گشایش باب مذاکره با آمریکا؟
مسعود پزشکیان در مصاحبه با NBC موضوع مذاکرات را مطرح کرده و گفته است که ایران اصولا آماده گفتوگو با دولت دوم ترامپ است.
الان در شرایط دووجهی هستیم، هم مشکلات اقتصادی در درون جامعه داریم و هم مشکلاتی در سطح منطقه داریم که بازوهای امنیتی و نظامی ما را تحت تاثیر قرار داده است. در حالی که با این دو موضوع مواجه هستیم، با آمدن آقای ترامپ به کاخ سفید هم روبهرو شدهایم. ترامپ در مورد ایران سه راه در پیش گرفته که اولی مذاکره است. یعنی تلاش شود که با دیپلماسی اختلافات را حل کنیم. راه دوم، فشار اقتصادی و افزایش تحریمها و راه سومی که در نظر دارد که امیدواریم به آنجا نرسد، موضوع افزایش سطح تنش به حد غیر قابل پذیرش است. بنابراین ما در شرایطی هستیم که باید حتما تصمیمی اصولی و مبتنی بر منافع ملی اتخاذ کنیم. با توجه به شرایط میتوان گفت که در موضوع داخلی باید دولت دست به کاری بزند که از مشکلات معیشتی مردم کم کند. هرچند مردم نشان دادهاند که نسبت به دولت امیدوار هستند اما باید از مشکلات معیشتی مردم کاست. افزایش فشارهای معیشتی میتواند برخی نگرانیها را پدید آورد که هیچکس چنین چیزی را تایید نمیکند. نکته این است که اگر تاکنون روشهای به کار رفته به حل مشکلات اقتصادی کمکی نکرده، و اگر رفع این مشکلات درگرو کاستن از تنش بین ایران و دیگر کشورهاست، باید به عنوان راه حل به آن نگریست. خاصه اکنون که موضوع FATF هم برجسته شده و مجمع این فرصت را یافته که دوباره آن را بررسی کند. کار درستی که آقای پزشکیان میتواند دنبال کند، این است که به قول آقای روحانی با حفظ شأن و منزلت کشور، با کدخدا وارد مذاکره شویم. این اطمینان هم وجود دارد که اتحادیه اروپا از این مذاکره استقبال خواهد کرد. میتوان به فال نیک گرفت که برای اولین بار رئیسجمهور کشورمان با یک سایت خبری مهم مثل NBC مصاحبه کرده و مصاحبهاش منتشر میشود. خبرگزاری NBC با آقای روحانی و شاید با روسای جمهور دیگر هم مصاحبه کرده باشد ولی هیچوقت به این مرحله نرسیده بود. این یک مرحله نوید دهنده است که امیدواریم ادامه پیدا کند و بتواند مشکلات را حل کند. توجه به این نکته مهم است که اگر با آمریکا وارد مذاکره مستقیم شویم، صرف کنار گذاشتن واسطههایی که هریک ممکن است دیدگاهها و منافع خود را دنبال میکردهاند، فایده خواهد داشت. در واقع واسطهگریها تا کنون چندان نفعی برای ما نداشته است. ضمن اینکه در مذاکره مستقیم شجاعتی نهفته است که میتواند طرف مقابل را تحت تاثیر قرار دهد. فراموش نمیکنیم که برجام، با آن شکل و ماهیتی که در سال 2015 ایجاد شد، دیگر موضوعیت ندارد و عمرش به پایان رسیده است. به خاطر اینکه در آن زمان ایران توانایی غنیسازی محدودی داشته و این تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته در اختیار نداشت. برای همین تفاوت است که طرف مقابل از شکلگیری یک موافقتنامه جدید حرف میزند و ایران هم میداند توانسته که این ویژگی را به طرف مقابل تفهیم کند. آمریکا علاقه دارد که مسائل دیگر را هم با ایران حل و فصل کند اما این ایران است که باید در باره موضوعات دیگر نظر بدهد و موافقت خود را اعلام کند. مثلا خواسته آمریکا این است که یک قرارداد جامع با ایران امضا کند که در آن علاوه بر حل موضوع هستهای، به مسائلی مانند توان موشکی ایران هم توجه شده باشد. آمریکا دنبال آن است که ایران برد موشکهایش را کم کند اما این مساله کوچکی نیست که طرف آمریکایی بتواند درباره آن نظر بدهد. در موضوعات منطقهای ممکن است تغییراتی پدید آمده باشد و از سطح تنش بین ایران و آمریکا کم شده باشد. به احتمال خیلی زیاد جنگ روسیه و اوکراین هم همین روزها به پایان میرسد و مسئله غزه هم به قرارداد آتشبس خواهد انجامید. به عبارت دیگر شرایط نسبت به سالهای اوج تنش در منطقه تغییر کرده و احتمال رسیدن به توافق بیشتر شده است تا با غربیها قراردادی امضا کنیم و از سطح مشکلات کاسته شود. اکنون جنگ در خاورمیانه به انتها رسیده است و زمان برای اینکه بتوانیم دیدگاههای خودمان را بر طرف غربی روشن کنیم فراهم شده است. بنابراین برای اینکه بتوانیم قدرت و موقعیت خود را در منطقه حفظ کرده و با شرایط جدید هماهنگ شویم، فرصت مناسبی است که تلاش کنیم از سطح مشکلات بکاهیم. در صورتی که از این مشکلات کاسته شود، امکان تاثیرگذاری در منطقه همچنان از سوی ایران قدرتمند حفظ خواهد شد.
* علی بیگدلی
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر