فیلترینگ و زمینتختگرایی
در میانه دهه سوم قرن بیست و یکم عدهای در دنیا معتقدند که زمین تخت است و تا حالا هر چه تصویر از زمین کروی منتشر شده، دسیسه ناسا و دولتهای سراسر جهان برای پوشاندن واقعیت بوده است.
زمینتختگرایان در فضای مجازی صفحات متعددی دارند و دلایل خود را در اثبات زمین تخت، در این صفحات مطرح میکنند. این افراد که از نظر تعداد چندان چشمگیر نیستند، صدای بسیار بلندی دارند و به شکل عجیبی در صورت مواجهه با کوچکترین مخالفت، به شکل هماهنگ به فرد مخالف یورش میبرند. زمین تختگراهای امروز با پیشنهاد مدلی از یک صفحه که یک نیمکره بزرگ روی آن قرار گرفته، تلاش میکنند حرکت خورشید و ماه، طلوع و غروب آفتاب را توضیح دهند. آنها نمیتوانند کسوف و خسوف را با آن صفحه کذایی توضیح دهند و اغلب در مقابل چرایی کسوف و خسوف جوابهای بیربط میدهند. این افراد به موازات جولان دادن در فضای مجازی، کلاسهای آموزشی هم برگزار میکنند! درگیری بین زمینتختگراها و زمینگردگراها تا جایی بالا گرفت که چندی پیش یک سرمایهدار برای پایان دادن به این داستان گفت حاضر است هزینه سفر به قطب جنوب را برای دو نفر بپردازد تا یک زمینتختگرا و یک زمینگردگرا با سفر به قطب جنوب ببینند آیا در تابستان قطب جنوب خورشید 24 ساعته دیده میشود یا نه. گفتنی است که دیده شدن خورشید در تابستان قطب جنوب به شکل مطلق نفیکننده زمین تخت است. مطابق باور زمین تختگراها، خورشید در قطب جنوب، در هیچ حالتی 24 ساعته دیده نمیشود. به جای دو نفر، هشت نفر، چهار نفر از هر دو سمت ماجرا به قطب جنوب رفتند و از سفرشان گزارشهای تصویری مخابره کردند که به صورت آنلاین در تمام جهان دیده شد. خورشید در تابستان قطب جنوب 24 ساعت در آسمان دیده شد، اما از چهار نفر زمینتختگرا که این اتفاق را دیده بودند فقط یک نفر قبول کرد که زمین تخت نیست. سه نفر دیگر همچنان زیر بار زمین گرد نرفتند. داستان زمینتختگرایی تمام نشد و هنوز در فضای مجازی حضوری فعال دارند. گفته میشود که امروزه زمینتختگرایی به مجالی برای درآمدهای میلیون دلاری تبدیل شده و از دست دادن این فرصت آسان نیست و حتی اگر قبول کرده باشند که زمین گرد است، آن را به زبان نمیآورند. حالا دارم به این فکر میکنم که بعد از نزدیک به سه دهه تجربه کردن اینترنت در کشور، روشن شدن اینکه این فضا چه کارکردی دارد و از آن چه استفادههایی میشود، چه خطرهایی دارد و این خطرها چگونه و به چه ترتیبی تقویت شده یا تضعیف میشود، بعد از تجربه فیلترکردن، بعد از گسترش فیلترشکنها که نشان دهنده اقبال عموم مردم از شبکههای مجازی است، بعد از اینکه معلوم شده است که گسترش فیلترشکنها، چطور و چگونه به کشور لطمه میزند و نیز روشن شدن اینکه عدهای با تمام توان تلاش میکنند فضا را به همین شکل نگه دارند تا آب باریکه 20 همتی قطع نشود، چگونه است که جمعیت موتورسوار معترض، از تعداد اندک خود متوجه داستان نمیشوند؟ چگونه است متوجه نمیشوند که نمیتوانند خودشان را جای مردم بدانند؟ چگونه است که بعد از اینکه معلوم شد نمایندههای امضاکننده نامه 130 امضایی، حاضر به فاش شدن اسامیشان نشدند، هنوز ده پانزده موتورسوار متوجه نشدهاند که داستان از چه قرار است؟
* مرتضی خبازیانزاده
روزنامهنگار
ارسال نظر