| کد مطلب: ۱۱۵۲۶۲۳
لینک کوتاه کپی شد

حسن بهشتی‌پور در گفت‌وگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:

مذاکره تنها گزینه باقی مانده

آرمان ملی- احسان انصاری: با توجه به تحولات اخیر در منطقه و جهان آینده مذاکرات هسته‌ای ایران به چه سمتی خواهد رفت و آیا دولت پزشکیان می‌تواند معادلات را تغییر بدهد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش درشرایط کنونی حائز اهمیت است، چراکه این روزها اقتصاد ایران وضعیت نابسامانی دارد و با چالش‌های مختلفی مواجه است که لغو تحریم‌ها می‌تواند کمک بزرگی به حل این چالش‌ها باشد.

 مذاکره تنها گزینه باقی مانده

«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با حسن بهشتی‌پور تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. بهشتی‌پور می‌گوید: «من معتقدم همچنان روزنه امید هر چند کوچک برای تعامل و رایزنی وجود دارد مشروط به اینکه اراده کافی وجود داشته باشد و خواهان رسیدن به نتیجه، به واسطه انعطاف در برخی رویکردهای گذشته باشیم. متاسفانه، در درون کشور جو سنگینی حاکم شده است که حتی برای رایزنی‌های ساده نیز فضاسازی منفی می‌شود. به نظر می‌رسد شرایط به‌گونه‌ای است که غیر از مذاکره، راه‌حل آسان دیگری وجود ندارد. شواهد و قرائن نشان می‌دهد تنش‌ها افزایش خواهد یافت. شخصا امیدوارم که به سمت راه‌حل‌های جدیدی برویم و این راه‌حل‌ها اجرایی شود. ایران باید همه سناریوهای احتمالی را در نظر بگیرد و قبل از هرچیز باید تکلیف خود را با آمریکا روشن کند. در این زمینه لازم است افرادی را که تفکرات آخرالزمانی را وارد معادلات سیاسی می‌کنند، مهار کرد و اجازه نداد که فضا را به سمت درگیری بکشانند. این افراد معتقدند که جنگ حتمی و اجتناب‌‌ناپذیر است و از این رو به هیچ وجه قادر به درک اهمیت گفت‌وگو نیستند، اما تردید نیست که در مواقعی لازم است راه گفت‌وگو و مذاکره را در پیش بگیریم و مسائل مورد اختلاف را در چارچوب دیپلماتیک حل کنیم.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*با توجه به پیام ترامپ و پیامی که توسط عمان به ایران برای ادامه مذاکرات داده شده، معادلات پیرامون مذاکرات بین ایران و کشورهای غربی و به خصوص آمریکا به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟

من معتقدم برنامه اروپایی‌ها این است که در نشست بعدی شورای حکام یک قطعنامه دیگر در محکومیت صادر کنند و در پی آن بر اساس پاراگراف‌های ۳۶ و ۳۷ برجام سازوکار حل اختلاف را فعال کنند. این سازوکار یک فرآیند پیچیده و زمان‌بر است که طی کردن فرآیند آن از زمان برقراری نخستین جلسه کمیسیون مشترک برجام تا زمان ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد، ممکن است بین دو تا چهار ماه زمان لازم باشد. نهایتاً اگر شکایت در فرآیند تصمیم‌گیری کشورهای عضو برجام به نتیجه نرسد، ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد بدون نیاز به رای‌گیری مجدداً علیه ایران جاری می‌شود. درست است که نامه سه کشور اروپایی الزاماً به معنای آغاز فرآیند حل اختلاف پیش‌بینی شده در برجام که به بازگشت ۶ قطعنامه سازمان ملل متحد علیه ایران تحت فصل هفتم منشور ملل متحد منجر می‌شود، نیست، اما همان‌گونه که روی آینه‌های خودروها نوشته می‌شود «اجسام از آنچه به نظر می‌رسد، به شما نزدیک‌تر هستند»، این قطعنامه‌ها هم از آنچه در برخی تحلیل‌های رسمی منتشر می‌شود، به ایران نزدیک‌تر هستند. آنگونه که رسانه‌های خارجی اعلام کرده‌اند، ایران اخیراً امکانات بیشتری را برای بازرسی در اختیار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌خصوص در تاسیسات غنی‌سازی فردو قرار داده ‌است. اگرچه اروپایی‌ها از روند افزایش تولید اورانیوم غنی‌شده در سطحی که ایران اعلام کرده بود، ناراضی بودند، ادامه این روند بعد از قطعنامه شورای حکام، به حساسیت‌ها دامن زد، اما در همین وضعیت هم می‌توان گفت همکاری بیشتر ایران با آژانس بهانه‌های اروپایی‌های طرف برجام را برای ارسال پرونده به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از بین می‌برد. البته باور من این است که برنامه هسته‌ای با همه افت و خیزهایی که داشته و هنوز هم دارد، برای اروپایی‌ها بهانه است. اروپایی‌ها این موضوع را بهانه قرار داده‌اند و فشار وارد می‌کنند. من معتقدم بخش اعظم مشکلات ما با اروپایی‌ها ادعای واگذاری سلاح‌های ایرانی به روسیه، به‌ویژه ادعای ارسال موشک‌های ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین است. در حالی که ایران پیوسته این موضوع را انکار کرده اما اروپایی‌ها همچنان بر ادعای خود ایستاده‌اند.

*دولت پزشکیان چقدر می‌تواند نسبت به دغدغه‌های کشورهای اروپایی انعطاف نشان بدهد؟

در دولت عزم و اراده کافی برای رسیدن به توافق برای حل و فصل مسائل با غرب و جلوگیری از کلید خوردن مکانیسم حل اختلاف وجود دارد، اما شرایط متاسفانه مساعد نیست. در حال حاضر مشکل طرف‌های اروپایی مسائل دیگری است که باعث شده از ابزارهای پیش‌بینی شده در برجام و موضوع هسته‌ای برای فشار به ایران برای حل آن مشکلات استفاده کنند. در دورانی که آمریکا از برجام خارج شد، اروپایی‌ها در برجام باقی ماندند و حتی به ایران وعده دادند که مسائل ناشی از خروج آمریکا از برجام را جبران خواهند کرد، اما هژمونی مالی آمریکا باعث شد که در عمل وعده‌های اروپایی‌ها ناموفق باشد. البته شرایط امروز با آن زمان متفاوت است و در حال حاضر بیش از آنکه با آمریکا اختلاف داشته باشیم، با اروپایی‌ها اختلاف داریم. در چنین شرایطی اگر ما بتوانیم اختلاف‌مان را با اروپایی‌ها حل کنیم، گام مهمی رو به جلو خواهد بود. تمام تلاش ما باید در این جهت باشد که از ایجاد اتحاد بین مخالفان کشورمان جلوگیری کنیم، اما با استمرار جنگ اوکراین، حمایت غرب از اسرائیل در جنگ غزه و روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، نظر دولت‌های غربی در حال نزدیک‌تر شدن به یکدیگر است. متاسفانه در داخل کشور جریان‌هایی وجود دارند که معتقدند تفاوتی میان شرایط کنونی که تحریم‌های یکجانبه آمریکا، شرایط سختی را برای ایران ایجاد کرده، با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود ندارد. موضوع این است که تحریم‌های آمریکا به لحاظ حقوقی و بین‌المللی مشروعیت ندارد، بلکه از طریق قهری به ایران و کشورهای دیگر تحمیل شده ‌است. بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد به معنای مشروعیت دادن به تحریم‌های بین‌المللی است و به لحاظ حقوقی و قانونی کشورهای جهان مجبور به رعایت آن هستند. شرایط به‌گونه‌ای پیش می‌رود که می‌توان حرکت اروپایی‌ها را پیش‌بینی کرد. به نظر می‌رسد اروپایی‌ها برای آغاز فرآیند بازگشت قطعنامه‌های تحریمی گام‌های لازم را برخواهند داشت، مگر اینکه گام‌های جدی از سوی ایران برداشته شده، مذاکرات همه‌جانبه و نتیجه بخشی شکل بگیرد که بتوانیم پیش از آنکه اروپایی‌ها به این فرآیند متوسل شوند، اختلاف‌ها را با طرف‌های اروپایی حل و فصل کنیم. البته راه حل دیگر هم مذاکرات مستقیم با ترامپ است تا شاید بتوان گزینه‌های جدید را درباره توافق همه‌جانبه روی میز گذاشت.

لازم است افرادی را که تفکرات آخرالزمانی را وارد معادلات سیاسی می‌کنند، مهار کرد و اجازه نداد که فضا را به سمت درگیری بکشانند. این افراد معتقدند که جنگ حتمی و اجتناب‌‌ناپذیر است و از این رو به هیچ وجه قادر به درک اهمیت گفت‌وگو نیستند

*آیا رویکردی که ترامپ نسبت به ایران دارد و شرایط داخلی کشور اجازه می‌دهد که چنین گفت‌وگویی بین ایران و ترامپ شکل بگیرد؟

ترامپ در دولت اول خود به همراهی مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت، طرحی را دنبال می‌کرد که هدفش از اعمال تحریم‌های همه‌جانبه، ایجاد نارضایتی در داخل کشور بود. تیم اول ترامپ این‌گونه نشان می‌داد که هدف آنها ایجاد تغییر در سیاست‌های ایران است، اما نمی‌توان منکر شد که آنها هدفی فراتر از تغییر سیاست‌ها را دنبال می‌کردند. هدف آنها سرنگونی نظام ایران بود. این طرح بر این اصل بنا شده بود که به جای هزینه‌های میلیارد دلاری و ایجاد بحران‌هایی مشابه افغانستان و عراق، سیاست ایجاد نارضایتی را در ایران به‌کار بگیرند. تمام تلاش خود را به کار بردند، اما نتیجه چیزی که انتظار داشتند نشد. بنابراین اگر کابینه و دولت دوم ترامپ بخواهد دوباره سیاست فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کند، احتمالا بازهم این سیاست برای ایجاد نارضایتی و بهره‌برداری از آن و تضعیف برنامه هسته‌ای کشور به شکست خواهد انجامید. زیرا پس از خروج آمریکا از برجام، برنامه هسته‌ای ایران در راستای اعمال این سیاست نه ‌تنها متوقف نشد، بلکه غنی‌سازی اورانیوم از 67/3 درصد دوره برجام به ۲۰درصد و سپس به ۶۰ درصد رسید. همزمان سانتریفیوژهای پیشرفته‌ای که دایر شده‌‌اند، چندین برابر سانتریفیوژهای قبلی قدرت غنی‌سازی دارند و سرعت آنها افزایش یافته است. به نظر می‌رسد در دولت دوم ترامپ سیاست موسوم به فشار حداکثری به شکل متفاوتی اجرا خواهد شد. به نظر می‌‌رسد که سیاست‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌‌اند که این‌بار به جای سرمایه‌گذاری روی مخالفت‌های داخلی در ایران که البته مشخص نیست آیا این سیاست موقتا کنار گذاشته شده یا به ‌طورکلی متوقف شده است، سعی می‌کنند روی نیروهای متحد ایران در منطقه متمرکز شوند. به عبارتی دیگر، آمریکا و اسرائیل سعی کرده‌اند از طریق وارد آوردن ضربه به حماس در غزه، حزب‌ا... در سوریه و سقوط دولت اسد در سوریه، قدرت منطقه‌ای ایران را کاهش دهند. به نظر می‌رسد اکنون نیز نوبت عراق است. ملاقات آنتونی بلینکن و محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق در راستای این هدف قابل تبیین است. گفته می‌شود واشنگتن به عراق هشدار داده که تحرکاتی علیه اسراییل نداشته باشد. به ادعای رسانه‌ها به نظر می‌رسد بلینکن توانسته السودانی را قانع کند، از همین‌رو به عراق این اختیار داده شده تا در برابر داعش در صورت ظهور دوباره بایستد اما رویاروی تل‌آویو قرار نگیرد. از این رو تمام توان خود را روی یمن متمرکز کرده‌اند تا بتوانند یمن را به شکل دلخواه خود درآورند و این کشور را از رویارویی با رژیم صهیونیستی بازدارند و در کنار حملاتی که به یمن می‌شود، هنوز دقیقا روشن نیست که چه برنامه‌ای برای یمن طراحی شده است.

*در چنین شرایطی آیا می‌توان به نتیجه رسیدن مذاکرات خوشبین بود؟

من معتقدم همچنان روزنه امید هرچند کوچک برای تعامل و رایزنی وجود دارد مشروط به اینکه اراده کافی وجود داشته باشد و به واقع خواهان تجدیدنظر در رویکردهای خود باشیم. متاسفانه، در درون کشور جو سنگینی حاکم شده است که حتی برای رایزنی‌های ساده نیز فضاسازی منفی می‌شود. به نظر می‌رسد شرایط به‌گونه‌ای است که غیر از مذاکره، راه‌حل آسان دیگری وجود ندارد. شواهد و قرائن نشان می‌دهد تنش‌ها افزایش خواهد یافت. شخصا امیدوارم که به سمت راه‌حل‌های جدیدی برویم و این راه‌حل‌ها اجرایی شود. ایران باید همه سناریوهای احتمالی را در نظر بگیرد و قبل از هرچیز باید تکلیف خود را با آمریکا روشن کند. در این زمینه لازم است افرادی را که تفکرات آخرالزمانی را وارد معادلات سیاسی می‌کنند، مهار کرد و اجازه نداد که فضا را به سمت درگیری بکشانند. این افراد معتقدند که جنگ حتمی و اجتناب‌‌ناپذیر است و از این رو به هیچ وجه قادر به درک اهمیت گفت‌وگو نیستند، اما تردید نیست که در مواقعی لازم است راه گفت‌وگو و مذاکره را در پیش بگیریم و مسائل مورد اختلاف را در چارچوب دیپلماتیک حل کنیم. به اعتقاد من، مسیر دیپلماسی بسته نیست و می‌توان از طریق گفت‌وگو و مذاکره، راه‌حل‌‌های جدیدی را با دولت ترامپ مورد بررسی قرار داد، اما هم زمان با اقدامات خصمانه اخیر اتحادیه اروپا در قبال ایران نیز روبه‌رو هستیم. نامه اخیر تروئیکای اروپا به شورای امنیت در راستای فعال‌‌سازی مکانیسم ماشه یک هشدار است. معنای نامه این است که ما آماده‌ایم تا در صورت لزوم، اقداماتی انجام دهیم. هرچند فعالسازی این مکانیسم فرآیندی دارد که زمان آن نرسیده است.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار