| کد مطلب: ۱۱۴۷۳۳۵
لینک کوتاه کپی شد

جبار آذین منتقد سینما در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

توقف جریان‌سازی در سینمای ایران

آرمان ملی- احسان انصاری: چرا سینمای ایران به سمت کمدی‌های بی‌کیفیت حرکت می‌کند و ذائقه مردم به سمت این فیلم کشیده شده است؟ آیا بضاعت سینمای ایران در حد تولید همین فیلم‌های بی‌محتوا است؟ چرا در دهه‌های اخیر در سینمای ایران آثار فاخر و ماندگار تولید نمی‌شود؟ متولیان فرهنگی به چه میزان در این وضعیت نقش داشته‌اند؟

توقف جریان‌سازی در سینمای ایران

«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با جبار آذین مدرس و منتقد سینما گفت‌وگو کرده است. آذین در این زمینه معتقد است: «امروز و بر پرده سینماها، فیلم‌‌های شبه کمدی در حال جلوه‌گری و فروش هستند و تعدادی از آنها هم درگیشه، سازندگان‌شان را میلیاردر کرده‌اند. سلطه این نوع محصولات در سینما، حاصل نگاه انحصاری و ندانم کاری و غلط‌های مدیران قبلی سینما است که متاسفانه توسط مدیران کنونی سینما تداوم دارد. این قبیل کالاهای سینمایی، از منظر هنری و فرهنگی، استاندارد و مقبول و مطلوب نیستند و اگر قشرهایی به تماشای آنها می‌نشینند نه به دلیل ساختار و محتوای خوب آن‌ها که فاقد این معیارها هستند که به علت نیاز مردم به امید و شادی و سرگرمی است. از این نیاز نیز به درستی استفاده نشده و مدیران و بی‌هنران، با تولید فیلم‌های بد و ضعیف و بدون محتوای کمدی، سلیقه و ذائقه مخاطب را تنزل داده و منحرف نموده و در سینماکاسبی می‌کنند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*فضای سینمای ایران به سمت کمدی‌های تکراری و بی‌محتوا در حال حرکت است که عمدتأ به گیشه نگاه می‌کنند. چرا سینمای ایران به سمت تولید فیلم‌های بی‌کیفیت در حال حرکت است؟

سینمای ایران دچار مشکلات و معضلات و بیماری‌ها و آفت‌ها و بحران‌های فراوان است. بارزترین معضل سینما، تولد و رشد غیر طبیعی آن است. بدین معنا که از همان آغاز به دلیل حضور و دخالت پررنگ سیاست، سینما نتوانست در مسیر طبیعی قرار گیرد که با تکیه بر تولید، سینماگران بتوانند با دخل و خرج، روی پای خود بایستند و رشد و بالندگی را طی کنند. سینما متشکل از هنر و صنعت و رسانه است، اما بعد از یک قرن از ورود و فعالیت سینما در ایران هنر هفتم نتوانسته به درستی و کامل به این ابعاد سه‌گانه بپردازد. یعنی سینمای ما، نه سینمای هنری است و نه صنعت و نه اینکه به عنوان یک رسانه فرهنگساز و پاسدار فرهنگ نتوانسته به بالندگی برسد. تولید در سینما با تقلید آغاز شد و با تقلید و کپی‌سازی از روی فیلم‌های آمریکایی و غربی و عربی ادامه یافت و تلاش سینماگران ملی از جمله زنده‌یاد عبدالحسین سپنتا و حضور هنرمندان تئاتر نتوانست سینمای ایران را در بزرگراه فرهنگ ملی قرار دهد و با تداوم حضور سیاست و در ادامه تجارت، سینمای دولتی را پدید آورد. دولت اداره و کنترل سینما را به عهده گرفت و آن را ابزار تبلیغ و ترویج اهداف دولتی قرارداد. با تزریق دلارهای نفتی اجازه حیات طبیعی سینما سلب شد و همین دلارهای نفتی موجب شده که سینما سخت و تلخ به حیات خود ادامه دهد. در واقع سینمای ایران، دولتی و امروز ترکیبی از دولتی و نهادی است و ما در ایران، سینمای ملی و صنعت سینما نداریم و آنچه وجود دارد یک نوع بازار مکاره است که تولیدکنندگان می‌کوشند کالاهای خود را درگیشه به فروش برسانند. به همین دلیل و به علت داشتن امکانات و قدرت و ثروت، به طور معمول، در این میدان کلان سرمایه‌دارها، سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با سینما پیروز هستند.

*این و ضعیت به چه میزان به دولتی بودن سینمای ایران ارتباط دارد؟

به دلیل دولتی بودن سینما، سینما پیوسته دستخوش انواع تغییرات دولتی و سیاسی و سلیقه‌ای بوده و هر دولت جدید، اهداف، سیاست‌ها، تولیدات و روند مناسباتی آن، برمبنای خواست دولت‌ها، تغییرکرده است. یکبار تولید و نمایش فیلم‌های اجتماعی و فرهنگی، بار دیگر و در دوره دیگر، فیلم‌های دفاع مقدسی، زمانی دیگر فیلم‌های کمدی، برهه‌ای دیگرفیلم‌های دینی و مذهبی و... در دستور کار قرار گرفته است. در چنین فضا، تکلیف سینما و سینماگر واَضح و روشن نیست. به‌ویژه که هنوز تعریفی شفاف و قانونمند از سینما ارائه نشده و تولیدات سینمایی را نظر و سلیقه مدیران تعیین می‌کند. به عبارت دیگر نظر مدیران در محتوای فیلم‌ها موثر است. مشکل بزرگ دیگر این سینما و فرهنگ و هنر، تقسیم شدن آن به دو نوع دولتی- فرمایشی و خصوصی، ملی و مردمی است. ما به دلیل اینکه سینمای ملی نداریم، سینماگران برای کار و فعالیت، مجبور هستند در چارچوب، سینمای دولتی، به تولید فیلم بپردازند تا از امکانات و حمایت برخوردار باشند و تمام این مسائل به معنای آن است که تولید خردمندانه و هنرمندانه، تحت نگره سینمای دولتی است. نگره‌ای که سال‌هاست در جهان منسوخ شده است.

*در عین حالی که نقش دولت در وضعیت سینما مهم بوده اما خود اهالی سینما نیز از وحدت و انسجام برخوردار نیستند. این موضوع به چه میزان در وضعیت امروز سینمای ایران نقش داشته است؟

بله، موافقم. سینمای ایران به صورت ملوک‌الطوایفی و جزیره‌ای اداره می‌شود. اگرچه به ظاهر متولی قانونی و رسمی سینما در کشور، وزارت ارشاد است، اما صدها تشکل و نهاد فرهنگی و سینمایی در ایران فعال هستند که اغلب بدون توجه به َضوابط ارشاد و بر مبنای سیاست‌ها و اهداف سازمانی و گروهی خود فعالیت می‌کنند. وجود و عملکرد و تولیدات تشکل‌هایی مانند حوزه هنری، اوج، صداوسیما و... از آن جمله‌اند که باعث ایجاد هرج و مرج درسینما و حوزه‌های هنر و فرهنگ شده است. بیماری بزرگ‌تر سینما و هنر این است که در تصمیم‌گیری‌ها، مسئولان و متولیان به جای توجه به دانش و تخصص و فرهنگ، به سیاست نظر دارند. انتخاب سیاسی افراد باعث می‌شود که اکثر مدیران و مسئولان سینما و هنر، سنخیت و اطلاعاتی درباره هنر و هنرمندان و مشکلات این عرصه‌ها ندارند. تغییر دولت‌ها و سمت‌گیری جناحی آنها، عامل مهم تولیدات هنری و سینمایی است که به غلط به جای نظر و خواست و سلیقه مخاطب یعنی مردم نشسته است. امروز و بر پرده سینماها، فیلم‌های شبه کمدی درحال جلوه‌گری و فروش هستند و تعدادی از آن‌ها هم درگیشه، سازندگان‌شان را میلیاردر کرده‌اند. سلطه محصولات نازل در سینما، حاصل نگاه انحصاری و ندانم‌کاری و غلط مدیران قبلی سینماست که متاسفانه هنوز هم توسط مدیران فعلی دنبال می‌شود. این قبیل کالاهای سینمایی، از منظر هنری و فرهنگی، استاندارد و مقبول و مطلوب نیستند و اگر قشرهایی به تماشای آن‌ها می‌نشینند نه به دلیل ساختار و محتوای خوب آن‌ها که فاقد این معیارها هستند که به علت نیاز مردم به امید و شادی و سرگرمی است. مدیران سینما از نیاز مردم به شادی برداشت نادرست دارند و از این نیاز به درستی استفاده نشده و برخی افراد بی‌هنر، با تولید فیلم‌های بد و ضعیف و بدون محتوای کمدی، سلیقه و ذائقه مخاطب را تنزل داده و منحرف کرده و از این راه کاسبی می‌کنند. ساخت فیلم‌های نازل مصداق واقعی توهین به شعور، نظر و سلیقه مردم است. اگر سینما ملی و مردمی باشد و تولیدات آن، دارای هویت و فرهنگ ملی باشد، درگونه‌های مختلف با مضامین متنوع، می‌تواند با استقبال مردم روبه‌رو شود. متاسفانه سینما و تولیدات آن امروز به بیراهه می‌روند. راهی که به ترکستان ختم می‌شود و حاصل آن، فرهنگ‌سوزی و هدررفت بیت‌المال است.

برخی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و سلیقه‌ها عرصه را بر هنرمندان جوان تنگ کرده تا آنها نتوانند آنگونه که شایسته است دیده و شناخته شوند و این‌ها از نتایج وجود سینمای دولتی است

*سینمای ایران در دهه‌های پس از انقلاب آثار فاخر و ماندگاری داشت که هنوز هم روی روند سینمای ایران تأثیرگذار بوده است. چرا در دهه‌های اخیر از تولید فیلم‌های فاخر و ماندگار دیگر خبری نیست و این موضوع روند حرکتی سینمای ایران را مختل نمی‌کند؟

سیاست و تجارت، دمار سینما و سینماگر را درآورده است. سینمای ایران از دهه شصت، به سمت کجراه میل کرد و دلایل اصلی آن، همان تسلط دولت یا لایه‌هایی از دولت در سینما، اعمال ممیزی سلیقه‌ای، تغییر نگاه مدیران به واسطه تغییر دولت‌ها و گرایش به تجارت و کرسی داری سینما توسط مدیران و ضعف عمومی فرهنگ در جامعه به موازات دوری برخی مسئولان از آرمان‌ها و ارزش‌ها و ظهور ماهواره‌ها و غفلت از کار فرهنگی و فرهنگسازی در جامعه بوده است. با آنکه به علت حضور سینماگرانی مانند بیضایی، بنی‌اعتماد، مهرجویی و کیمیایی و چند سینماگر با استعداد برخاسته از دوران انقلاب، مانند فرهادی و... سینمای کشور در دهه‌های گذشته درکل حال خوبی داشت و در عرصه تولیدات سینمایی در گونه‌های مختلف فیلم‌های بامحتوا و شاخص و فاخر تولید می‌شد و سبب درخشش سینمای ایران در داخل و جهان می‌شد، ولی تداوم غلبه سیاست و اعمال نظر و سلیقه و سانسور بیش از حد و غیر اصولی، فعالیت سینماگران کاربلد و توانا را محدود کرد و در عوض میدان برای بی‌هنران باز شد تا در سینما به دنبال پول و ثروت و شهرت باشند. وقتی هنر و هنرمند نتوانند آزادمنش باشند، سفارش‌پذیر و سطحی می‌شوند. این همان بلایی است که بر سر هنر و سینما در دهه‌های بعد آمد و سینماگران ملی و حرفه‌ای کم‌کار و برخی خانه‌نشین شدند و بی‌هنران با حمایت نامسئولان سیاسی هنر و سینما در همه جای فرهنگ و هنر نفوذ کردند. از آن پس تاکنون، همچنان سیاست و این روزها تجارت و ابتذال بر سینما مسلط شد و روزبه‌روز بر تماشاگران برنامه‌های ماهواره‌های خارجی افزوده می‌شود. سینمای ایران باتمام کاستی‌ها و مشکلاتش، هنرمندان قدرتمند و حرفه‌ای قدیمی و جدید کم ندارد. با این و جود مساله این است که فضای فعلی این سینما، طالب هنر و اندیشه و فرهنگ و تعالی نیست. برخی صرفا خواهان سرگرمی و درآمد و کاسبی از سینما هستند. اگر جز این بود، اکنون باید سینمای ایران در اوج درخشش باشد نه اینکه بار کج آن را فیلم‌های بدون محتوا و فاقد مولفه‌های هنری شبه‌کمدی بر دوش بکشند. سینما اگر ملی و مردمی شود و اداره آن به اهلش سپرده شود، می‌توان به فردای آن امیدوار بود. این همان امیدی است که عده‌ای از سینما دوستان و سینماگران، انتظار تحقق آن را در دولت چهاردهم دارند و امیدوارند که مسئولان جدید فرهنگ و هنر و سینما، از بیراهه‌های پیشینیان این عرصه درس گیرند و خردمندانه و صادقانه، دست هنر و هنرمند و مردم را بفشارند.

*نسل جدید سینماگران به خصوص کارگردانان از نظر دغدغه چه تفاوت‌هایی با نسل کارگردانان بزرگ سینمای ایران دارد؟

اینکه میان سینماگران امروز و دیروز تفاوت‌های نگرشی و سلیقه‌ای باشد، امری طبیعی و زاده شرایط روز ایران و جهان است. اما این واقعیت نباید نافی احترام و ارزش‌ها و دستاوردهای هنرمندان پیشکسوت شود. کارگردان‌های تاثیرگذار قدیمی، همچنان ارجمند و آموخته‌هایشان درس‌آموز است که نباید نادیده گرفته شوند. بسیاری از این هنرمندان، در تاریخ سینمای ایران، پیشرو و جریان‌ساز بوده‌اند و این امتیاز فاخر و بزرگی است، امتیازی که کمتر سینماگران مستعد جوان از آن برخوردار هستند و با آنکه گاه فیلم‌های خوب و ارزشمندی توسط جوانان سینماگر ساخته شده ولی هیچکدام در سینما و کارگردانی جریان‌ساز نبوده‌اند. این مهم درباره بازیگران هم صدق می‌کند و به رغم وجود بازیگران خوب جوان، هنوز نصیریان و انتظامی و مشایخی و... که حاصل سینمای بعد از انقلاب باشند نداریم. البته نباید از یاد ببریم که برخی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و سلیقه‌ها عرصه را بر هنرمندان جوان تنگ کرده تا آنها نتوانند آنگونه که شایسته است دیده و شناخته شوند و این‌ها از نتایج وجود سینمای دولتی است. این مهم نتیجه ملوک‌الطوایفی، ناکارآمدی برخی مدیران و بی‌عدالتی در حمایت‌های مادی و معنوی از سینما و سینماگران است. افق نگاه‌های فرهنگی مسئولان باید گسترده‌تر شود تا به همت سینماگران توانای دیروز و امروز، سینمای ملی در ایران شکل بگیرد و جریان تولید فیلم‌های پر افتخار ایرانی باهویت ملی و ایرانی قوام یابد و درجهان جلوه‌گری نماید.

*به نظر می‌رسد سینمای ایران رو به زوال است، نه تعالی. در این زمینه متولیان فرهنگی چه نقشی داشته‌اند؟

ارکان سینما از مربع، هنرمند، مدیر هنری، مردم و منتقدان تشکیل شده و محصول این تشکل چهارگانه هنر است. وقتی یک اثر هنری و سینمایی ارزشمند و مردمی می‌تواند متولد شود که اضلاع فوق با یکدیگر هماهنگ و اهل تعامل و خدمت به جامعه باشند. نتیجه این همکاری و همدلی رشد و بلوغ و تعالی آثارهنری و سینمایی در جهت رضایت ملی خواهد بود، در غیر این صورت، محصولاتی بد و ناپسند و مغایر با خواست مردم خواهیم داشت. اتفاقاتی که امروز زیاد مشاهده می‌شود. بدیهی است که عوامل مربع مورد بحث باید در کار خود توانا و استاد و به فرهنگ جامعه و فادار باشند و اگر حتی یکی از آنها در جایگاه درست خود نباشد، مربع کامل نخواهد بود و محصولات تولید شده مورد رضایت قرار نخواهد گرفت. هنر و سینمای ملی و مردمی برای تولد و شکل‌گیری و تثبیت به معماران و معماری نوین نیاز دارد و مربع اداره و تولید و ارائه هنر در ایران می‌تواند و باید اینگونه باشد. این نکاتی است که همه مسئولان ارشد، از وزیر ارشاد گرفته تا دیگر روسای سینما، تئاتر، موسیقی و خوشنویسی باید مد نظر قرار داده و دست هنرمندان را به گرمی بفشارند.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار