«آرمان ملی» به بهانه روزجهانی گرامیداشت معلولان گزارش میدهد
انباشت مشکلات معلولان
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: منتظر آمدن تاکسی اینترنتی هستم که پیام میآید خانم محترم به دلیل اینکه راننده به دلیل ناشنوا بودن قادر به مکالمه تلفنی نیست، لطفا برای ارتباط با ایشان پیامک ارسال کنید.
در همان لحظه از کنارم میگذرد اما با دستی که تکان میدهم، میایستد و سوار میشوم. کل مسیر را غیر از اینکه حواسش به مسیر هست، پشت چراغ قرمز و یا در هنگام ترافیک مشغول چت کردن با تلفن همراه خود است. گاهی لبخندی هم میزند. برایش مینویسم که چه مشکلاتی دارد، میگویم میخواهم دیگران بدانند یک فردی که دچار ناشنوایی است، چه تفاوتی با دیگران دارد. برایم مینویسد که آن افرادی که یکی از حواس خود را از دست دادهاند، دیگر حواسشان فعالتر است. او با این نقص مادرزادی به دنیا آمده است. خانواده و دوستانی بسیار خوب دارد. اما از نگاهی که برخی افراد به او دارند، با حالتی شبیه دلسوزی و ترحم، ناراحت است. با مدرک کاردانی به عنوان شغل دوم، راننده تاکسی اینترنتی است و معتقد است که برخورد مسافران با او مناسب بوده است. هرچند در یکی از فرعیها، هنگامی که بیتوجه به خودروی روبهرویی میپیچد، خودرویی که از روبهرو میآید فریاد میزند که چرا بیشتر دقت نمیکنی، کمی معذب میشود اما به رفتن ادامه میدهد.
قهرمان دیروز و امروز
در چند رشته ورزشی فعالانه حضور دارد، اما میگوید اشاره مستقیم به هیچکدامشان نکن، چون اغلب اطرافیانش به سبب موفقیتی که در حرفهاش دارند، اورا میشناسند. سالهاست با جدیت ورزش میکند. در حرفهاش نیز موفق است. در سالهای جنگ ایران و عراق، در شب یکی از عملیاتها، براثر انفجار مین بخشی از بدنش را از دست داد. او که ماهها در بیمارستان بستری بود، میگوید بعد از مرخصی و بازگشت به خانواده، اغلب همه از من فرار میکردند، اما با کارکردن از همان سنین نوجوانی، و جوانی، توانست به موفقیتی بینظیر در حوزه کاری خود و در ورزشهای متعدد کسب کند. حالا تنها مشکلی که دارد، مربوط به دریافت پروتز است. میگوید وقتی برای دریافت پروتز مراجعه میکنم، میگویند چرا انقدر ورزش میکنی؟ ما بهخاطر تحریمها امکانات کافی نداریم و از دادن پروتز خودداری میکنند. این فرد به افتخاراتی دست یافته است که از میان افرادی که هیچ گونه معلولیتی ندارند هم، از میان چندمیلیون نفر، یک نفر هم نمیتواند به این تواناییها دست پیدا کند. اما به دلیل اینکه با بیان آن خانواده و نزدیکانش او را خواهند شناخت، ترجیح میدهد به آنها اشاره نکند.
قانون و اجرای آن
کامران عاروان، مدیرعامل جامعه معلولان ایران در آستانه روز جهانی گرامیداشت معلولان به «آرمان ملی» گفت: بحث این است که دولت جدید قرار است صدای گروههای بیصدا را بشنود. مشکلات حوزه معلولان هم انباشت و هم نادیده انگاری شده است. با وجودی که قانون داریم. باید به این گروه به عنوان افرادی که مشکلات جدی دارند و این مشکلات با زندگیشان ارتباط مستقیم دارد، نگاه کرد. شما یک معلولی که زخم بستر شده است را نمیتوانید با شعار بگویید که صبرکن تا شعارهایمان محقق شود و دولت هم چندماه از آن بگذرد و همچنان هیچ اتفاقی نه در بودجه و نه در اجرای قانون و نه در رسیدگی بیفتد. زندگی این افراد با مرگ سروکار دارد و این نگاه باید تغییر کند. یعنی باید یک برنامه جدی باشد که متاسفانه نیست. باید یک بودجه لازمی باشد که نیست. باید یک نگاه مدیریتی دقیق و توام با هدفگذاری باشد، که ما تا امروز ندیدیم. به هرحال بهزیستی هم به عنوان یک متولی حوزه معلولان، هرچندسال یکبار مدیریتش تغییر میکند و فرد جدیدی میآید. نفر بعدی تا بیاید جای گیری شود، دوباره دولت تغییر میکند. مانند اکنون که هنوز سه سال نشده، همه تغییر کردند و جابه جا شدند. ما با یک تعداد افرادی روبهرو هستیم، که باید از نو دوباره مسائل را به آنها یادآوری کنیم و از آنها بخواهیم که مطالبات معلولان را و رسیدگی به آنها و وضعیت معیشت، اشتغال و توان بخشی این افراد را، وضعیت تحصیلات و مسکن این افراد را درنظر داشته باشند. همه را فصل به فصل در قانون، ماده به ماده و تبصره به تبصره اشاره شده است، ولی اجرای کاملی از این قوانین را نداریم.
حالشان خوب نیست
رئیس هیاتمدیره شبکه ملی معلولان جسمی حرکتی، درباره وضعیت معلولان و خانوادههای آنها در ادامه گفت: حال این بچهها و خانوادههایشان خوب نیست. هزینههای بالا و درآمدهای پایینی دارند. لوازم توانبخشی و حتی هزینههای بهداشتی آنهابسیار بالاست. در ماه حدود سه چهارمیلیون فقط هزینه یک وسیله ساده بهداشتی برای آنها میشود. حق پرستاری برای این افراد 3میلیون تومان است. یک میلیون تومان هم مستمری است و 600هزارتومان هم بابت همین مسائل بهداشتی است و سرجمع آن میشود 4میلیون و 600هزارتومان. آیا یک فرد دارای معلولیت میتواند با مبلغ 4میلیون و 600هزارتومان در ماه زندگی کند؟ خانواده این افراد هم توان نگهداری از آنها را ندارند. این وضعیت باید بهبود پیدا کند. باتوجه به وضعیت تورم و افزایش مداوم قیمتها و هزینههای یک زندگی معمولی، ما باید چارهای جدی بیندیشیم. حالا ممکن است دولت بخشی از این هزینهها را تقبل کند، ولی یک بخش آن هم بحث مسئولیت اجتماعی است. مثالی را ذکر میکنم. مثلا تیمهای فوتبال درجه دو و سه را فلان بانک و فلان شرکتی حمایت میکند، و اسپانسر میشود، ولی شما بهترین تیمهای معلولان را اگر درنظر بگیرید، حتی یک اسپانسر هم ندارند. یعنی ذهنیت نامناسبی وجود دارد، که این افراد حتی در جایگاه اجتماعی هم نادیده گرفته میشوند.
وسایل بیکیفیت توانبخشی
عاروان درباره مشکلات بخش توانبخشی و لوازمی که هر فرد دارای معلولیت خاصی، باید برای استفاده روزانه در دسترس داشته باشد، افزود: متولی توانبخشی هنوز مشخص نیست. درست است که بهزیستی یک سری لوازم توانبخشی را میدهد و یا بخشی از آنها را هزینهاش را پرداخت میکند. اما واقعا متولی توانبخشی چه سازمانی است؟ جزو درخواستهای ما است که یک شورای عالی توانبخشی باشد، این تولید و نظارت برتولید و استانداردها، وارداتی که صورت میگیرد، مثلا عصای وارداتی در دست معلول میافتد و میشکند و فرد زمین میخورد، این فرد یک آسیب هم در این بخش میبیند. بایددر این میان یک نظارتی باشد، که متاسفانه نداریم. حوزه توانبخشی یک بخش هزینه بر برای فرد دارای معلولیت است، و همیشگی هم هست. شما میتوانید بگویید یک آسیب نخاعی ویلچر نمیخواهد؟ نه. این واضح است که همیشه به آن نیاز دارد. یا یک عصای سفید یا وسایل آموزشی برای این افراد. نکته جالب توجه این است که خیلی از این وسایل و ابزار، پوشش بیمهای ندارند و هزینه آنها برعهده فرد معلول و خانواده فرد است. این درحالی است که در همه دنیا چنین مشکلی حل شده است. این را به عنوان سهمی از بیمه به افراد معلول میپردازند و دیگر لزومی ندارد که بهزیستی توزیع کننده ویلچر باشد. این را باید بیمههای اصلی مثل خدمات درمانی و تامین اجتماعی، یکبار برای همیشه حل کنند. ما حتی پیچ ویلچر را هم از بهزیستی میخواهیم درحالی که خود ساختار جامعه باید حل کند و نه فقط بهزیستی، این یک ایراد بزرگ است.
بهزیستی و توان ساختاری
او با اشاره به مشکلات متعدد معلولان افرود: هرجا میروی و میگویی من معلول هستم و این مشکلات را دارم، میگویند برو بهزیستی. در قانون بالای 60 سازمان ذکر شده است که برای حوزه معلولان باید تلاش کنند. درحالی که در اجرای این قوانین ما این مساله را نمیبینیم. بهزیستی هم توان ساختاری ندارد. نه در هیات دولت است، نه بودجه کافی دارد. نه قدرت این را دارد که به 7وزارتخانه که در کمیته هماهنگی و نظارت قانون هستند، تحکم کند که چرا قانون را اجرا نمیکنید؟ نمیتواند. خودش زیرمجموعه یک وزارتخانه است. این ایرادات را هم ما در بحث قانون داریم. به هرحال بحث این است که در دولت فعلی صدای این جامعه شنیده شود. صدا که شنیده شود، برایش راه حلی هم پیداکنند. بهترین راه حل هم به نظرمن خود بچههای معلول هستند. خود افرادی که در این حوزه تخصص و توانایی دارند. شعار امسال هم تاکید براین دارد که ما از رهبری و مدیریت خود این افراد معلول در توسعه اجتماعی و توسعه جامعه کمک بگیریم. چند درصد از مدیران جامعه ما دارای معلولیت یا از خانواده معلول هستند؟ تقریبا میتوان گفت نزدیک به صفر است. باید فردی باشد که این حوزه را بشناسد و کمک کند. متاسفانه نگاهی که دارند این است که ما اگر فردی معلول را در سمت مدیریتی بگذاریم، چندنفر دیگر هم باید برای کمک به این فرد باشند. مگر غیر از این است که باقی مدیران بالای چندنفر افراد در کنارشان است؟ چه فرقی دارد؟ چه ایرادی دارد که یک معلولی توانمند باشد دونفر هم درکنارش باشند و کمک کنند؟ این نمودش در جامعه خوب است. یک نمونه تاریخی این است که پیغمبر حاکم نابینا داشت. چرا ما حالا نداریم؟ برای اینکه اعتقادش را نداریم. ذهنیتش را نداریم. این باید ایجاد شود، باتوجه به اینکه درحال حاضر تعداد افراد تحصیلکرده در میان معلولان بسیار است.
کلیدواژه دسترسی
در همین راستا، علی صابری، وکیل، درباره مسائل حوزه معلولان به «آرمان ملی» گفت: به نظر من افراد معلول در جامعه باید به دولت و شخص رئیسجمهور فشار بیاورند، برای آن بیانیه حمایت از حقوق معلولان که صادر کرده بود. باید خواستار اجرای آن باشند. بهنظرم باید بگویند که آقای رئیسجمهور تو قول دادی به جامعه معلولان و باید به آن عمل کنی. بخشی از آن مربوط به بخش بودجه است و اما بخشی از آن هم نیازمند فرهنگ سازی است. جامعه معلولان باید از رئیسجمهور بخواهند که به آنچه وعده داده عمل کند. وگرنه اینکه به صورت کلی بگوییم این مشکلات را داریم و شعارهای کلی دهیم، اینها نتیجه بخش نیست. صابری با بیان اینکه کلیدواژه مسائل معلولان دسترس پذیری است، افزود: دسترس پذیری از محیط فیزیکی شروع میشود تا محیط مجازی تا کتاب و مجله تا در خیابان راه رفتن، تا آسانسورها، تا زبان اشاره ناشنوایان. یعنی شما هراقدامی که انجام میدهید، دسترس پذیری معلولان را در آن درنظر بگیرید. یعنی اگر مثلا خودپرداز درست میکنید، به یاد داشته باشید که شما باید یک فردی که روی ویلچر هست را درنظر بگیرید. این در ظاهر ساده است. ولی در عمل تا در ذهنها جانیفتد و پیمانکار این را یاد نگیرد، تا در بستههای عمرانی و معماری ما لحاظ نشود، وقتی شما دارید این کار را انجام میدهید و میسازید و هزینه میکنید، خب این را نیم متر پایینتر بسازید. اتفاقی نمیافتد. هزینه تازه این نمیخواهد. این نوع نگاه است.
مسائل در سه سطح مطرح میشود. بعضی مسائل در سطح ملی است. شما در یک شهر که نمیتوانید قانونگذاری کنید. بعضی از مسائل شهری است. مثلا مشکلات تهران ممکن است پیچیدهتر از مثلا یزد باشد. مثلا یزد که سطحش صاف است، متناسب سازی در آن سادهتر است. بعضی از مسائل حتی محلی است. یعنی شما از ظرفیت محل استفاده کنید. سطوح مسائل را باید بخش بندی کنیم. چه فردی که خود دارای معلولیت دارد. چه فردی که فرزند معلول دارد. چه کسی که دغدغهمند است. اگر دغدغه این مسائل را ایجاد کنید، یک بخشی از مسائل را جامعه خودش حل میکند. جامعه نمیتواند مساله استخدامهای دولتی معلولان را حل کند. ولی خیلی از مسائل زندگی روزمره را میتوانند حل کنند. اگر مشکلات این قشر هم پررنگتر در جامعه مطرح شود، حتما بخشی از مشکلاتشان حل خواهدشد.
ارسال نظر