اگر دمشق سقوط کند...
یورش ناگهانی گروهکهای تروریستی هیات تحریرالشام، جبهه موسوم به آزادیبخش ملی و ارتش آزاد سوریه به حلب، حماء و حمص و اشغال این 3 شهر استراتژیک از وجود یک توطئه بینالمللی و منطقهای برای سرنگونی دولت مرکزی سوریه و فروپاشی محور مقاومت حکایت دارد.
تجزیه و تحلیل موضوعی و حقیقی شرایط سوریه و اینکه چرا گروهکهای تروریستی در یک فرایند زمانی کوتاه توانستند 3 شهر مهم سوریه را اشغال کنند، نشان میدهد که این کشور وارد یک دایره خطرناکی شده که تنها یک معجزه میتواند این کشور را از خطر سقوط نجات دهد. سوریه که در طول 4 دهه گذشته یکی از محوریترین حلقه ارتباطی محور مقاومت منطقه تلقی میشود نقش تاثیرگذاری در معادلات منطقهای و بینالمللی ایفا کرد. حاکمیت سوریه از سال 1970 که مرحوم حافظ اسد عملا قدرت را در دست گرفت بنا به دلایلی همواره تحت تاثیر جریانهای پان عربیستی قرار داشته است. برخی کشورهای عرب منطقه مانند عراق دوران رژیم بعث، اردن در دوران ملک حسین پادشاه سابق این کشور، عربستان و نیز مصر دوران حسنی مبارک دیکتاتور سابق مصر نگاهی کاملا طایفهای نسبت به حاکمیت سوریه داشتند. دلیل این امر این است که حاکمیت سوریه نوعا به طایفه علویها که زیر مجموعه جهان تشیع قرار دارد وابسته است و همین امر نگرانی هائی برای برخی کشورهای عرب منطقه که تشیع را خطری جدی برای حاکمیت خود تلقی میکنند ایجاد کرده بود. شورش اخوانالمسلمین در شهرهای حلب، حمص و حماء در سال 1982 میلادی که طی آن دهها هزار نفر از نیروهای دولتی و عناصر اخوان المسلمین کشته شدند برایند توافق رهبران وقت عراق، عربستان و اردن بود. این شورش توسط نیروهای دولتی به فرماندهی سرلشکر رفعت اسد، فرمانده نیروهای موسوم به گروهانهای دفاعی «سرایا الدفاع» و برادر مرحوم حافظ اسد، رئیسجمهوری وقت سوریه سرکوب شد. دولت وقت سوریه از این بحران نفسگیر به سلامت خارج شد اما از آن زمان شکاف میان اسلامگرایان افراطی و علویها که بدنه دولت سوریه را تشکیل میدادند، تشدید شد. دلیل تسلط میدانی نیروهای دفاعی سوریه بر شورشیان شهر حماء وجود ژنرالهای علوی در راس هرم نیروهای مسلح بود که به شدت نسبت به شخص مرحوم حافظ اسد وفادار بودند. پیش از این حادثه و دقیقا در اوائل سال 1980 مجموعه اخوان المسلمین سوریه که به عنوان یک جنبش ریشهدار اسلامی عربی در سوریه فعال بود به مقامات جمهوری اسلامی پیشنهاد دادند که در سرنگونی دولت حافظ اسد به این جنبش کمک کنند، اما در همان زمان مقامات جمهوری اسلامی با قاطعیت این پیشنهاد را رد کردند و سوریه را عمق استراتژیک جمهوری اسلامی دانستند. این نظریه کاملا دقیق و مبتنی بر واقعیتهای سیاسی و اعتقادی بود زیرا پس از جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، دولت سوریه با تمام توان خود در کنار ایران قرار گرفت. در سال 1986 هنگامی که خبرنگار روزنامه آمریکائی نیویورک تایمز در مصاحبهای با مرحوم حافظ اسد از وی پرسید چرا سوریه که یک کشور عربی است روابط بسیارمحکم و راهبردی با ایران غیرعربی دارد با پاسخ عجیب، اما حکیمانه رئیسجمهوری وقت سوریه مواجه شد. مرحوم حافظ اسد پاسخ داد: زمانی فراخواهد رسید که کشور من سوریه مورد حمله برخی کشورهای عربی قرار خواهد گرفت و این تنها ایران است که با تمام قدرت در کنار سوریه قرار خواهد گرفت. طبیعی است حافظ اسد غیبگو نیست اما به خوبی میدانست که نظام علوی سوریه مورد بغض و کینه برخی کشورهای عربی قرار دارد و چنین نظامی برای این کشورها قابل تحمل نیست. با مرگ مرحوم حافظ اسد در سال 2000 و انتخاب فرزند وی بشار اسد به عنوان جانشین پدر، فشارهای منطقهای و بینالمللی برای ایجاد اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی شدت گرفت. اگرچه بشار اسد یک سلسله تغییراتی در بدنه دولت و نیروهای مسلح ایجاد کرد و از اصول تک حزبی فاصله گرفت اما همچنان به سیاستهای پدر خود وفادار ماند. حفظ حلقه ارتباطی سوریه با محور مقاومت، کمک به مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین، مقابله با سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی و همراهی با سیاستهای جمهوری اسلامی بخشی از سیاستهای منطقهای بشار اسد در طول 24 سال گذشته بود. همین سیاست بود که موجب شد آمریکا و رژیم صهیونیستی با کمک مالی برخی کشورهای عرب منطقه شورشهای مارس 2011 را در سوریه و مشخصا از شهر عشایرنشین درعا در جنوب سوریه کلید بزنند. 150 هزار عنصر تروریستی در قالب 700 مجموعه تروریستی از جمله داعش، از شهر الرمثاء اردن واقع در نزدیکی مرز مشترک اردن و سوریه که آموزشهائی زیر نظر افسران اسرائیلی و آمریکائی را طی کرده بودند، وارد سوریه شدند. گفته میشود برخی کشورهای عرب منطقه بهویژه کشورهای نفتخیز جنوب خلیجفارس طی 12 سال بحران سوریه مجموعا 60 میلیارد دلار برای سرنگونی دولت بشار اسد کمک مالی در اختیار این گروهکهای تروریستی قرار دادند. اما ایران و محور مقاومت بهویژه حزبا... لبنان و مقاومت عراق با پشتیبانی نیروی هوائی روسیه در طول 12 سال گذشته توانستند اغلب گروهکهای تروریستی را سرکوب کنند و یک آرامش نسبی در سوریه برقرار کنند. به موازات آن جمهوری اسلامی و روسیه تلاش کردند تا سازوکارهای سیاسی را برای بازگشت امنیت پایدار در سوریه در دستور کار خود قرار دهند. توافقنامه آستانه برای کاهش تنش در سوریه که در سال 2016بین ایران، روسیه و ترکیه به امضاء رسید، موجب شد تا گروهکهای تروریستی در منطقه محدود در استان ادلب که در مرز مشترک ترکیه و سوریه قرار دارد، اسکان داده شوند. این استان متاسفانه توسط ارتش ترکیه در سال 2016 اشغال شد اما رژیم صهیونیستی و آمریکا با اشراف دولت ترکیه انواع سلاحهای پیشرفته را در اختیار برخی گروهکهای تروریستی از جمله هیات تحریرالشام به رهبری ابومحمد الجولانی قرار دادند، اما اشتباهی که صورت گرفت این بود که دولت بشار اسد در طول سالهای اخیر به تدریج ژنرالهای علوی وفادار به مرحوم حافظ اسد را از بدنه ارتش خارج کرد و ژنرالهای دیگری از طوایف دیگر سوریه را وارد بدنه ارتش ساخت. از دیگر اشتباهاتی که صورت گرفت، غفلت اطلاعاتی ارتش سوریه از تحرکات گروهکهای تروریستی در استان اشغال شده ادلب بود. حوادث اخیر غزه و جنوب لبنان و پذیرش قهری آتشبس از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی بیارتباط با خیز بلند گروهکهای تروریستی سوریه برای حمله به دمشق نیست. سناریوی طراحی شده این است که این گروهکها که گفته میشود شمار آنها از 36 هزار نفر تجاوز میکند، قرار است پس از تصرف شهرهای حلب، حماء و حمص ارتباط دمشق با شمالغرب سوریه را قطع کنند و سپس به سمت دمشق پایتخت سوریه حرکت کنند. به موجب این سناریو قرار است دولت مرکزی سوریه سرنگون و یک دولت خودخوانده مشابه آنچه که در افغانستان برای دولت اشرف غنی رخداد برای دولت بشار اسد نیز تعریف شود. ایجاد یک کمربند امنیتی توسط هیات تحریرالشام که از دامنههای ارتفاعات جولان اشغالی آغاز و تا شهر درعا در جنوب سوریه امتداد خواهد یافت جزئی از این سناریوی خطرناک است. اگر این سناریو عملیاتی شود، قطعا آمریکا، رژیم صهیونیستی با کمک لجستیکی و مالی ترکیه و برخی کشورهای عرب منطقه و نیز گروهکهای تروریستی برای نابودی محور مقاومت به سمت عراق و یمن متوجه خواهند شد. برآیند گزارشها نشان میدهد که در حال حاضر هزاران نفر از بعثیهای فراری دوران رژیم صدام در حال سازماندهی در اردن هستند تا با کمک عشایر وفادار به رژیم صدام در غرب عراق شورش هائی را علیه دولت مرکزی بغداد آغاز کنند. آمریکا نیز قرار است همزمان با آن تفنگداران دریائی خود را در شهرهای الحدیده و عدن برای تسلط بر تنگه باب المندب و مقابله با نیروهای انصارا... مستقر کند. اما بهرغم این بدبینیها واکنش بهموقع میدانی و سیاسی ایران، روسیه، عراق و مقاومت اسلامی لبنان به خنثیسازی طرح خطرناک آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه منجر خواهد شد. نشست مشترک اخیر وزرای خارجه جمهوری اسلامی، سوریه و عراق در بغداد صرفا در راستای بسیج کلیه امکانات نظامی و لجستیکی 3 کشور برای سرکوب گروهکهای تروریستی قرار دارد. هرگونه کوتاهی در ارسال کمکهای نظامی و میدانی به سوریه به یک فاجعه منطقهای منجر خواهد شد زیرا فرصت نجات سوریه هر روز محدودتر میشود و سقوط دمشق به مفهوم سقوط کامل محور مقاومت خواهد بود.
*حسن هانیزاده
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر