| کد مطلب: ۱۱۵۵۰۴۰
لینک کوتاه کپی شد

مذاکره به‌مثابه فرصت

ویژگی مهم دونالد ترامپ این است که می‌خواهد نشان دهد غیرقابل پیش‌بینی است و با تصمیم‌های ساختارشکنانه سعی می‌کند در اخبار مطرح باشد.

آدم‌هایی که کیش شخصیت دارند یکی از ویژگی‌هایشان همین است که از مطرح بودن در اخبار لذت می‌برند و یکی از راه‌هایی که در خبرها مطرح باشند این است که موضع‌گیری غیرمتعارف راجع به تحولات مختلف داشته باشند. مثلا در روز اول تحلیف اعلام کرده که می‌خواهد فرمان‌های فوری صادر کند و یک بخشی از فرمان‌های بایدن را لغو کند و یکسری فرمان‌های جدید اعلام کند که بخشی از آن مربوط به ممانعت از ورود مهاجرین به آمریکاست. اعمال سختگیری‌های جدید و اخراج یکسری افرادی که غیرقانونی دارند در آمریکا زندگی می‌کنند، با اینکه اقتصاد آمریکا به این افراد نیاز مبرم دارد. درحقیقت قضاوت درباره فردی که هر روز و هر زمان ممکن است یک تصمیم جدید بگیرد، سخت است هرچند اصولی هم برای خودش دارد. مهم‌ترین این اصول همان اول آمریکا و همه چیز برای آمریکاست و همین امر باعث شده که با متحدان نزدیک خودش مثل کانادا و مکزیک که در پیمان‌های مختلف وابستگی دارند، دچار مشکل شود. همان‌طور که با اروپایی‌ها مشکل پیدا کرده. از طرفی خریدار گرینلند سرزمینی که بالغ بر دو میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد شده با اینکه جزو مستعمرات دانمارک بوده و سال‌هاست که خودمختار شده و حتی تهدید به زورگیری این سرزمین کرده چون برای رقابت با چین به این سرزمین نیاز دارد! یا در مورد پاناما که آن را هم می‌خواهد به زور بگیرد! درواقع اینجور موضع‌گیری‌ها غیرعادی است و جز دردسر برای آمریکا ثمر دیگری نخواهد داشت. هرچند این رویکرد برای بخشی از جمعیت آمریکا خیلی هم جذاب است چون می‌خواهد القا کند که قصدش احیای قدرت و اقتدار آمریکاست. حال با این مشخصات طرف مذاکره شدن و گفت‌وگو کردن خیلی دشوار است اما واقعیت این است که عملا برای پایان دادن به تحریم‌ها راهی جز مذاکره کردن نداریم. هرچند می‌توانیم در حوزه اقتصاد اصلاحات انجام دهیم، توان هسته‌ای خودمان را بالا ببریم، برای توجیه سیاست‌هایمان، دیپلماسی رسانه‌ای را فعال کنیم اما در نهایت بدون مذاکره کردن با طرفی که ما را تحریم کرده، این اتفاقات امکان‌پذیر نیست. در این میان مذاکره هم می‌تواند از نقطه قدرت باشد و حداکثر این است که شاید در مذاکرات به نتیجه‌ای نمی‌رسیم و به همین نقطه‌ای که الان هستیم، می‌رسیم و چیزی را از دست نمی‌دهیم. جمهوری اسلامی ایران با مذاکرات هیچگاه چیزی را از دست نمی‌دهد بلکه می‌تواند امکانی برای رسیدن به توافق مشترک پیدا کند. از این رو به نظر می‌رسد اگر بخواهیم منطقی فکر کنیم باید با قدرت و قوت پای میز مذاکره برویم و مشکلاتمان را با طرف آمریکایی حل و فصل کنیم. بدون شک طرف آمریکایی پذیرای مذاکره است چون دنبال تحمیل شرایط خودش است تا بدی‌های برجام را به زعم خودش حذف کند و یکسری موارد جدید اضافه کند. آمریکایی‌ها از اصل مذاکره استقبال خواهند کرد و این طرف ایرانی است که باید تصمیم بگیرد. به نظر می‌رسد ما محکم با مجموعه داشته‌هایمان می‌توانیم وارد گفت‌وگو و مذاکره شویم و اگر به نتیجه رسیدیم، چه بهتر و اگر نرسیدیم هم چیزی از دست نداده‌ایم و به همین نقطه که الان هستیم، می‌رسیم. معتقدم باید امید داشته باشیم که خردورزی با دیدگاه آخرالزمانی غلبه کند. اینکه حتما سرنوشت محتوم‌مان این است که با آمریکا درگیر شویم و وارد یک درگیری فراگیر و همه‌جانبه شویم و راهی جز درگیری با آمریکا نیست، گفتارهایی است که با چارچوب‌هایی که راه حل‌های دیپلماتیک و راه‌هایی که تامین کننده منافع ملی ایران باشد، نسبتی ندارد. از این رو باید به سمت راه‌حل‌های منطقی برویم که از طریق گفت‌وگو می‌گذرد. راه‌حل منطقی که در آن گفت‌وگو و مذاکره نباشد را نمی‌شناسم!

 

* حسن بهشتی‌پور

تحلیلگر مسائل بین‌الملل 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار