اقلیت تندروها و مذاکرات
در ابتدای این نوشتار باید بگویم تصمیمگیری در مورد روند مذاکره با اروپا و آمریکا ربطی به اظهارنظر رادیکالهای داخلی و خارجی ندارد و تصمیمگیری باید از سوی کلیت حاکمیت انجام شود.
همانطوری که در چارچوب برجام مشاهده کردیم علیرغم مخالفت عدهای در مجلس شورای اسلامی باز هم با کشورهای غربی بهخصوص آمریکا پای میز مذاکره نشستیم. در این دوره هم اگر قرار است در ادامه بهنتیجهای در مذاکرات دست پیدا کنیم باز هم آنها نمیتوانند در تصمیمات تاثیرگذار باشند. در این وضعیت باید بگویم که نیروهای رادیکال در برابر اکثریت مردمی که با مذاکره موافق هستند قرار دارند. میبینیم که تجار، بازاریان، شرکتهای بخش خصوصی، طیفهای مختلف جامعه، صاحبان صنایع و... موافق مذاکره هستند زیرا در طول این سالها محدودیتهای تحریمها را لمس کردهاند و برای اتمام این وضعیت روزشماری میکنند. در این وضعیت اگر حاکمیت به دولت چراغ سبزی برای مذاکره بدهد قطعا اقلیت رادیکال نقشی در آن نخواهند داشت. پرونده هستهای ایران مورد اصلی مناقشه ایران و اروپا محسوب میشود. پیامهای مثبتی که در این مورد از سوی مقامات ایرانی مطرح میشود قطعا میتواند برای بهبود روابط مثبت باشد البته همه این موضوعات به چگونگی سیاستهای آمریکا ارتباط دارد چون تحریمهای اصلی از سوی آمریکا وضع شده است و اروپا طرف اصلی موضوع نیست حتی توافق با اروپا نمیتواند باعث رفع تحریمها شود. اگر مذاکره با آمریکا نتیجهای داشته باشد اروپا را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد. تحریمهای آمریکا نهتنها روابط ما با اروپا را تحت تاثیر قرار میدهد بلکه آنچه نگاه به شرق نام دارد هم تقریبا ناکارآمد کرده است. تحریمهای کاخسفید بهنوعی است که همواره در روابط اقتصادی با تنگنا روبهرو شویم. باتوجه به گفتارهای اخیری که از سمت مقامات دولت چهاردهم و بهخصوص مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری و همینطور عباسعراقچی، وزیر امورخارجه مطرح میشود باید بگوییم که ایران خود را برای مذاکره با اروپا بیشتر آماده میبیند تا اینکه بخواهد پیام جذابی به آمریکاییها بدهد. یعنی در این مورد میتوانیم به روند مذاکره با اروپاییها امیدوار باشیم ولی اینکه مذاکره با آمریکا چگونه خواهد بود هنوز برای پیشبینی کمی زود است. شاید این ادبیات با دوران دولت رئیسی متفاوت باشد ولی در نتیجه هنوز تفاوتی مشاهده نمیکنیم.
* قاسم محبعلی
تحلیلگر بینالملل
ارسال نظر