| کد مطلب: ۱۱۴۹۳۱۶
لینک کوتاه کپی شد

محسن جلیلوند در گفت‌وگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:

نقش مردم در آینده حاکمیت سوریه

آرمان ملی- احسان انصاری: حکومت خاندان اسد پس از 55 سال حکومت در سوریه یکشنبه18آذر به پایان رسید و گفته می‌شود که بشار اسد سوریه را ترک کرده است.

 نقش مردم  در آینده حاکمیت سوریه

این در حالی است که محمد غازی الجلالی نخست‌وزیر سابق سوریه اعلام کرد آماده هرگونه اقدام برای انتقال قدرت و تسلیم هستم. او گفت که آماده است با هر رهبری که مردم سوریه انتخاب کنند، همکاری کند. الجلالی افزود: «امیدوارم که همه مردم سوریه، با عقلانیت درخصوص منافع کشورشان فکر کنند، دستمان را به سوی هر شهروند سوری که به حفظ توانایی‌های کشورش علاقه‌مند است، دراز می‌کنیم و از شهروندان می‌خواهم به اموال عمومی و دولتی خسارت و آسیبی نزنند.» از سوی دیگر ابو محمد الجولانی، سرکرده هیات تحریرالشام، اعلام کرد که «محمد غازی الجلالی» تا زمانی که به شکل رسمی قدرت را منتقل کند، مدیریت سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها را در دست خواهد داشت. این در حالی است که گروه تحریرالشام از محور‌های مختلف وارد دمشق پایتخت سوریه شده و بدون هیچ مقاومتی تمامی شهر را به کنترل خود در آوردند. آنها همچنین بدون هیچ‌گونه مقاومتی، کنترل فرودگاه دمشق و ساختمان رادیو و تلویزیون سوریه را نیز به دست گرفتند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین پیامدهای سقوط دولت بشار اسد برای ایران و منطقه خاورمیانه با دکتر محسن جلیلوند تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*مهم‌ترین دلایل سقوط دولت بشار اسد آن هم در زمانی کوتاه را چه می‌دانید؟

هانا آرنت جمله معروفی دارد که می‌گوید «در حکومت‌های دیکتاتوری همه‌چیز تا یک ربع قبل آرام است، اما به یک باره همه‌چیز تغییر می‌کند.» به نظر می‌رسد این وضعیت درباره بشار اسد وجود دارد، هرچند نمی‌توان وی را یک دیکتاتور نامید. در واقع ساختارهای سیاسی امثال دولت بشار اسد استحکام کافی ندارند و به شکلی نیستند که بتوانند به صورت خودبنیاد حکومت کرده و از خود محافظت کنند. ماکیاولی در کتاب شهریار عنوان می‌کند قدرت در حکومت عثمانی را که از استان‌هایی به نام سنجاق تشکیل شده، به سختی می‌توان به دست گرفت اما زمانی که قدرت را در اختیار گرفتید نگه داشتن آن کار راحتی است. این در حالی است که در اختیار گرفتن قدرت در فرانسه کار راحتی است اما نگه داشتن آن سخت است. تاریخ نیز به خوبی این مسأله را نشان داد. بیسمارک و هیتلر به فرانسه حمله کردند، اما این کشور همچنان فرانسه است و تغییر نکرده است. این در حالی است که زمانی که عثمانی اشغال شد این کشور به25 کشور کوچک‌تر تقسیم شد. این وضعیت به خوبی نشان می‌دهد که ساختار‌های خودبنیاد برای حفظ قدرت در یک کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. در سال2011 که بحران در سوریه آغاز شد گروه‌هایی مانند داعش، جبهه النصره و تحریرالشام نبودند، بلکه ارتش آزادی‌بخش سوریه بود که با کشتن چند نوجوان ایجاد رعب و وحشت کرد و پس از مدتی نیز راه به جایی نبرد. در همان زمان نیز شخصیت معتبری مانند برهان غلیان را به عنوان رئیس شورای مخالفان بشار اسد انتخاب کردند که با وی مذاکره کند. این در حالی بود که بشار اسد این مذاکرات را طولانی کرد. نکته دیگر اینکه بشار اسد و پدرش حافظ اسد از 1970 به بعد بر سوریه حکومت کردند. در همه این سال‌ها حافظ و بعد هم بشار اسد که از علوی‌ها بودند بر جمعیت سنّی غیر علوی حکومت کردند. در این مدت نیز همه سمت‌های سیاسی و اقتصادی در اختیار اقلیت علوی قرار داشته است. به همین دلیل طبیعی بود که پس از مدتی اکثریت مخالف در برابر اقلیت صاحب قدرت اعتراض خواهد کرد و در مقابل آن خواهد ایستاد.

*بشار اسد در بهار عربی مقاومت زیادی برای تغییر حکومت انجام داد، اما در روزهای اخیر به راحتی قدرت را واگذار کرد. چرا چنین اتفاقی رخ داد؟

بشار اسد در بهار عربی این فرصت را داشت که با اعمال تغییرات و جلب رضایت جامعه شرایط را تغییر بدهد، اما به دلایل مختلفی این کار را نکرد و در نهایت کار به این نقطه رسید. نکته دیگر نقش عوامل خارجی در سقوط دولت بشار اسد است. بعد از 7 اکتبر سال گذشته، نتانیاهو در تلویزیون عنوان کرد که از این پس یک خاورمیانه جدید تشکیل خواهد شد. آمریکا به دنبال این است که نقشی که در دهه1970 محمدرضا پهلوی در خاورمیانه بازی می‌کرد و به عنوان ژاندارم منطقه شناخته می‌شد را به شکل دیگری به نتانیاهو بدهد. براساس سند امنیت ملی اوباما به دلیل اینکه دشمن اصلی آمریکا چین است، این کشور باید به سمت شرق آسیا حرکت کند و مدیریت خاورمیانه را به نتانیاهو منتقل کند. این اتفاق نیز در ابتدا قرار بود از طریق صلح و طرح ابراهیم صورت بگیرد اما حالا این اتفاق با جنگ در حال رخ دادن است. در ماه‌های اخیر حزب‌ا... و حماس تحت فشار قرار گرفتند و در شرایط کنونی نیز دولت بشار اسد سقوط کرد. به نظر می‌رسد که بشار اسد باید به شکل دیگری عمل می‌کرد که در واقع چنین اتفاقی رخ نداد. در ماه‌های اخیر کشورهای عربی وی را به اتحادیه عرب دعوت کردند و پیشنهادهایی به وی دادند که وی در نهایت آنها را نپذیرفت. به صورت طبیعی هنگامی که تلاشی برای تغییر وجود نداشته باشد احتمال سقوط دولت وجود دارد.

بشار اسد در بهار عربی این فرصت را داشت که با اعمال تغییرات و جلب رضایت جامعه شرایط را تغییر بدهد، اما به دلایل مختلفی این کار را نکرد

*ایران و روسیه در سال‌های اخیر همواره از دولت بشار اسد حمایت کرده‌اند. این در حالی است که در شرایط کنونی و در حالی که دولت اسد در حال سقوط بود این اتفاق رخ نداد. دلیل این موضوع چه بود؟

ایران در ماه‌های اخیر درگیر مسائل مختلفی بوده است. لبنان که یکی از هسته‌های کلیدی جبهه مقاومت بود جدا شده است. از سوی دیگر وضعیت حماس نیز چدان رضایت‌بخش نیست. این در حالی است که ترامپ نیز در هفته‌های آینده به صورت رسمی کار خود را به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا آغاز خواهد کرد که چالش‌های خاص خود را دارد. در واقع قدرت‌های خارجی دنبال این بودند که ایران را وارد بازی کنند که طراحی کرده بودند تا فرصت تسویه حساب پیدا کنند. تا امروز ایران نشان داده که از درایت و هوشمندی برخوردار است و به آسانی وارد بازی دیگران نمی‌شود. از سوی دیگر روسیه نیز درگیر جنگ اوکراین است و اهل معامله است. این احتمال وجود دارد که روس‌ها در اوکراین با آمریکا معامله کنند که از این طرف سوریه را رها کند. به هر حال روسیه همواره دنبال منافع ملی خود بوده و از سوی دیگر نیز مرزهای روسیه با اروپا برای آنها اهمیت بیشتری با مرزهای خود با خاورمیانه دارد. اگر این نگاه را بپذیریم دلیل عدم حمایت روسیه از بشار اسد روشن می‌شود. واقعیت این است که شرایط منطقه برای ایران بسیار خطیر بوده که با سقوط بشار اسد شرایط خاصی پیدا کرده است. اینجا حتی می‌توان از واژه خطرناک هم استفاده کرد. استفاده از این واژه بدون دلیل نیست و معتقدم وضعیت واقعا چنین است. اسرائیل طی یک سال با جبهه مقاومت درگیر بوده و این درگیری هنوز ادامه دارد. درایت مسئولان در این است که وقتی هزینه و فایده می‌کنند، به این نتیجه می‌رسند که احتمال اینکه بخواهند پای جمهوری اسلامی را به ماجرا باز کنند زیاد است. نکته مهم اینکه امروز دیگر مانند سال2011 نیست و ایران در عین حالی که با چالش‌های بین‌المللی مواجه است در زمینه داخلی نیز با مشکلات خاص خود روبه‌رو است. در نتیجه از نظر داخلی نیز ایران در وضعیتی قرار ندارد که وارد یک چالش بین‌المللی شود.

*به جای بشار اسد که متحد ایران بوده در شرایط کنونی یک دولت رادیکال اسلام‌گرا در سوریه روی کار آمده است. وجود چنین دولتی چه مخاطراتی برای خاورمیانه و ایران خواهد داشت؟

برای من سخت است که عنوان کنم پس از بشار اسد یک دولت رادیکال اسلام‌گرا روی کار خواهد آمد. این توافقی است که باید بین کشورهای درگیر در موضوع سوریه صورت بگیرد که چه نوع حکومتی در سوریه شکل خواهد گرفت. ایران نیز در این زمینه نقش خود را ایفا خواهد کرد. در شرایط کنونی ترکیه دست بالا را در این زمینه گرفته است. واقعیت این است که ایجاد بحران نیز با هماهنگی‌های ترکیه، اسرائیل و آمریکا بوده و این سه کشور تصمیم گرفته‌اند چنین بحرانی در کشور سوریه به وجود بیاید. به نظر نمی‌رسد که یک دولت رادیکال اسلام‌گرا در سوریه سر کار بیاید. سوریه مانند افغانستان نیست و شرایط دو کشور با هم متفاوت است. به همین دلیل من فکر می‌کنم رادیکالیسم در سوریه جواب نمی‌دهد آنچنان که در لیبی نیز این اتفاق رخ نداد و به‌رغم اینکه برخی فکر می‌کردند با سقوط قذافی یک دولت رادیکال اسلام‌گرا در آنجا شکل خواهد گرفت اما سکولارها نقش مهم‌تری در حکومت لیبی پیدا کرده‌اند.

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار