در گفتوگو با حمید نیسی بررسی شد
تلاش بیچشمداشت انجمنهای ادبی در توسعه فرهنگ
آرمان ملی- بیتا ناصر: تا یکی دو دهه قبل شاهد برپایی نشستهای تخصصی و عمومی شعر و داستان در اقصینقاط شهرها (کتابخانهها، فرهنگسراها و خانهفرهنگها و...) بودیم، اما مشغله و گرفتوگیر زندگیهای امروزی، فرصت و امکان تشکیل و حضور در محافل ادبی و کارگاهی را تا حد زیادی زایل کرده است.
با این همه، هستند جلساتی که همچنان به همت زعما و پیشکسوتان وادی ادبیات، تشکیل میشوند تا روشنگر مسیر جوانترها باشند. از این حیث، انجمنهای ادبی را که در مقام تشکلات مردمنهاد، بدون چشمداشت و صرفا به همت و نیکخواهی فعالان فرهنگی فعالیت دارند، ستودنیست. از جمله انجمن داستاننویسی شاهین شهر که در ادامه برپایی جلسات نقد و داستانخوانی، مجموعهای از آثار 15 نویسنده را به همت حمید نیسی و مهدی عبدا... پور تحت عنوان «نسل چهارم» روانه بازار کتاب کرده است، اتفاقی که دلیل انجام این گفتوگو با حمید نیسی شد. در این کتاب، داستانیهایی از بهروز ناصری، قباد آذرآیین، اکرم مولاوردی، انسیه تاجیک، حسین مقدس، حسن فریدی، کیومرث جمشیدی، آزاده جمشیدپور، ایمان مسگرزاده، نیلوفر لهراسبی، زهرا فریدونی، هوشنگ عسگری، الهه منوچهری، الهه عضدینیا و فاطمه درغال منتشر شده است.
کتاب «نسل چهارم» که شامل ۱۵ داستان کوتاه از نویسندگانی همچون قباد آذرآیین، بهروز ناصری، حسین مقدس و آزاده جمشیدپور است به تازگی از سوی انتشارات کتاب هرمز و با کوشش شما و آقای مهدی عبدا... پور به چاپ رسیده است. درباره این کتاب و پروسه گردآوری و انتخاب داستانها توضیح دهید.
به یمن وجود دنیای مدرن و فضای مجازی که بانی گسترش بسیاری از کسب و کارها و حوزهها شده است، نشستهای داستاننویسی شاهین شهر هم با ارائه محتوا در پیج توانست نظر بسیاری از مخاطبهای اهل ادب و فرهنگ را جلب کند. برای مثال، در دوران کرونا که به بسیاری از کسب و کارها لطمه وارد شد، انجمن با حدود هفتاد نویسنده و شاعر و منتقد سراسر کشور ارتباطی برقرار کرد تا بتواند کمکی به کتابفروشیها کرده باشد. انجمن شاهینشهر با عنوان معرفی کتاب، از هفتاد نفر درخواست شد، هرکدام به سلیقه خود پنج کتاب معرفی کنند و این اقدام به صورت پوسترهای جداگانه منتشر شد و با استقبال خوبی مواجهه شدیم که تمامی پوسترها در پیج قابل مشاهده است. و اما کتاب نسل چهارم هم یکی دیگر از ثمرههایی است که دغدغه آن را در طول فعالیت انجمن، درنظر گرفته بودیم، چراکه سیاست انجمن بر این است که مرزهای محدودکننده را بشکنیم و برای ایجاد پایگاه صمیمی و ادبی با همکاری شهرهای دیگر یا حتی خارج از کشور، فعالیتهای خودمان را گسترش دهیم و خدا را شکر بخشی از ایدههای در نظر گرفته شده، به مرحله عملیاتی شدن رسیده است و یکی از آنها، انتشار کتاب نسل چهارم است با حضور پانزده نویسنده باتجربه و کتابدار از سراسر ایران که یقیناً قلمشان به پختگی تحریر رسیده است و جایزهای معتبر ادبی هم دریافت کردهاند. البته تعداد داستانها بیست و پنج تا بود اما در مرحله مجوزگیری، متأسفانه ده داستان موفق به دریافت مجوز نشدند و شاید بتوان گفت، چالشیترین و ناراحتیکنندهترین بخش فرایند چاپ این کتاب، همین اتفاق بود، زیرا حضور نیافتن 10 نویسنده، به معنای انتشار نیافتن تفکر و ارتباطی است که هر نویسندهای مایل است با مخاطب خود به اشتراک بگذارد، اما در کنار تمام اتفاقات ملالآور و غمانگیز، تحققیافتن چنین طرحی برای ما حائز اهمیت و ارزشمند است.
این داستانها در چه محدوده زمانی در نشستهای داستاننویسی شاهینشهر ارائه شده است؟
از اعلام فراخوان چنین طرحی تا جمعآوری داستانها، حدوداً دو ماه زمان گذشت، زیرا این دو ماه را متمرکز بر کیفیت هر داستان و نظارت کردیم و حتی داستانهایی را از لیست خارج کردیم، چراکه همه ما از شرایط اقتصادی مردم و همچنین گرانی کاغذ مطلع هستیم. بنابراین انجمن به دنبال گردآوری و انتشار کتابی باکیفیت بود تا مخاطب از خواندن آن لذت ببرد، نه اینکه بخواهیم از هرجا و هرکس که امکان داشت داستان دریافت کنیم و به اسم داستان منتشر کنیم. انجمن طی سالها فعالیت خود، معتمد مخاطبهای خودش بوده، بنابراین قبل از اجراهایی تمام ایدههای خود را بر صداقت که اولویت خودش میداند، عملیاتی میسازد و اما انتشار خود کتاب بعد از گذراندن تمام مراحل شیرین و تلخش، حدود یک سال زمان برد.
درباره موضوعهای مطرح، فرم و فضای داستانهای این مجموعه بگوئید.
در ابتدا باید گفت که در این مجموعه زبان تمام نویسندگان، منحصر به خودشان است و به تعبیر عامیانه، درگیر ادا و اصول زبانی و تقلیدهای کورکورانه نشدهاند و همین موضوع باعث تفاوت نگرشی هر نویسنده میشود، اما اگر به ادبیات فارسی نگاهی بیندازیم، داستاننویسان بسیاری را میتوان نام برد که دغدغه عمده آنها، شکافهای اجتماعی است که مردم را به چالشهای بزرگ و کوچکی دعوت میکند و طبیعتاً چنین اقدامی از سوی نویسنده، برابری میکند با به صدا درآمدن آژیر خطر جامعه یا به تعبیری دیگر، زنگ تلنگر جامعه. بنابراین نقطه مشترک بسیاری از داستانهای این مجموعه هم از این ساختار مستثنی نیستند و بسیاری از نویسندگان این مجموعه سعی کردهاند دغدغههای مشترک اجتماعی را قلم بزنند و از آن به عنوان تلنگر استفاده کنند.
در این مجموعه زبان تمام نویسندگان، منحصر به خودشان است و به تعبیر عامیانه، درگیر ادا و اصول زبانی و تقلیدهای کورکورانه نشدهاند و همین موضوع باعث تفاوت نگرشی هر نویسنده میشود
داستانها به لحاظ سبکی یا مفهومی با یکدیگر ارتباطی دارند؟
کتاب نسل چهارم را نمیتوان محدود به سبک خاصی دانست زیرا نویسندگان این مجموعه داستان، متفاوت از یکدیگرند و هرکدام جهان داستان خودشان را خلق کردهاند که این جهان داستانی از زیست مطالعاتی و زیست اجتماعی نویسندگان نشأت گرفته است، اما میتوان به این نکته اشاره کرد که خواننده در این کتاب، با داستانهای تکنیکال روبهرو است، زیرا نویسندگان سعی کردهاند نوشته خودشان را از روایت خطی فاصله بدهند تا داستانی مدرن خلق شود. نویسنده مدرنیسم، محدود به سبک و متکب ویژهای نیست زیرا قید و بندها را درهم میشکند و ساختار گذشته را تا حدودی میشکند و فراتر از آن ساختار ارسطویی به جهان داستان نگاه میکند. در این کتاب هم این تفاوت و ساختارشکنی است که برای مخاطب جذابیت دارد و باعث ملال او نمیشود. اما خط اشتراکشان دو موضوع است که یکی را عرض کردم (مسائل اجتماعی) و دیگری که در داستانهای مدرن این مجموعه به اون خود میرسد، پرداختن به انسان است اما از منظر درونی و بعدهای روانشناختی که با ورود مدرنیسم به اون خود رسیده و بهنظر میرسد ادبیات ما هنوز بسیار فرصت برای پذیرفتن چنین داستانهایی و نوشتن راجعبه چنین بُعدی را دارد. انسانی که در جهان امروزی، فدای جبرِ بیرحمانه و چون مه سیاه میشود، اما اجباراً ادامه میدهند با بلاتکلیفی و امیدی که بیشتر شبیه صرفاً به سمت مرگ رفتن است.
آیا انتشار این مجموعه ادامه خواهد داشت؟ برنامهای در این زمینه دارید؟
انجمن نشستهای داستاننویسی شاهینشهر با نگاه و فکر به گسترش فعالیتهایی از این دست به اصل و رسالت ادبی خود میپردازد، بنابراین قطعاً ادامه فعالیتها باید دو اصل را شامل شود و آن، افزایش گسترش اقدامات ادبی با انجمنهای شهرهای دیگر است که البته تجربهاش را داشتیم. حدود دو سال پیش، کتاب مشترکی با همکاری نشستهای داستاننویسی شاهینشهر و کانون فرهنگی چوک به چاپ رسید که با استقبال فراوانی مواجهه شد، اما با تمام عرایض بنده، باید بگویم که اولویت انجمن کیفیت کاری است که قرار است اجرا شود. اگر مؤلفه کیفیت را در نظر نگرفته بودیم، فعالیتهای بسیار بیشتری داشتیم، اما به چه قیمت؟!
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه اکثر اهل ادب، تمرکزشان را بر داستان گذاشتهاند و اگر نویسندهای (خصوصاً نوقلم) نوشتهای غیر از داستان نوشت، آن را کمارزش میدانند و بیتوجهی میکنند، اما قالبهای ادبی دیگر مانند: جستار، خاطره، ناداستان، کاریکلماتور و… هم دارای ارزش ادبی هستند و باید درباره آنها هم نوشت. باتوجه به این گفته، انجمن تصمیم دارد علاوه بر مجموعه داستان، کتابهایی در قالبهای دیگری منتشر کند که بعد از بررسی، به مرحلهی اجراکردن خواهد رسید.
با توجه به نشستها و جلسات انجمن داستاننویسی شاهینشهر، آیا این انجمن فعالیتها و یا برنامههایی برای حمایت از نویسندگان نسل جوان دارد؟
اکنون که بنده در حال جوابدادن به این سؤال هستم، طرحهایی برای جذب و حمایت نویسندگان جوان به انجمن انجام شده و خدا را شکر نتایج آن را دریافت کردیم، اما نکتهای مهم و الزامی که به نظرم هر اهل ادبی (مخصوصاً باتجربهها یا ریشسفیدان) باید درنظر بگیرند این است که ادبیات ما علاوه بر نویسنده، کتابخوان حرفهای هم لازم دارد، منتقد متخصص هم نیاز دارد، ویراستار زبده هم نیاز دارد. بنابراین انجمن با فکر به تمام ظرفیتها و امکانات، نسل جوان را حمایت و هدایت میکند و تا اکنون هم نتیجه بسیار خوبی برای انجمن داشته است. اگر به ظرفیتهای نگاه دقیقتری کنیم، متوجه میشویم که انجمن شاعر جوان دارد، نویسنده جوان دارد، ویراستار جوان دارد، مترجم جوان دارد، پس دغدغه برای این انجمن صرفاً داستان نوشتن نبوده و نیست و نخواهد بود بلکه استفاده حداکثری از ظرفیتهای موجود تعریف میشود. بنده کم ندیدم از مدرسهایی که هزینههای گزافی از جوانهای نوقلم میگیرند و صرفاً تعدادی عناصر داستان که میتوان با مطالعه کتاب آن را یاد گرفت، یاد میدهند و حتی برای بررسی نوشته هنرجویان خود مجدداً هزینه دریافت میکند و بدون خواندن داستان، نظر میدهد یا اگر داستان را بخوانند، با نظرهای غیرتخصصی، راه درخشان نویسنده نوقلم و جوانی را که با امید و آرزو و هدف به فعالیت پرداخته، سد میکنند.
اما انجمن شاهینشهر با تشویقِ منطقی نه احساسی، نویسندگان جوان و نوقلم را یاری میدهد تا روزی پرچمدار ادبیات داستانی فارسی باشند و رسالت ادبی خود را به خوبی و در ساختاری انسانی به نسل آینده ادامه دهند. بیشک آینده ادبیات داستانی بابد در ابتدا انسانساز باشد. نویسندهای که داستان مینویسد اما رفتارش انسانی نیست، چه ثمرهای داشته؟ صرفاً نوشتن ملاک نیست. لازم است اما ملاک نیست.
ارسال نظر