گزارش «آرمان ملی»از نگاه مرتضی افقه به ریاست جمهوری ترامپ:
پزشکیان سیاست دوره اصلاحات را تکرار کند
آرمان ملی- احسان انصاری: مهمترین پیامدهای به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا برای اقتصاد ایران چیست؟ آیا ترامپ شرایط سختی را برای اقتصاد ایران در آینده رقم خواهد زد و یا اینکه به دنبال مذاکره با ایران خواهد بود؟ موضع ایران نسبت به به قدرت رسیدن مجدد ترامپ چیست و چه رویکردی در مقابل وی خواهد داشت؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مرتضی افقه اقتصاددان گفتوگو کرده است. افقه معتقد است: «ترامپ اگر همان گارد قبلی را داشته باشد، ایران باید به سمت راهبردی برود که در زمان خاتمی انجام شده بود. در زمان دولت اصلاحات ایران به اروپا نزدیک شد تا فشارهای آمریکا علیه خودش را مهار سازد. البته بعد از شکلگیری تنش نظامی بین روسیه و اکراین مشکلاتی در مناسبات ارتباطی ایران با اروپا شکل گرفت. این مشکلات باید حل و فصل شده و ایران به اروپا نزدیک شود. این موضوع از این جهت مهم است که اروپا هم دل خوشی از ترامپ ندارد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*با توجه به روی کار آمدن ترامپ اقتصاد ایران در آینده با چه وضعیتی مواجه خواهد شد؟
من معتقدم با توجه به دوره گذشته ترامپ، میتوان انتظار داشت که در دوره جدید سختگیریهای بیشتری نسبت به ایران و فشار بر اقتصاد کشور وارد خواهد کرد. تصور میکنم که ترامپ کمربند تحریمهای اقتصادی را که در دولت اول خودش بسیار محکم شده و در دولت بایدن کمی شل شده بود، سفتتر از هر زمان دیگری خواهد بست. برخی تصور میکردند برخی انتظار داشتند که دولت سیزدهم از فرصت احیای برجام و کاهش تحریمهای اقتصادی بهره لازم را برده و زمینه کاهش تحریمها و دستیابی به یک توافق را فراهم سازد اما دولت قبل این فرصت را از دست داد. به همین دلیل نیز در شرایط کنونی انتظار میرود که ترامپ که نسبت به قبل تغییری نکرده و اتفاقا تجربه بیشتری هم پیدا کرده، همان سختگیریهای قبلی را علیه ایران تداوم بخشد. از آنجا که ترامپ بهطور کلی طرفدار جنگ نیست، تلاش میکند از طریق فشار اقتصادی فزاینده بر کشورمان دست بالا را در مذاکرات احتمالی با ایران داشته باشد. اما تفاوت این دوره ریاستجمهوری ترامپ با دوره قبل آن است که دولت حسن روحانی و پس از آن دولت رئیسی در آن مقطع منابع و فرصتهای اقتصادی دیگری داشت تا در غیاب درآمدهای نفتی که به دلیل تحریمهای شدید ترامپ کاهش یافته بود، استفاده کنند. در آن مقطع یکسری از اموال دولتی و شرکتهای دولتی را فروختند. در دولت ابراهیم رئیسی مالیاتها را افزایش دادند، اوراق قرضه منتشر کرده و فروختند، از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و استفاده کردند و سایر امکانات و ظرفیتهای دیگر را هم به کار گرفتند. این در حالی است که امروز تقریبا میتوان گفت که اغلب ظرفیتهای ممکن اقتصادی استفاده شده است.
*در چنین شرایطی دولت پزشکیان چه خواهد کرد؟
در شرایط کنونی دیگر خریداری برای شرکتهای دولتی با توجه به رکود وجود ندارد، ظرفیت فروش اوراق هم تکمیل شده و دیگر بعید است که بتوان از این فرصت استفاده کرد و از سوی دیگر، دارایی صندوق توسعه ملی هم به حداقل رسیده است. بنابراین برای مواجهه با دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ هم نیاز است که در نظام تصمیمسازیهای داخلی تغییراتی ایجاد شود و هم زمینه گفتوگو و مذاکره و توافق در خارج برای پایان دادن یا کاهش تحریمها فراهم شود، اما معتقدم از دولت روحانی گرفته تا دولت رئیسی به جای پیدا کردن منابع جایگزینی برای درآمدهای نفتی، بهتر این بود که به سمت صرفهجویی افزونتر، بهرهوری بیشتر و در کل کاهش هزینههای غیرضروری در بودجه حرکت میکردند. اگر این اقدامات صورت میگرفت امروز دست دولت بسیار بازتر و فشار تورمی بر مردم هم کمتر بود. حضور ترامپ بهانه خوبی است تا برخی از ردیفهای بودجه که استفاده معقولی برای آنها وجود ندارد، حذف شوند و در شرایط کنونی که بودجه در مجلس است بهتر است این اصلاحات صورت گیرد.
*آیا دولت از شرایطی برخوردار است که بتواند این ردیف بودجهها که سالها وجود داشته را حذف کند؟ برخی از مخالفان دولت که عمدتا از همین ردیف بودجهها استفاده میکنند، چه واکنشی خواهند داشت؟
واقعیت این است که هیچ دولتی قدرت و جرات کافی برای حذف برخی ردیفها را ندارد. به این دلیل که پشت بسیاری از این ردیفها یا قدرت و رسانه قرار دارد. شرایط تازهای که پس از حضور ترامپ ایجاد شده، اما این اصلاحات را ضروری میسازد. موضوع مهم بعدی مالیات ستانی از نهادها و ارگانهایی است که معافیت مالیاتی دارند. دولت چهاردهم امسال مالیاتها را ۴۰درصد افزایش داده و بعید است تولید کشور توانایی تحمل یک چنین فشاری را داشته باشد. اگر ترامپ وارد شده و سختگیریهایش را آغاز کند، حتی فروش همین میزان نفتی محدود هم برای ایران بسیار سخت خواهد بود و فشار بر کشور بیشتر میشود. در داخل باید اقداماتی برای کاهش هزینههای غیرضروری و دریافت مالیات از برخی نهادها صورت گیرد. ترامپ اگر همان گارد قبلی را داشته باشد، ایران باید به سمت راهبردی برود که در زمان خاتمی انجام شده بود. در زمان دولت اصلاحات ایران به اروپا نزدیک شد تا فشارهای آمریکا را مهار سازد. البته بعد از شکلگیری تنش نظامی بین روسیه و اوکراین مشکلاتی در مناسبات ارتباطی ایران با اروپا شکل گرفت. این مشکلات باید حل و فصل شده و ایران به اروپا نزدیک شود. این موضوع از این جهت مهم است که اروپا هم دل خوشی از ترامپ ندارد. رویکردهای آمریکاییمحور و نژادپرستانه ترامپ فرصتی را برای ایران ایجاد میکند که به اروپا نزدیک شود. اروپاییان هم بهشدت نگران رابطه خود با آمریکا هستند و ایران میتواند میان این شکافها حرکت کرده و منافع خود را جستوجو کند. در کل ایران باید بداند رابطه اروپا با ایران برای دور زدن تحریمها یک ضرورت عاجل است.
*ارزیابی شما از واکنش بازار ایران پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چیست؟ چرا بهرغم پیشبینیهایی که مبنی بر احتمال افزایش قیمت دلار و سکه وجود داشت این اتفاق رخ نداد؟
این واکنش قابل پیشبینی بود و بنده بارها گفته بودم که با توجه به تجربه قبلی که از ترامپ داشتیم و همچنین سخنرانی که در مبارزات انتخاباتیاش درباره ایران داشت، بازار تاکنون دیدگاه منفی نسبت به ترامپ داشته است. ترامپ دیدگاه متناقض در سیاست خارجهاش دارد. او از یک سو میگوید نمیخواهد وارد هیچ جنگی شود، و از سوی دیگر به شدت حامی اسرائیل است. به هر حال اقدام او مبنی بر ترور سردار قاسم سلیمانی حاکی از آن است که زمانی که مستقر شود، سختگیریهای بیشتری اعمال میکند. از آن بدتر به لحاظ اقتصادی همان یک و نیم میلیون بشکه نفتی که در بودجه سال ۱۴۰۴ پیشبینی کردند و در دوره بایدن در همین حدود بشکه نفت فروخته میشد، ممکن است با سختگیری ترامپ همان هم محقق نشود. بایدن مقداری خودش اغماض میکرد تا ایران را به سمت فعالیت انرژی هستهای هل ندهد، اما ترامپ سعی میکند که نگذارد همین میزان را هم بفروشیم. از این رو به نظر میآید اگر تحولات جدی در روابط ما با آمریکا و اروپا رخ ندهد، ممکن است سال سختی به لحاظ اقتصادی پیش روی ما باشد. قیمت ارز، طلا و سکه بالا میرود و بورس هم با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
*در چنین شرایطی بهترین موضع ایران در مقابل ترامپ چه خواهد بود؟
در شرایط کنونی تنها برگ برندهای که برای ما باقی مانده، قدرت موشکیمان است. اسرائیل هم آسیبپذیری بسیار زیادی دارد، ولی به هر حال آمریکا و اروپا پشت او هستند، اما به نظر نمیرسد چین و روسیه آنقدر که آمریکا از اسرائیل حمایت میکند، از ایران حمایت کنند. به همین دلیل معتقدم اگر ایران میخواهد با مشکلات اقتصادی جدی مواجه نشود باید نگاهش را به مذاکرات قدری تعدیل کند. اگر جنگ غزه تمام شود و احتمال درگیری مستقیم ما با اسرائیل هم کاهش پیدا کند، به لحاظ روانی روی اقتصاد ایران اثر میگذارد، اما به صورت واقعی چیزی تغییر نمیکند چراکه ترامپ مانع فروش نفت ما میشود. اکنون ایران، ایران سال ۹۷ نیست که اموال و شرکتهای دولتی را جایگزین درآمدهای نفتی کند. همچنین در هفت سال گذشته هم از تمام ظرفیتهایمان استفاده کردیم. دوره بایدن فرصت خوبی بود که میتوانستیم دستکم طی آن چهار سال مذاکرات را بهصورت جدی دنبال کنیم. آن چهار سال را از دست دادیم و دوباره با ترامپی روبهرو شدیم که به شدت ضد ایران است.
ارسال نظر