| کد مطلب: ۱۱۵۴۳۸۱
لینک کوتاه کپی شد

مرتضی افقه در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

صورت مسأله بحران اقتصادی پاک شده است

آرمان ملی- احسان انصاری: بعد از تلاطم و نوسانات شدیدی که بازار ارز به خود دید، چند روزی هست که این بازار مهم، آرامش نسبی یافته و فعالان اقتصادی فرصت یافته‌اند که برای هماهنگی با قیمت‌های جدید این بازار برنامه‌ریزی کنند.

صورت مسأله بحران اقتصادی پاک شده است

در چنین شرایطی تا چند روز آینده دونالد ترامپ به صورت رسمی کار خود را به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا آغاز خواهد کرد و روشن نیست که اقتصاد ایران چه واکنشی به آن نشان خواهد داد. افکار عمومی دنبال پاسخ این پرسش است که آیا میزان تورم در ماه‌های آخر سال، افزایش بیشتر خواهد داشت؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوعات با دکتر مرتضی افقه اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. افقه معتقد است: «تنش‌ها و تهدیدهای منطقه‌‌ای، همچنین پیش‌‌بینی رفتار ترامپ که آیا وارد فاز سخت‌‌گیری می‌شود یا نگاه متعادل‌تری خواهد داشت، عواملی هستند که باعث شده صادرکننده ایرانی میل زیادی برای ارائه ارز‌هایش نداشته باشد. نتیجه این رویکرد آن است که دولت از ابزار ارز استفاده کرده و تا جایی که امکان داشته باشد با هدف افزایش عرضه ارز و کاهش رانت، آن را گران می‌کند اما به دلیل نبود متغیرهای مکمل دیگر و فقدان ثبات نه تنها این اهداف حاصل نمی‌‌شود بلکه معیشت مردم نیز به خطر افتاده و اقلام داخلی هم گران‌تر به دست مردم می‌رسد. نهایتا نرخ ارز هم با افزایش قیمت مواجه شده و سر به آسمان می‌کشد.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

* بازار ارز از یک موج گذشت و به آرامش نسبی رسیده است. آیا تلاطم در این بازار موجب افزایش تورم در ماه‌های آخر سال خواهد شد؟

وضعیتی که اخیرا درخصوص بازار ارز کشور اتفاق افتاد و باعث بروز مشکلات معیشتی فراوان و نوسانات بازارها شد، ناشی از این است که متاسفانه در بین برخی اقتصاددان‌ها بازار آزاد طرفداران بسیار دارد. این طیف و این گروه نه تنها طرفدار این ایده هستند بلکه اصرار دارند که مبتنی بر ایده‌های بازار آزاد نظام تصمیم‌‌سازی اقتصادی و راهبردی کشور را هدایت کنند. به نظر می‌رسد این افراد تصور می‌‌کنند شرایط ایران کاملا عادی است و ما مانند یک کشور اروپایی زندگی می‌‌کنیم. فکر می‌کنند همه ‌چیز در امن و امان است و نظام تصمیم‌‌سازی سر جای خود قرار دارد. این دوستان انگار باور ندارند که ایران در یکی از خطیرترین شرایط خود در طول سال‌های پس از انقلاب قرار گرفته است. در شرایط سخت و نوسان هر دولتی در سطح جهان جدا از تصمیمات اتخاذ شده عادی و روتین، تلاش دارد به صورت توأمان هم منافع اقتصاد کلان کشور و هم مطالبات تولید‌کننده و هم مسائل و مشکلاتی را که به نوعی به دهک‌های محروم مرتبط است، مد نظر قرار دهد. طرفداران این تفکر در دولت احساس معتقدند که تفاوت در قیمت ارز باعث شده تا آمارهای فساد در اقتصاد بالا رفته و نهایتا با برخی پنهان‌کاری‌ها در بین صادرکنندگان و واردکنندگان مواجه بوده‌ایم.

*در واقع صورت مسأله اشتباه تعریف شده است؟

 خیر، صورت‌ مساله درست است، ولی آقایان به جای حل مساله توزیع رانت در کشور، تلاش کرده‌اند صورت ‌مساله را پاک کنند. یعنی به جای افزایش نظارت‌ و حذف رانت، توزیع ارز دولتی را که کمک می‌کرد برخی اقلام ضروری ارزان‌تر به دست مردم برسد حذف کرده‌اند. سیاست‌‌گذاران تصور کرده‌اند که اگر ارز را با نام جدید ارائه کرده و نرخ آن را نیز افزایش دهند، صادرکنندگان انگیزه بیشتری برای ارائه ارز خواهند داشت، اما به این واقعیت توجه نکرده‌اند که فقدان ثبات در اقتصاد، خطیر بودن شرایط و تنش‌های منطقه‌ای صادرکنندگان را از هر نوع حضور و سرمایه‌گذاری بیشتر نگران می‌کند. اینکه صادرکننده با ارز گران‌‌تر انگیزه بیشتری برای ارائه ارز پیدا می‌کند گزاره درستی است، اما فقط انگیزه قیمت کافی نیست و کاهش ریسک و ثبات اقتصادی هم باید مکمل قیمت بالاتر باشد تا عرضه ارز بیشتر شود. تنش‌ها و تهدیدهای منطقه‌‌ای، همچنین پیش‌‌بینی رفتار ترامپ که آیا وارد فاز سخت‌‌گیری می‌شود یا نگاه متعادل‌تری خواهد داشت، عواملی هستند که باعث شده صادرکننده ایرانی میل زیادی برای ارائه ارز‌هایش نداشته باشد. نتیجه این رویکرد آن است که دولت از ابزار ارز استفاده کرده و تا جایی که امکان داشته باشد با هدف افزایش عرضه ارز و کاهش رانت، آن را گران می‌کند اما به دلیل نبود متغیرهای مکمل دیگر و فقدان ثبات نه تنها این اهداف حاصل نمی‌‌شود بلکه معیشت مردم نیز به خطر افتاده و اقلام داخلی هم گران‌تر به دست مردم می‌رسد. نهایتا نرخ ارز هم با افزایش قیمت مواجه شده و سر به آسمان می‌کشد. ‌

اینکه صادرکننده با ارز گران‌‌تر انگیزه بیشتری برای ارائه آن پیدا می‌کند، گزاره درستی است، اما فقط انگیزه قیمت کافی نیست و کاهش ریسک و ثبات اقتصادی هم باید مکمل قیمت بالاتر باشد

*آیا دولت نسبت به وضعیت مدیریت تنش‌های بین‌المللی و مذاکرات احتمالی خوشبین است که چنین تصمیماتی اتخاذ می‌کند؟

وقتی شرایط سیاسی تحت تاثیر شرایط منطقه‌ای و نگرانی از رفتار احتمالی ترامپ باشد، فرض کنیم که قیمت ارز بالاتر هم رفته باشد، طبیعی است که بعد از این افزایش قیمت، همچنان احتمال افزایش وجود داشته باشد. منظور آمیختگی وضعیت اقتصادی با شرایط سیاسی است. پرسش این است آیا بانک مرکزی قصد دارد دنباله‌‌رو بازار آزاد باشد؟ اگر این ‌گونه است و بانک مرکزی در مسیر نرخ بازار آزاد حرکت می‌کند، باید دید بانک مرکزی تا کجا خواهد توانست این سیاست را دنبال کند. هدف باید این باشد که بانک مرکزی نرخ ارز در بازار آزاد را به سمت قیمت مورد نظر خود کاهش دهد نه اینکه خود دنباله‌‌رو بازار آزاد باشد. در حال حاضر این شائبه پدید آمده که در دوره‌های تلاطم در بازار ارز، بانک مرکزی کنترل چندانی بر قیمت بازار آزاد ارز ندارد بلکه این متغیرهای سیاسی است که محرک اصلی نرخ ارز است. نکته این است که اگر واقعا بانک مرکزی تسلط بر بازار ارز نداشته باشد، چاره‌ای جز دنباله‌روی از بازار آزاد نخواهد داشت. نتیجه این می‌شود که معیشت مردم با نوسانات نرخ ارز گره می‌خورد و صرف نظر از فشار روحی و روانی که به مردم وارد می‌شود، قیمت کالاها و خدمات افزایش سریع خواهد داشت و در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت که مردم دورنمای روشنی برای آینده ببینند. اینکه تا کجا این روند ادامه خواهد داشت در آینده مشخص می‌شود اما مساله اساسی این است که نباید مردم تحت فشار سنگین و خرد‌کننده نوسانات ارزی قرار بگیرند‌.

*در صورتی که با حضور رسمی ترامپ در کاخ سفید تنش‌های منطقه‌ای افزایش پیدا کند، آیا این احتمال وجود دارد که قیمت ارز از پیش‌بینی‌های متعارف نیز بیشتر شود؟

در شرایط کنونی دولت بی‌‌پولی خود را از مدیریت ارز تأمین می‌کند. تصور دولت این است که با حذف ارز نیمایی انگیزه برای صادرکنندگان ایجاد می‌شود که پولشان را به کشور برگردانند و در همین شرایط بازار با ارز بسیاری مواجه شود. مسئولان اقتصادی این را می‌دانند که واردکننده فقط به خاطر ارز دو نرخی نبود که پول‌‌های خود را در خارج نگه می‌داشت و به آسانی آن را وارد کشور نمی‌کرد، بلکه نگرانی از آینده باعث می‌شده که سرمایه‌ها در کشور‌های دیگر باقی بماند. تردید نیست که راه‌حل‌هایی که ارائه می‌شود برای غلبه بر همین مشکل است، اما می‌توان انتظار داشت که اگر آمدن ترامپ به معنای افزایش تنش‌ها باشد، در آن صورت گرایش به بازگرداندن ارز کمتر هم خواهد شد و تنش‌های منطقه‌ای روی این مسأله اثر خود را می‌گذارد. به هر حال این احتمال را باید در نظر گرفت که با توجه به دوره گذشته ریاست‌جمهوری ترامپ، احتمال دارد که تنش‌زدایی به موفقیت نرسد و در آن صورت سخت‌گیری‌ها دوباره شروع خواهد شد و فشار بر اقتصاد کشورمآنکه در دوره بایدن و در دولت سیزدهم قدری کم شده بود، دوباره شدت می‌گیرد. تصور این بود که دولت سیزدهم از فرصت احیای برجام و کاهش تحریم‌ها بهره لازم را برده و زمینه کاهش تحریم‌ها و دستیابی به توافق را فراهم می‌سازد اما این فرصت تاریخی از دست رفت. با در نظر گرفتن همه این مطالب است که این انتظار را نمی‌توان دور از ذهن دانست که ترامپ نسبت به قبل تغییری نکرده باشد و اتفاقا با توجه به تجربه بیشتری که به دست آورده همان سخت‌‌گیری‌ها را علیه کشورمان تداوم بخشد. از آنجا که ترامپ به‌ طور کلی طرفدار جنگ نیست، اگر تلاش‌های در جهت تنش‌زدایی به نتیجه نرسد، تلاش می‌‌کند از طریق فشار فزاینده اقتصادی به اهداف خود دست یابد. اما باید به یک تفاوت مهم اشاره کرد. این دوره ریاست‌ جمهوری ترامپ با دوره قبل او در سال ۹۷ تفاوت دارد. در آن دوره دولت حسن روحانی و پس از آن دولت رئیسی منابع و فرصت‌های اقتصادی دیگری در اختیار داشتند تا در غیاب درآمدهای نفتی که به دلیل تحریم‌های ترامپ کاهش یافته بود، استفاده کنند. در دوره روحانی دولت برخی اموال و شرکت‌های دولتی را به بخش خصوصی واگذار کرد و در دولت رئیسی روی مالیات‌ها حساب کردند، اوراق قرضه منتشر کرده و فروختند، از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و استفاده کردند و امکانات و ظرفیت‌های دیگر را هم به کار گرفتند اما امروز تقریبا می‌توان گفت که اغلب ظرفیت‌های اقتصادی استفاده شده و دولت چیز خاصی در دست ندارد.

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار