| کد مطلب: ۱۱۴۹۵۸۹
لینک کوتاه کپی شد

بقایی ماکان به مناسبت انتشار عنوانی تازه

سعدی نظربازترین شاعر در تاریخ شعر فارسی است

آرمان ملی- هادی حسینی‌نژاد: قرن‌ها از دوران حیات سعدی و حافظ و مولوی و... می‌گذرد و همچنان نام و آثارشان از توجه‌، علاقه و پژوهش‌ها کم نمی‌شود.

سعدی نظربازترین شاعر در تاریخ شعر فارسی است

اینکه ماهیت و چیستی تاریخی و فرهنگی ایران به چنین توجهاتی وابسته است از یکسو و آموزه‌هایی که هنوز پس از قرن‌ها در آثار این بزرگان نهفته و به کار انسان این‌زمانی می‌آید از سوی دیگر، همچنان این دفتر را باز نگه می‌دارد، چنان که محمد بقایی ماکان، پژوهشگر شناخته‌شده، مترجم و مدرس ادبیات فارسی از پس عناوین و مکتوبات متعددی که پیش از این به انتشار رسانده، تهیه و نگارش مجموعه کتاب‌هایی را با هدف شناساندن هرچه بهتر «اندیشه‌مندان» و چهره‌های ادبی سرشناس در سال‌های اخیر در دستور کار گذاشته است. «سعدی، چنان که هست» دومین عنوان از این مجموعه است که اخیرا روانه‌ بازار کتاب شده و به همین مناسبت، گفت‌وگوی کوتاهی را با نگارنده ترتیب دادیم که در ادامه می‌خوانید.

اخیرا کتاب «سعدی، چنان که هست» به قلم شما و از سوی انتشارات تهران روانه بازار کتاب شده است. پیش‌تر نیز کتاب «مولوی، چنان که هست» را در معرض دید و خوانش مخاطبان گذاشته بودید، پیش از هرچیز درباره روند انتشار کتاب اخیر و سایر عناوین از این مجموعه هفت‌گانه توضیح دهید.

این مجموعه که از آن‌ها نام بردید، دارای یک عنوان کلی است درباره چهره‌های تراز اول شعر فارسی که آوازه‌ای جهانی دارند. با این تفاوت که در هر کتاب، آثار و افکار یکی از آن‌ها مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد که وجه ممیز عنوان هر کتاب است. برای مثال «سعدی، چنان که هست» و «مولوی، چنان که هست» کتاب‌هایی از این مجموعه هستند که بجز حافظ، منتشر شده‌اند. علت پرداختن به این چهره‌ها طی چندین سال، از آن‌رو بوده که احساس می‌کردم آنچه غالب پژوهندگان درباره‌شان گفته و نوشته‌اند، چنان نیست که آنان به‌واقع بوده‌اند. فرض کنید همین سعدی که هرچه درباره‌اش می‌خوانید، جز تحسین و ستایش از سخنوری و دیدگاه‌هایش نیست، ولی کمتر یا هرگز به پس پشت این محاسن توجه شده است. از این روست که بر آن شدم تا هریک از این چهره‌ها را «چنان که هستند» در کتابی مستقل مورد ارزیابی قرار دهم.

در «سعدی، چنان که هست»، بحث را با بخش«سعدی خداوندگار ملک سخن» آغاز کرده‌اید، شاید بهتر باشد پیش از هرچیز، درباره جایگاه سعدی در زبان و ادبیات فارسی بپرسیم و مشخصا نظر شما را در این‌باره بدانیم.

در مورد سخنوری و سخن‌آوری سعدی، هر آنچه گفته شود کم است. به‌جرأت می‌توان گفت در طول تاریخ زبان فارسی، کسی به شیرینی و فصاحت او سخن نگفته است. این موضوعی‌ست که در فصل آغازین کتاب به آن پرداخته شده، ولی با این تفاوت که ویژگی‌های کلامی او از منظری تازه مورد بحث قرار گرفته و شواهدی از شیرین‌کاری‌های لفظی او در نظم و نثر ارائه شده که به قول دولت شاه سمرقندی در تذکره‌الشعرا، نمکدان شعر است.

علاوه بر مباحث زیبایی شناختی در شعر سعدی که همواره از او شاعری جذاب و دل‌خواه ساخته، وجوه اندیشگی در شعر او از اهمیت زیادی برخوردار است، کما اینکه در این کتاب به بررسی، مقایسه و تطبیق اندیشه‌های او با اندیشمندان دیگر پرداخته‌اید. کمی در این باره توضیح دهید و به صلاح‌دید خود به برخی از این مبانی اندیشگانی بپردازید.

سعدی عاشق هرچیز زیباست. شاید بتوان گفت که او نظربازترین شاعر در تاریخ شعر فارسی است، تا آنجا که می‌گوید «نظر کردن به خوبان دین سعدی‌ست» گرچه این بیت حافظ معروف افتاده که «در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند» ولی خواجه شیراز در کار و بار زیبایی‌شناختی به پای شیخ اجل نمی‌رسد. شواهد این دعوی، در همان بخش از کتاب با عنوان «سعدی و زیبایی» آمده تا دلیلی استوار باشد برای لطافت روح زیبا‌پسندش.

البته همان‌طور که اشاره کردید، در سعدی نکات اندیش‌مندانه یا چنان که نادرست معمول شده‌ اندیشمندانه کم نیست، ولی اندرزگویی و نصیحت در آثار او، وجهی غالب دارد. اگر اندیشه را از منظر فلسفی مورد توجه قرار دهیم، چیز در خور تأملی از این حیث در سعدی نمی‌یابیم، حال آنکه در سنایی و عطار و مولوی و حافظ و حتی صائب یافت می‌شود. به‌نظرم عنوان «حکمت عملی» که به مجموعه گفته‌های پندآموز او داده‌اند، بیشتر از راه تکریم است، وگرنه اصطلاح «حکمت» معنای خاص خود را دارد که برای مثال برای دیدگاه‌های فلسفی سهروردی، پور سینا و صدرای شیرازی به‌کار برده می‌شود که به ترتیب، معروف‌اند به حکمت اشراق، حکمت مشاء و حکمت متعالی. ولی حکمت عملی سعدی در دایره اندیشگی قرار نمی‌گیرد. البته در سعدی، نظرات اندیشه‌مندانه هم وجود دارد که در این پژوهش با برخی از اندیش‌مندان مقایسه شده است که گاه موافق آنان و گاه در تقابل با آن‌هاست.

«عرفان» یکی از رئوس مباحث شما در «سعدی چنان که هست» است و مباحث دیگری مانند «تقدیر» در بخش «شیخ تقدیرگرا.» این در حالی‌ست که از منظر عمومی، سعدی در مقایسه با حافظ و بسیاری شاعران، شخصیتی عقلانی‌تر دارد و بیشتر اهل تفکر شناخته می‌شود. آیا این نگاه، درست است؟

این‌طور که می‌فرمایید نیست. سعدی مطالب و گفته‌های عرفانی دارد، ولی هرکس از عرفان سخن گفت، عارف نیست. مرد عارف به خود نمی‌پسندد که کسی را در چاهی سرنگون کند! اشاره‌ام به داستان سومنات در گلستان است که یکی از مغان را با سنگ هلاک می‌کند. در گفته‌های سعدی با مفاهیمی مواجه می‌شویم که متفاوت از شیوه‌ تفکر اهل عرفان است. درخصوص تقدیرگرایی شیخ نیز جای تردید نیست. شواهد این رویکرد در این کتاب ارائه شده است. او کاملا جبری مذهب است و بارها از تاثیر «دست تقدیر» در زندگی آدمی یاد می‌کند. این موارد از موضوعاتی است که در کتاب «سعدی، چنآنکه هست» به تفصیل درباره‌شان صحبت شده، زیرا سعدی، اشعری بوده یعنی «کسبی» است و اختیار بشر را تابع مشیت الاهی می‌داند.

در بخش‌های دیگری از این کتاب، مروری داشته‌اید به رویکرد اندیشمندان دیگر به سعدی. ممکن است به اختصار کمی در این باره توضیح دهید.

همان‌طور که می‌دانید، سعدی علاوه بر اینکه ستایندگانی داشته، منتقدانی هم تاملاتی نقادانه به دیدگاه‌های او داشته‌اند که ضمن ستایش از فصاحت و ملاحت بیانش، به مواردی از این دست اشاره کرده‌اند. بنابراین از آنجا که غرض از تالیف این کتاب، شناخت سعدی چنان که هست بوده است، باید نقدهایی هم که از شیخ اجل صورت گرفته، آورده می‌شد. این منتقدان چهره‌هایی مشهور و از صاحب‌نظران معروف‌اند که نمی‌توان دیدگاه‌هایشان را نادیده گرفت. از این‌رو بخشی از کتاب به تجزیه و تحلیل نظرات آنان اختصاص یافته تا به قول افصح‌المتکلمین معلوم شود که آدمی‌زاده جایز الخطاست و هیچ‌کس بی‌دامن‌تر نیست.

حافظ و غزلیاتش به بخش قابل توجه از زیست فرهنگی و تاریخی ایرانیان تبدیل شده است. به نظرتان چه عواملی باعث پیشی‌گرفتن او از سعدی می‌شود؟

من شخصا هیچ یک از این دو اختر بسیار فروزان ادب فارسی را بر دیگری ترجیح نمی‌دهم. هریک دلنشینی‌ها و زیبایی‌های خاص خود را دارند. وقتی با سعدی هستم، حافظ فراموشم می‌شود و زمان که سر در حافظ دارم، عالم و آدم. غزلیات عرشی حافظ را سعدی ندارد و حافظ هم ترجیع‌بند شیرین‌تر از عسل «بنشینم و صبر پیش‌گیرم» را ندارد.

گفتید از این مجموعه، کتاب «حافظ، چنان که هست» منتشر نشده است. آیا این اثر هم به‌زودی انتشار خواهد یافت؟

راستش را بخواهید قرار بود این کتاب دو سال پیش به بازار کتاب عرضه شود، ولی ارشاد با انتشار بخشی از ابیات خواجه موافق نیستند و مجوز کتاب را موکول به حذف آن ابیات می‌دانند. به این سبب است که چاپ این کتاب پرورق در بوته‌ تعویق افتاده است. نیازی به توضیح نیست که مقصود از این تحقیق، واکاوی افکار و اندیشه‌های حافظ بوده که اگر قرار به حذف بخشی از آن باشد، بی‌تردید عنوان کتاب بی‌مسما می‌شود، زیرا در این‌صورت باید تغییر یابد به «حافظ، چنان‌که نیست.» به هرحال امیدوارم مدیریت جدید، نگاهی مساعد به خواجه شیراز داشته باشد و بینش هنری را جایگزین حساسیت‌های بی‌حاصل کند.

به‌عنوان آخرین سوال، آیا کتاب تازه‌ای را در دست نگارش یا انتشار دارید؟

ترجمه رمان معروف گرگ بیابان را برای چاپ آماده کرده‌ام که دهمین ترجمه‌ام از آثار هرمان هسه، نویسنده پرآوازه آلمانی است که مانند دیگر رمان‌هایی که از او به فارسی برگردانده‌ام، به همت انتشارات تهران چاپ خواهد شد. همچنین کتاب «سه شاعر حکیم» را که درباره ناصر خسرو، سنایی و نظامی است، در دست تالیف دارم.

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار