| کد مطلب: ۱۱۵۲۴۸۹
لینک کوتاه کپی شد

سرنوشت میز احمدی‌نژاد

آرمان ملی- مطهره شفیعی: احمدی‌نژاد نیست، اما یارانش و اظهارات درباره او فراوان است. برای بسیاری جالب است که بدانند حامیان او در این مقطع چه کسانی هستند.

سرنوشت میز احمدی‌نژاد

نمی‌توان انکار کرد که محمود احمدی‌نژاد هنوز حامیانی دارد، حامیانی اندک که در آبانماه برای او در دانشگاه علم و صنعت جسن تولد گرفتند یا مردمی که یارانه احمدی‌نژاد یا مسکن مهر و... را اقدام مهمی از سوی احمدی‌نژاد برای بهبود معیشت خودشان می‌دانند اما نمی‌دانند این اقدامات چه ضربانی به اقتصاد کشور وارد کرده است. یک فعال اصلاح‌طلب هم به تمجید احمدی‌نژاد پرداخته است. صادق زیباکلام با اشاره به حضور پایداریچی‌ها و تندروها در دولت پزشکیان گفت: «به معجزه هزار سوم درود می‌فرستم چرا که جلوی مجلس ایستاد. او حتی نگذاشت مجلسی‌ها یک بخشدار را تحمیل کنند. البته به معنی این نیست که افرادی را که بر سر کار گذاشت، خوب بودند ولی به مجلس اجازه دخالت نداد.» او حامیانی در میان منتقدان برخی مسئولان هم دارد چرا که در این سال‌ها به‌رغم اصرارش به حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت، سعی کرده چنین وانمود کند که مخالف نحوه اداره کشور در بحش‌هایی است که طیف‌هایی از جامعه هم به آن انتقاد دارند. جالب اینجاست که برخی مانند رسایی، نبویان و امثال آنها که در گذشته در صف نخست حامیان احمدی‌نژاد بودند، مدت‌هاست حساب خود را جدا کرده و نامی از او نمی‌برند. با همه اینها خبری از گذاشتن میز در میدان 72 نارمک و جمع شدن مردم به‌دور آن برای طرح خواسته‌هایشان از احمدی‌نژاد نیست. آیا این میز برای هدف خاصی و در مقاطع خاص در خیابان نزدیک خانه احمدی‌نژاد گذاشته می‌شد یا عدم تکرار آن اقدامات دلایل دیگری دارد؟ هر چه بود این میز، یک میز ساده نبود بلکه پیامی از سوی احمدی‌نژاد و یارانش به مخالفان‌شان بود و می‌خواستند چنین القا کنند که هنوز هستند و هنوز می‌توانند افرادی را دور خود جمع کنند. مشخص نیست این میز چه زمانی به میدان 72 نارمک باز خواهد گشت.

*تهدید صداوسیما

او رئیس‌جمهوری بود که سال‌هاست روایت‌های مختلف درباره عملکرد او در 8 سال حضورش در پاستور شنیده می‌شود، مانند سخن حجت‌الاسلام نقویان که گفت: «می‌گویند آقای احمدی‌نژاد به صداوسیما گفته بود اگر منتقدان من را بیاورید بودجه شما را قطع می‌کنم. شاید یکی از علت‌هایی که از رسانه بیرون آمدم یا بیرون شدم همین بود که دیدند بودجه‌شان به دولت وصل است و دولت اصرار کرده که نباید منتقد من باشد. صداوسیما می‌خواهد به حیات خود ادامه دهد و می‌گوید از چند نفر مانند آقای نقویان خواهش می‌کنیم به صداوسیما نیایند که چند میلیارد بودجه‌اش قطع نشود.» وی افزود: «حوزه و مرجعیت هم همین است. ما اگر بخواهیم واقعا یک حوزه مستقل داشته باشیم -که باید داشته باشیم و در طول قرون و اعصار، اگرچه بسیاری از علما یک نوع وابستگی‌ها به دربار و حاکمیت داشتند ولی نه یک وابستگی تام و تمام- باید به این نکته توجه کنیم.»

* حاشیه‌های رامین

مراسم ۹ دی با محوریت «بصیرت‌افزایی» و «پاسداری از ارزش‌های انقلاب» در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار شد و به گزارش خبرآنلاین محمدعلی رامین هم در این اجتماع حضور داشته است. حضور مشاور احمدی‌نژاد یادآور اقدامات او است. رامین پیش از حضور در دولت احمدی‌نژاد شخصیت دیگری داشت اما با ورود به این دولت اظهاراتی کرد که عجیب بود البته با آنچه مشایی و احمدی‌نژاد می‌گفتند فاصله‌ای نداشت. او پس از پایان دولت احمدی‌نژاد سعی در القای تفاوت خود با دولتمردان همسو با خود کرد اما ازدواج پسرش با مهناز افشار، به او توان پایان حواشی اطرافش را نداد چنانکه بارها مجبور به اعلام برائت از پسر و عروسش شد. رامین در نامه به پسرش نوشته بود: «یاسین ساده‌لوح! چرا فکر می‌کردی که خیلی زرنگ هستی و بهتر از بزرگ‌ترها زندگی را می‌فهمی؟ ازدواج شماها، برای بهره‌برداری از موقعیت همدیگر بود، نه برای تشکیل یک کانون امن و آرام زندگی خانوادگی! اما مهناز افشار بعد از فروپاشاندن خانواده‌ات، طبق تربیت خود، گام به گام تو را به سوی سقوط اعتقادی و سیاسی کشانید و تو نفهمیدی که ملاک دنیا و آخرت پدرت، ولی‌فقیه و ایستادن با انقلاب اسلامی در برابر اشرار جهانی بوده و هست! مهناز که با پذیرشِ مأموریتِ ترویج بی‌حجابی و بی‌حیایی، مُحَرِک هر شایعه و کینه‌توزی علیه‌ تو بوده، حالا ظاهرا برای دفاع از مظلومیت ‌تو، با دریدگی تمام «لعنت به جمهوری اسلامی» می‌گوید، که البته یقینا و حتما، همین «لعن»، در دنیا و آخرت رهایش نخواهد کرد، بنابراین اگر هنوز ذره‌ای از اصالت و شعور در خودت سراغ داری، بفهم که بعداز سقوطِ کامل‌ِ تو، مهناز رهایت می‌کند! نگارش این رنجنامه، برای «منِ پدر و پدربزرگ» بازگویی تلخ‌ترین کابوس وحشتناکی است که 10 ‌سال از بیان آن اجتناب کردم تا زندگی‌تان آسیب نبیند، اما امروز ادامه سرنوشت‌ مشترک‌تان را پرتگاه مُهلکی می‌بینم که شاید جدا از هم، با درک خطر، هردو/ هرسه نجات بیابید!» 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : مطهره شفیعی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار