند و آباء و اجداد آنها نیز در این سرزمین دفن شده‌اند و حقوقی دارند و باید سرنوشت خود را خودشان تعیین کنند و این مورد مدنظر آمریکایی‌ها نیست.

**گفته می‌شود که آمریکایی‌ها طرح‌هایی برای آینده مناقشه فلسطین و اسرائیل در نظر دارند. این طرح‌ها تا چه اندازه موفقیت‌آمیز خواهد بود؟

در طرح‌هایی که در نظر دارند، همچنان بر عدم توجه به حقوق فلسطینیان تأکید دارند و همچنان در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد. کافی بود آقای ترامپ حقوق مردم فلسطین را به رسمیت می‌شناخت و از تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت می‌کرد و بعد می‌دید که کل منطقه غرب آسیا در آرامش قرار می‌گرفت و از ثبات و همکاری برخوردار می‌شد.

**ترامپ نگاه‌هایی به ایران دارد. پیش‌بینی می‌شد او در فرمان‌های اجرایی خود بر قطع خرید نفت ایران توسط چین تأکید کند، اما چنین نشد. از سوی دیگر، او مواضع نه چندان مثبتی را در ارتباط با قدرت و نفوذ ایران اعلام کرده، اما در ارتباط با پرونده هسته‌ای به‌گونه‌ای موضع می‌گیرد که گویا نسبت به قبل تفاوت‌هایی کرده است. ترامپ در ارتباط با ایران چه در سر دارد؟

برخی از مقامات دولت ترامپ مواضع تندی در ارتباط با ایران گرفته‌اند و برخی هم مواضع ملایم‌تری اتخاذ کرده‌اند. این مورد روشی در دنیای سیاست است که در ابتدا با شعارهای تند اعلام موضع کرده و زمانی که واقعیت‌ها را مشاهده می‌کنند، ناگزیرند آن دیدگاه‌های افراطی را تعدیل کنند. آمریکا با ایران خوب تا نکرده است. آنها از کودتای علیه مصدق با ایران بد رفتار بوده‌اند. آمریکا البته نمی‌تواند ایران را با تاریخ تمدنی برجسته و درخشان نادیده بگیرد، چراکه مردم ایران کوشا و فعال هستند و از امکانات وسیعی برخوردارند و نیاز است روش دیگری در ارتباط با ایران دنبال شود. ایران از طرف دیگر برای استفاده از ظرفیت‌های خود نیازمند روابط مستقل و سازنده با کشورهای جهان است. اختلافاتی که وجود دارد باید محاسبه شود و منافع ملت ایران باید دیده شود. ایران در ارتباط با آمریکا نه اشتیاقی از خود نشان داده و نه بی‌تفاوت است. ایران هم نیازمند یک برخورد معقول و منطقی و مسئولانه در ارتباط با روابط با همه کشورهای جهان است و هیچ رابطه‌ای را در ارتباط با کشورهای جهان ترجیح نمی‌دهد. همه کشورها چه شرقی و چه غربی، چه آمریکا، چه فرانسه، چه انگلستان، چه روسیه، هر کدام دارای وزن خاص خود هستند و رابطه ایران با این کشورها نباید علیه کشورهای دیگر محاسبه شود. اگر ایران گفت‌وگوهایی بر پایه منافع ملی با آمریکا داشته باشد، نافی گفت‌وگو با چین و روسیه و سایر کشورها نخواهد بود. هر کدام از این کشورها امکانات و ظرفیت‌هایی دارند و ایران هم ظرفیت‌هایی دارد و بنابراین داشتن روابط متوازن با همه این کشورها مطلوب است.

***رئیس‌جمهور آمریکا مواضعی در ارتباط با پیمان‌های پولی- منطقه‌ای دارد. او اعلام کرده که اگر بریکس ارز خود را در برابر دلار قرار دهد، تعرفه‌های تجاری آمریکا در ارتباط با این کشورها به 100 درصد افزایش می‌یابد. همین دعوای تعرفه‌ای را هم در ارتباط با کانادا و مکزیک اعمال کرده است. این جنگ تعرفه‌ای که ترامپ آغاز کرده تا چه اندازه می‌تواند استقلال دلار را در برابر سایر ارزها حفظ کند؟

دلار جایگاه خود را در اقتصاد جهانی دارد و خواهد داشت، اما طبیعی است زمانی که وسیله مبادله است، دچار شرایط خاصی شود و محدودیت‌هایی برای جابه‌جایی آن ایجاد شود، طبعا کشورها به دنبال راه‌های ساده‌تر و سریع‌تر در مبادلات خود خواهند رفت، بنابراین با اقدامات تعرفه‌ای و تهدیدهایی مانند تعرفه‌های 100 درصدی، آرزوهای دور و درازی است. معادلات تجاری و اقتصادی قواعد خود را دارد و زمانی که سیل می‌آید، نمی‌توان جلوی آن را گرفت و حتی اگر بتوانیم جلوی آن را بگیریم، به جاهای دیگر آسیب وارد خواهد شد و این مورد به ضرر اقتصاد آمریکا است. کشورهای بزرگی مانند چین، برزیل و هند نمی‌توانند خود را در ارزی واحد محصور کنند. این کشورها اگر بتوانند با ارزهای خود مبادلاتی را انجام دهند که سود بیشتری نصیب آنها شود، هیچ‌کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. حتی اگر اعضای بریکس ارزی مشترک ایجاد نکنند، می‌توانند با ارزهای خود اقدام به مبادله تجاری کنند و صندوق‌های معادل‌یابی ایجاد کرده و بر اساس آن عمل کرده و هیچ‌کسی هم به‌طور رسمی در جریان آن قرار نخواهد گرفت. در این معنا که دیگر دلاری نخواهد بود که از چرخه بانک مرکزی آمریکا استعلام شود. البته این ادعا بسیار بزرگ است و از آن طرف هم تا گروه بریکس بخواهد یک ارز واحد و مشترکی ایجاد کند، راه طولانی دارد و باید معادل آن ارز به لحاظ ابزار نقدشوندگی تعیین شود تا به تدریج جا بیفتد. همان‌طور که خود دلار هم چنین مراحلی را طی کرد و با تعریف معادل طلا مشخص شد و کشورها به تدریج دلار را پذیرفتند، اکنون هم اگر کشورهای بریکس بخواهند ارز واحدی را ایجاد کنند، مسیر زیادی را می‌پیمایند تا به مرحله قابل قبول و اجرایی برسند.

گویا برای آمریکایی‌ها خواسته‌های اسرائیل دستوری است که باید به آن عمل کنند و از این رو هر چه در توان دارند برای حمایت از اسرائیل به کار می‌برند

***سیاست آمریکا در ارتباط با کشورهای اطراف آمریکا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترامپ علاقه‌مند است در ارتباط با مسائل زیادی برنده و قهرمان باشد. این قهرمان شدن احتیاج به مقدماتی دارد و این مقدمات نمی‌تواند یک جا جمع شود تا ترامپ در همه جا قهرمان باشد. این مثل برخی کارتون‌های قدیمی است که تلویزیون پخش می‌کرد (ترامپ اینجا، ترامپ آنجا، ترامپ همه‌جا). این مورد مقداری تصورات غیر واقع‌بینانه است.

***آنچه ترامپ در مورد کانال پاناما و حاکمیت چین بر این کانال استراتژیک اعلام می‌کند، تا چه اندازه صحیح است و او می‌تواند بر این کانال حاکمیت آمریکا را اعمال کند یا خیر؟

در ارتباط با کانال پاناما شاید ترامپ بتواند به بخشی از خواسته‌های خود برسد. آمریکا در ساخت و احداث این کانال فعال بوده و به منافعی هم رسیده است، اما اینکه ترامپ قصد داشته باشد این کانال را در اختیار آمریکا قرار دهد، واقع‌بینانه نخواهد بود، چراکه در برابر برخی کشورها اقدامات مشابهی در ارتباط با آمریکا اتخاذ خواهند کرد و مانع از تجارت آمریکا و شرکت‌های آمریکایی خواهند شد که قصد عبور از کانال‌های مختلف دریایی در جهان را دارند. در این معنا که معادل‌هایی در ارتباط با تصمیم آمریکا وجود دارد.

***یعنی ممکن است کشورهای جهان در برابر این تصمیم آمریکا در پاناما ایستادگی کنند؟

بله، این امکان وجود دارد که کشورهای مختلف در جهان از کانال پاناما برای مدتی عبور نکرده و مسیرهای دیگری را برای عبور و مرور انتخاب و جایگزین کنند. البته در این صورت این کشورها باید مسافت طولانی‌تری را بپیمایند، اما در عوض تجارت آمریکا دچار مشکل خواهد شد.

***در ارتباط با کانادا، ادعای ترامپ بسیار اغوا کننده است. آیا آمریکا در دوره ترامپ می‌تواند همان‌طور که رئیس‌جمهور آمریکا خواسته، این کشور را به یکی از ایالت‌های آمریکا تبدیل کند؟

هم آمریکا و هم کانادا در گذشته دور جزء مستعمرات انگلستان بودند. آمریکایی‌ها بعد از جنگی طولانی، خود را از استعمار انگلستان خارج کردند و مستقل شدند، اما کانادا همچنان به‌عنوان یک فرمانداری تحت حاکمیت انگلستان باقی مانده است و ظاهرا آمریکا احتیاج دارد در این ارتباط با پادشاهی انگلستان وارد مذاکره شده و معامله‌ای انجام دهد که برای انگلستان این امر مطلوب نخواهد بود. البته باید دید ترجیح دولت و ملت کانادا چیست؟ آیا ترجیح آنها این است که همین حالت استقلال نیم‌بندی که دارند را حفظ کرده و وابستگی آنها به انگلستان باشد یا اینکه زیر چتر آمریکا قرار گیرند؟ آنگاه برخی از ایالت‌ها نیز ممکن است به فکر استقلال باشند اگر منافع خود را در اتحاد با آمریکا نبینند.

***اگر چنین شود، منافعی برای کانادا هم قابل تصور است؟

ظاهرا خیلی از مسئولین و مقامات و احزاب کانادا این مورد را ترجیح نداده و نمی‌دهند و ممکن است اعتراضاتی داشته باشند. در دور اول نیز فدراسیونی که بین آمریکا، کانادا و انگلستان وجود دارد، ترامپ خواستار تغییراتی در آن قرار دادی بود که این سه کشور را با هم متحد کرده بود. برای کانادا و مکزیک این سوال مطرح خواهد شد آیا ترامپ مسائل دیگری را مطرح خواهد کرد. این‌گونه سوالات نشان می‌دهد این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها متزلزل است و پایه استواری ندارد. لذا فعلا ایشان وارد بازار سیاست و اقتصاد شده و باید دید در بازار حراج سیاست گوش شنوایی خواهد داشت یا خیر.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان اسقایی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار