مردم مقصرند یا مازوت؟
عجیب است که در هر رخدادی درکشور، اعم از کمبود آب، غبار در هوا، قطع برق حتما باید مقصری شناسایی و معرفی شود و عجیبتر اینکه در این میان بر اساس یک سنت تاریخی، همواره مردم در جایگاه مقصر قرار میگیرند.
در مقابل در صورتی که یکی از دستگاههای اجرایی دچار قصور شده باشد، خیلی کوتاه و بسیار مختصر و ضعیف اعلام قصور میشود. اما مشکلات اصلی و دلایل آن به طور ریشهای بررسی و حل نمیشود، تا از وقوع مجدد آن جلوگیری شود. آنچه که محل دقت است اینکه اگر مسئولی دچار قصور شده باشد، اگر حتی به شکل ساده و رقیق هم عذرخواهی کند، موجب رضایت مردم خواهد شد، اما بسیار دیده شده که مسئولی که دچار قصور شده، ازیک عذرخواهی بسیار کوتاه و ساده هم خودداری میکند. در ژاپن عذرخواهی و کنارهگیری مسئولان دولتی و حتی نخست وزیر، هنگام وقوع کاستیها و مشکلات برای جامعه، به فرهنگ مسلط تبدیل شده است. بارها رهبری معظم انقلاب بر مساعدت به مردم به خصوص اقشار آسیب پذیر تاکید ورزیده و رهنمودهای مختلفی مبنی بر رفع موانع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ارائه نمودند. کاش حتی ثلث این دلسوزیهای ایشان نیز به مدیران ارشد منتقل میشد. ضعف برنامهریزیها و فقدان مدیریت منسجم، تابستانهای گرم و سوزان را با کمبود منابع آبی برای مردم دشوارتر میکند. صرفهجویی و قطع آب، به عنوان نسخه شفابخش مدیران تجویز میشود و سال دیگر دوباره روز از نو و روزی از نو. حالا در موضوع قطع برق، با عنوان نگرانی برای سلامت مردم، سه نیروگاه بهخاطر مصرف مازوت تعطیل شده و فشار کمبود برق بر دوش مردم سنگینی میکند. مردم مرتبا از یکدیگر میپرسند، چطور شد که ناگهان به فکر زیانآور بودن مازوت افتادهایم؟ و مهمتر از همه اینها تکلیف آن ۱۱ نیروگاه مازوتسوز شهرهای دیگر چه خواهد شد؟ آیا سلامتی مردم آن شهرها اهمیت نداشته است؟ شاید این حرکات بهخاطر ارزیابی واکنشهای مردم این سه شهر در مقابله با خاموشیها باشد که باز هم در این اوضاع مردم به همیاری دعوت شدهاند. قطعا فقدان برنامهریزی و ضعف مدیریت در سرآغاز کار دولت پزشکیان اصلیترین معضل تلقی میگردد. برای ما که یکی از دارندگان منابع گاز در جهان هستیم توجیه این کاستیها واقعا مصیبت خواهد بود. کسی نگفت و نخواهد گفت که تا چه وقت تحمل این دشواریها ادامه خواهند داشت و جالب اینکه کسی غیر از خود دکتر پزشکیان از مردم عذرخواهی نکرده است. از نگاه برخی مسئولان دولتی مردم وظیفه دارند در هر حال سختیها و کمبودها را تحمل کنند. مردم تاکنون سختیها را تحمل کردهاند و بعد از این هم خواهند کرد، دلیل آن روشن است. چون به وطن، انقلاب و کشور خود علاقهمند هستند و این تاوان دلبستگی است. حالا در این میان تکلیف سایر اقلام و ابزار آلودهساز هوا چه خواهد شد؟ اتوبوسها و صنایع آلاینده تا کی باید در جامعه موجب آزار مردم گردند؟ درکنار شکاف زمین و فرونشست آن، حالا باید نگران تاریکیهای خیابانها و معابر نیز باشیم، و خدا را شکر کنیم که مشکل جدیدی به کلکسیون مشکلات شهری ما افزوده نگردد. صد البته مردم نشان دادهاند که میتوانند سختیها را تحمل کنند اما به نظر میرسد برخی مدیران ما باید جایی تمرین مدیریت کنند و عجیب که تاکنون نکردهاند.
*مجید ابهری
آسیبشناس اجتماعی
ارسال نظر