چرایی مواجهه ایران و آمریکا
با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا بار دیگر سیاستهای آمریکا در دوره جدید در ارتباط با ایران به صدر گمانهزنیها برگشته است.
برخی صاحبنظران که در بین آنها چند نفر از مسئولان گذشته هم دیده میشود از گفتوگو استقبال کردهاند و در مقابل گروه دیگری با هر گونه گفتوگو تا زمان تغییر سیاستهای خصمانه آمریکا مخالفت صریح کرده و آن را بد و فاقد نتیجه قلمداد کردهاند. در خود آمریکا هم همین واکنشهای دوگانه قابل مشاهده است. برخی تلاش دارند مشکلات بنیادی بین ایران و آمریکا را تا حد پرونده هستهای خلاصه کرده و تقلیل دهند و با همین نگاه از گفتوگو و رفع تنش استقبال میکنند. اما نباید از یاد برد که مساله هستهای فقط یکی از مسائل حل نشده بین دو کشور بوده و اختلافات جدیتری در میان است که اگر نگوییم مهمتر و جدیتر از پرونده گفته شده نیست، به هیچ وجه جدیتی کمتر از آن هم ندارد. برای مثال در مساله فلسطین، ایران نگاهی خاص به موضوع دارد و منشأ مشکلات منطقه را رژیم صهیونیستی میداند. با در نظر گرفتن جنایتهایی که این رژیم در مقابل فلسطینیها کرده، قابل درک است که برخی بر این اعتقاد باشند که حاکمیت اسرائیلیها بر منطقه فلسطین باید پایان یابد و اسرائیل باید از بین برود. نگاهی که در میان مردم کشورهای عربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از آنجا که آمریکا این رژیم را به شکل راهبردی حمایت میکند، روشن است که با ایران دچار مشکل باشد. آمریکاییها اسرائیل را متحد خود در منطقه میدانند و از آن بدون چون و چرا حمایت میکنند. به همین دلیل نگاه خود را به ایران، با توجه به همین دیدگاه منطبق میکنند. از این رو نمیتوان گفت که مشکلات بین ایران و آمریکا فقط در پرونده هستهای خلاصه میشود. آمریکا اسرائیل را از خود جدا نمیداند و در طول چندین دهه، از آن حمایت کرده است. این حمایت به حدی عمیق بوده که اگر آمریکا نبود، در این مدت اسرائیل نمیتوانست دوام بیاورد. لابی صهیونیستی در آمریکا به شکلی عمل کرده که در نتیجه عملکرد آنها، آمریکاییها آنقدر خود را به اسرائیل نزدیک میدانند که هرگونه اقدام علیه اسرائیل را به مانند اقدام علیه خود فرض میکنند. حال سوالی که مطرح میشود این است که با وجود موضع آمریکا علیه ایران، آیا میتوان اروپاییها را در نقطهای بین دو کشور قرار داد؟ اروپاییها اکنون خواستار آرامش در منطقه و دیگر نقاط جهان هستند و تمایل به کاستن از تنشها دارند. اگر ایران مطمئن شود که اروپاییها بازیچه آمریکاییها نیستند و اطمینان پیدا کند که اروپا با منافع ملی کشورمان ضدیتی ندارد، شاید نتیجه محاسبات ایران این باشد که میتوان از اروپاییها برای رسیدن به چنین هدفی استفاده کرد. اروپاییها میتوانند ارتباط مستقیم با ایران برقرار کنند و سطح ارتباطات خود با تهران را افزایش دهند. اروپاییها ظاهرا تمایل دارند که یک بار دیگر با ایران وارد گفتوگو شده و به چانهزنی بپردازند اما آنها نیز مساله هستهای را به مساله منطقه گره زدهاند و تمایل دارند ایران نگاه مثبتی به راهکار دو دولتی داشته باشد. در آخرین اجلاس کشورهای اسلامی البته وزیر خارجه وقت ایران نگاه همراستا با نگاه کشورهای اسلامی را با امضای خود تاکید کرد. هرچند ایران رسما در آن کنفرانس اعلام کرد که یک دولت باید در فلسطین با حضور همه قومیتها و مذاهب تشکیل شود اما با امضای قطعنامه نهایی در کنار کشورهای اسلامی از یک پیشنهاد واحد استقبال کرد و این مورد میتواند به آرامش در منطقه کمک کند.
* فریدون مجلسی
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر