کمال اطهاری در گفتوگو با «آرمان ملی»:
کشور در تله توسعه گرفتار شده است
آرمان ملی- احسان انصاری: کمال اطهاری اقتصاددان و پژوهشگر توسعه است که تألیفات مهمی در زمینه توسعه در ایران داشته است.
وی از جمله صاحبنظرانی است که از مدتها قبل نسبت به وضعیت کنونی جامعه ایران هشدار داده بود و عنوان کرده بود در صورتی که برخی سیاستها و رویکردها در کشور تغییر نکند جامعه با چالشهای جدی در آینده مواجه میشود که به نظر میرسد هشدارهای وی امروز رنگ واقعیت به خود گرفته و جامعه با بحرانهای مختلف مواجه شده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی وضعیت پیچیده امروز جامعه ایران با کمال اطهاری گفتوگو کرده است. وی درباره شرایط کنونی جامعه معتقد است: «امروز در نظام جهانی شرط لازم برای بقای یک حاکمیت سیاسی این است که توانسته باشد نهادهای یک رژیم انباشت درونزا و بروننگر را تعریف کند که زنجیره داخلی ارزش آن متنوع و در پیوند با زنجیره جهانی ارزش باشد. حال اگر این ساختار بتواند به مرحله نوآوری هم برسد که رفاه و دموکراسی شرط آن است، شرط کافی را برای توسعه پایدار در این نظام جهانی به دست آورده است. در غیر این صورت کشور در تله توسعه میافتد و خود در اثر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی، رو به فروپاشی میرود. واقعیت این است که از عهده شرط لازم برنیامدهایم تا به شرط کافی برسیم. خروج سالانه ۳۰ تا ۸۰ میلیارد دلار از ایران که حاصل رانتجویی بوده و به طور متوسط دو برابر سرمایهگذاری در بخش مولد بوده، نمونه بارز این موضوع است». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*چرا پیچیدگیهای جامعه امروز ایران نسبت به گذشته بیشتر شده به شکلی که به راحتی چشمانداز پیش رو برای افکار عمومی جامعه مشخص نیست؟
واقعیت این است که تصمیمگیران جامعه همه دستاوردهای جامعه مدنی ایران را که با عقل سلیم، شجاعت و فرهنگ به دست آورده بود و در اختیار تصمیمگیران گذشته بود بر باد داد. در واقع دولت در ایران نتوانسته نقش یک دولت توسعه بخش را با توجه به قواعد و اصول توسعه بخشی ایفا کند. این فرایند نیز در گذشته قابل پیش بینی بود و بنده از جمله مقدمینی بودم که در این زمینه هشدارهای لازم را دادم. من 10سال پیش زمانی که تثبیت شکلبندی نئوفئودال را در ایران دیدم به صراحت عنوان کردم مسیری که دولت در ایران در حال طی کردن است، شبیه سراشیبی است. استدلال من این بود که روبنایی که دولت در جامعه حکمفرما میکند در شرایط حداقلی این است که فرایند انباشت، تولید و بازتولید گسترده را متوقف نکند. این در حالی است که شکل بندی نئوفئودالی که در ایران به وجود آمد در واقع همین کار را انجام داد. شرایط به شکلی است که در دهه اخیر سالانه بین30 تا80 میلیارد دلار فرار سرمایه از کشور وجود داشته است. این اتفاق به معنای توقف فرایند انباشت بود. از سوی دیگر اجازه برای نوآوری نیز داده نمیشد. از سوی دیگر بخش دیگری از سرمایه کشور نیز به تعبیر نظامیان صرف حفظ عمق استراتژیک ایران در منطقه شد. هنگامی که ذات توسعهگرایانه نداشته باشید و پروسه توسعه را تعریف نکرده باشید و موجودیت خود را در نفی دیگران ببینید در شرایطی قرار میگیرید که ماهیت خود را از دست میدهید. ماهیت نیز در اثبات به دست میآید و نه نفی. در اثبات اینکه دولت به دنبال توسعه برای مردم و کشور است که میثاق قانون اساسی کشور بوده است. در واقعیت اما این دولتها میثاق را نادیده گرفته و نتوانستند ماهیت اثباتی برای خود تعریف کنند. این وضعیت شبیه همان قرار گرفتن در مسیر سراشیبی است.
*نداشتن نقشه راه برای پروسه توسعه بیشتر در شرایط پیچیده امروز نقش داشت یا رویکردی که نیروهای خارجی را نفی میکرد؟
من در این زمینه اتحاد جماهیر شوروی را مثال میزنم که در اوج قدرت خود از هم فروپاشید و نه در دوران حضیض. دلیل اصلی شوروی نیز این بود توسعهای را که به مردم قول داده بود نتوانست به ارمغان بیاورد. در واقع سیاستهای اقتصادی شورایی نتوانست تولید و بازتولید گسترده و نوآوری داشته باشد. این در حالی بود که در همان زمان سرمایهداری با نوآوری وارد اقتصاد دانش و عصر پساصنعتی شد. در چنین شرایطی بود که اتحاد شوروی در عصر صنعتی جا ماند و به همین دلیل از تاریخ حذف شد. اغلب صاحبنظران در سالهای اخیر این مسائل را به دولتها هشدار دادهاند اما دولت در ایران به این هشدارها گوش نمیدهد. باید توجه داشت که کیش شخصیت آفت مهمی است که میتواند گریبان دولت را بگیرد.
*در سالگرد شهادت شهید سلیمانی چه نگاهی به تلاشهای منطقهای ایران دارید؟
بخشی از عمق استراتژیکی که ایران داشت به معرفت و شعور فردی مانند قاسم سلیمانی بستگی داشت. در واقع نبوغ نظامی و شعور اجتماعی قاسم سلیمانی است که توانست دستاوردهایی برای ایران و عراق به وجود بیاید و داعش از بین برود. نکتهای که تصمیمگیران نباید فراموش کنند این است که هژمونی سیال است و امتیازی که امروز به دست آوردید ممکن است فردا از دست برود. دلیل آن نیز این است که با حریفی مواجه هستید که با فراز و نشیبهایی که شما با آن مواجه شدید در گذشته در نقاط دیگر مواجه بوده و با آن آشناست. از سوی دیگر دارای توانایی نظامی و به خصوص اقتصادی است و به همین دلیل این فن را بدل خواهد زد. در چنین شرایطی باید امتیازات را مبادله کرد.
*عدم درک هژمونی سیال در منطقه چه امتیازاتی را از کشور گرفت؟
انگلس تعبیر جالبی دارد که عنوان میکند خرده بورژوازی تا نوک دماغ خود را بیشتر نمیبیند. به همین دلیل امتیازاتی که دارد را به موقع مبادله نمیکند. این در حالی است که بورژوازی نگاه بلندمدت دارد. بورژوازی دنبال ایجاد کارخانه است و میداند که ممکن است 10 سال طول بکشد تا یک کارخانه به سود برسد. به همین دلیل نگاه بلندمدت دارد. این در حالی است که خرده بورژوازی دکه میزند و تنها دنبال گذراندن امور روزمره است. دولتها در ایران نیز باید شعور اجتماعی و سیاسی خود را بالا ببرند تا بتوانند از فرصتها در موقع مناسب استفاده کنند که این اتفاق رخ نداده است. زمانی که که توافق برجام به نتیجه رسید در داخل و خارج علیه آن فعالیت کردند. در خارج ترامپ از برجام خارج شد و در داخل نیز عدهای با برجام مخالفت صریح کردند. از سوی دیگر حاضر به پذیرش FATF نشدند در حالی که با چین و کشورهای عضو بریکس قرارداد بستند. قراردادهایی که به دلیل عدم الحاق به FATF قابلیت تحقق ندارد.
هنگامی که ذات توسعهگرایانه نداشته باشید و پروسه توسعه را تعریف نکرده باشید و موجودیت خود را در نفی دیگران ببینید در شرایطی قرار میگیرید که ماهیت خود را از دست میدهید
*آیا دولتها با فرصت سوزی مواجه شدهاند که امروز وضعیت جامعه به این نقطه رسیده که با بحرانهای مختلف مواجه است؟
به صورت کلی دولت مدرن به مثابه حافظ و مجری امر عمومی هنگامی موجودیت و بقا مییابد که امر خصوصی موجودیت و بقا داشته باشد. حاصل این رابطه دیالکتیکی بین امر عمومی با خصوصی تشکیل و بقای «دولت-ملت» خواهد بود. در چنین شرایطی هر چه جامعه مدنی قویتر شود دولت یا حاکمیت نیز قویتر خواهد شد. اما تجربه شوروی سابق نشان میدهد هرچه جامعه مدنی تضعیف شود، به ضعف و فتور دولت منجر خواهد شد. امروز در نظام جهانی شرط لازم برای بقای یک حاکمیت سیاسی این است که توانسته باشد نهادهای یک رژیم انباشت درونزا و بروننگر را تعریف کند که زنجیره داخلی ارزش آن متنوع و در پیوند با زنجیره جهانی ارزش باشد. حال اگر این حاکمیت بتواند به مرحله نوآوری هم برسد که رفاه و دموکراسی شرط آن است شرط کافی را برای توسعه پایدار در این نظام جهانی به دست آورده است. در غیر این صورت کشور را در تله توسعه انداخته و خود در اثر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی، رو به فروپاشی میرود. واقعیت این است که از عهده شرط لازم برنیامدهایم تا به شرط کافی برسیم. خروج سالانه ۳۰ تا ۸۰ میلیارد دلار از ایران که حاصل رانتجویی بوده و به طور متوسط دو برابر سرمایهگذاری در بخش مولد بوده نمونه بارز این موضوع است. در نوفئودالیسم برخلاف فئودالیسم رانتجویی انحصاری نیست، بلکه از انواع روابط با مدیران دولتی حاصل میآید که با اعطای امتیازات ثروت میاندوزند. با دگرگونی نهادی ناشی از رانتجویی، حکومت سلسله مراتبی مشابه نظام فئودالی به وجود میآورد که در آن برگزیدگان دارای امتیازاتی ویژه هستند. بهعبارت دیگر دولت نوفئودال روبنایی مبتنی بر انحصار و زور ایجاد میکند که بر زیربنای سرمایهدارانه حاکم میشود. در نتیجه جلوی قانون سرمایهداری یعنی «تولید و بازتولید گسترده با انقلاب پیاپی در تولید» را میگیرد و با ایجاد بحران ساختاریِ دائمی و فزاینده اقتصادی در سراشیبی قرار میگیرد.
*با توجه به شرایط موجود راه برون رفت از شرایط پیچیده امروز جامعه ایران را چه میدانید؟
واقعیت این است که کوشش جامعه مدنی شجاع و با فرهنگ ایران با عقل سلیم تاریخی خود برای سامان دادن به اوضاع داخلی و خارجی با قدرت بخشیدن به جناح میانه در اثر به کار افتادن دوباره دو تیغه قیچی راه به جایی نبرد تا با دولت یکدست، تهدید خارجی و غفلت داخلی به اوج رسد و انگارهای جز برای رانتجویان و اندکی از مردم درمانده باقی نماند. من معتقدم بیتوجهی برخی تصمیمگیران جامعه را انسانهای شریف و مردم آرمانخواهی میبینند که فداکاریها و توانهای مادی و معنوی آنها را طوفان این بیتوجهی هدر میدهد. همانطور که تغییرات بسیار مخرب اقلیمی، ناشی از ناکارآمدی و ناتوانی دولتها در ساماندهی استفاده از منابع طبیعی بوده، تغییرات بسیار مخرب تاریخی نیز ناشی از این ناکارآمدی و ناتوانی است. در شرایط کنونی نیز اگر نخبگان نتوانند در فرصتی که پیش آمده انگارهای نو برای جهت دادن به ارادهی ملی و مردمی برای خلق مشخص نهادهای نوین بیافرینند خطر جدی است که آینده کشور با مخاطرات جدی مواجه شود.
ارسال نظر