گزارش میدانی «آرمان ملی» از مشکلات مدارس دولتی؛
مشکلات تمام نشدنی مدارس دولتی
آرمان ملی - شفق محمدحسینی: هر سال با آغاز سال تحصیلی، چالشهایی پیش روی دانشآموزان و خانوادههایشان است که به حجم مسائل معیشتی و اجتماعی خانواده میافزاید.
درباب آموزش، دغدغه اولیه آنها انتخاب مدرسهای است متناسب با وضعیت اقتصادی خانواده، که از چندماه پیش از شروع مدارس، باید به جست و جوی آن بپردازند. آن هم در شرایطی که امروز برای ثبت نام کودک خود در مدارس دولتی هم باید مبالغی را به اجبار بپردازی. هرچند که این اجبار اغلب مستقیم به زبان نمیآید، اما هر مدرسهای به فراخور منطقهای که در آن قرار دارد، هزینهای را از والدین، به عناوین و در زمانهای مختلف دریافت میکند. این درحالی است که در برخی مناطق، برای همین مدارس دولتی هم آزمون ورودی برگزار میشود. اگر دانشآموزان دراین آزمون ورودی، نمره قبولی موردنظر مدرسه را کسب نکنند، نمیتوانند وارد مدرسه شوند و خانوادهها باید بگردند به دنبال مدرسهای دیگر. در هر منطقه تعداد محدودی مدرسه دولتی وجود دارد، همین مساله سبب میشود برخی از والدینی که کودکانشان موفق به قبولی در آزمون ورودی این مدارس نشدند، با وجود هزینه سنگین مدارس غیرانتفاعی، تنها به این دلیل که ترجیح دادهاند، جگرگوشههایشان در مدرسهای نزدیک به محل سکونت خود باشند، آنها را در مدارس غیرانتفاعی ثبت نام کنند.
این درحالی است که در گذشته، کیفیت مدارس دولتی بسیار بهتر از امروز بود و لازم به پرداخت مبلغی نظیرآنچه امروز شاهدش هستیم، نبود. حداقل اجباری در کار نبود. اما امروز تلویحا از همان آغاز سال تحصیلی در مدارس مختلف، با بهایی متفاوت، والدین را به پرداخت مبلغی متغیر از یک میلیون و پانصدهزارتومان به بالا ملزم میکنند. این مبلغ در مناطق شمالی شهر تهران بیشتر است. اما مساله مهمتر این است که با پرداخت همین چندمیلیون ناقابل، قصه تازه شروع میشود و برای انواع و اقسام دلایلی که مدیر و مسئولان مدرسه میتراشند، والدین باید دست در جیبهای خود ببرند و تنها به بهانه آرامش کودک خود، تن به هر دریافتیِ معقول و نامعقولی که مدیر طلب میکند، بدهند.
مادربزرگی که نوهاش کلاس دهم است، همین مشکل را دارد. میگوید به این دلیل که نوهام در آزمون ورودی مدرسه دولتی نزدیک به خانهمان قبول نشد، مجبور شدیم او را در مدرسهای غیرانتفاعی ثبت نام کنیم. مدرسهای که تنها هزینه ورودیاش 70میلیون تومان است و من مجبورم بخشی از حقوق ناچیز بازنشستگی و پساندازم را بدهم تا از پس هزینههای ثبت نام برآییم. این درحالی است که به مدرسه دولتی نزدیک خانهمان التماس کردیم، که او را ثبت نام کنند، اما گفتند ظرفیت محدودی داریم. به دلیل اینکه پدرش توان پرداخت شهریه مدرسه را ندارد، من هم مجبورم بخشی از هزینههایش را تقبل کنم، تا به مدرسهای نزدیک منزلش برود. او میگوید حتی به مدرسه دولتی دورتر هم مراجعه کردیم، اما گفتند طرفیت نداریم. حالا همه با هم بخشی از شهریه مدرسه را پرداخت کردیم و اصلا هم مشخص نیست که از مدرسه راضی باشد یانه. چون صرفا نمیشود به این دلیل که مدرسهای این همه پول از والدین دریافت میکند، گفت که مدرسه خوبی است و از کیفیت آموزشی مناسبی برخوردار است.
کیفیت بهتر مدارس دولتی در گذشته
دههها پیش مدرسه دولتی زیاد بود و آنقدر از کیفیت بالایی برخوردار بودند که در اغلب مناطق تهران اسم این مدارس معروف بود. اما امروز مشکلات مدارس دولتی بیش از پیش است و عمدهترین بخش آن عدم بودجه کافی است که در نهایت منجر به کاهش سطح کیفیت آموزشی میشود. در نهایت هم دانشآموزان و اغلب والدین، از شرایط تحصیلی رضایت چندانی ندارند. اما مگر چارهای هم هست؟ چند درصد خانوادهها از پس هزینه مدارس غیرانتفاعی برخواهند آمد؟ آن هم در شرایطی که برخی در تامین مایحتاج روزانه خود هم دچار مشکل هستند.
مدارس دولتی اما در دهههای اخیر افت چشمگیری در ارائه خدمات آموزشی به دانشآموزان داشتند، که مهمترین دلیل آن هم کمبود نیروی آموزشی است. هرچند این کمبودها تنها در کادر آموزشی مدارس به چشم نمیخورد. حالا حتی نیروی خدمات کافی یا سرایدار هم در برخی مدارس دولتی وجود ندارد. خود آموزش و پرورش اعلام کرده است که معلم کافی ندارد. همین مساله سبب شده است که سطح کیفیت آموزش تاحدی تنزل پیدا کند.
یکی از مدیران بازنشسته که خودش نوهاش را به مدرسه میفرستد، میگوید معلمها به اندازه کافی و آن طور که باید در کلاس تدریس نمیکنند و وقت نمیگذارند. برخی از آنها به دانشآموزان میگویند که بهتر است برای تدریس خصوصی به منزلتان بیایم. البته این هم هزینهای مازاد بردوش والدین میگذارد که همه والدین توان پرداخت آن را ندارند.
یکی از والدینی که فرزندش به مدرسه دولتی در شمال شرق تهران میرود، میگوید امسال زمان ثبت نام، دو میلیون و 500هزارتومان از ما، به قول خود مسئولان مدرسه، برای کمک به مدرسه، دریافت کردند. این درحالی است که کمک به مدرسه تنها به همین مبلغ ختم نمیشود و در هر زمینهای که وسیلهای نیاز باشد، دوباره برای آن والدین باید مبلغی بپردازند. اما درمناطق مرکزی و جنوبی شهر تهران، این رقم نوسان دارد. درمناطق مرکزی تهران، از همان ابتدای سال گفتهاند که باید یک میلیون و 500هزارتومان پرداخت کنید. حالا میتوانی این مبلغ را درچند قسط بپردازی. اما کمکهای مردمی تنها به همین جا ختم نمیشود. برای همه وسایل کلاس از ماژیک گرفته تا برگههای امتحانی، باید مبلغش را از قبل بپردازی. حتی برای تکالیف پایان هفته که با عنوان آدینه به دانشآموزان سوالهایی داده میشود، همان ابتدای سال 500هزارتومان دریافت میکنند. این درحالی است که دانشآموز برای هربار آزمونی که دارد، باید برگه امتحانی را با خود به مدرسه بیاورد.
سرایدار نداریم، والدین به نوبت کلاسها را تمیز کنید!
اما کمبودها تنها به کادر آموزشی در مدارس دولتی ختم نمیشود. پیشتر علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با تسنیم درباره کمبود نیروی سرایدار و خدمتگزار در مدارس گفته بود: اگر بخواهیم تمامی مدارس سرایدار داشته باشند، به استخدام بیش از ۴۰ هزار نیروی جدید نیاز است. در ۱۰ سال اخیر، ۲۴ هزار مدرسه به کشور اضافه شده است، در حالی که تعداد خدمتگزاران و سرایداران از ۷۹ هزار نفر در سال ۱۳۸۲ به ۵۱ هزار نفر کاهش یافته است؛ یعنی حدود ۳۰ هزار نفر کاهش داشتهایم.
درحالی که مسئولان آموزش و پرورش خبر از کمبود نیروی سرایدار و خدمات میدهند، در برخی مناطق اتفاقی افتاده است که والدین دانشآموزان در واکنش به آن برخوردهای متفاوتی داشتند. این مساله تنها در یک مدرسه دولتی نبوده است و حداقل در چندین مدرسه روی داده است. در برخی مدارس به علت نبود نیروی خدمات یا سرایدار، مدیر و مسئولان مدرسه از والدین دانشآموزان درخواست کردند، برای تمیزکردن کلاسها به نوبت داوطلب شوند. هرچند در این درخواست مسئولان مدرسه اجباری نبوده است و تنها گفتهاند که هر والدینی تمایل دارد، میتواند بیاید و کلاس دانشآموزش را تمیز کند. این درحالی است که یکی از والدین میگوید، مادران مجبورند این کار را انجام دهند، چون بعضی کلاسها آنقدر کثیف است که والدین از ترس بیمار شدن کودکانشان میروند و نظافت میکنند. مادری میگوید که با چشمان خودم دیدم والدین درها و پنجرهها را میشستند و همه این کارها را هم با هزینه خود انجام میدادند. برای تک تک خدمات نصفه نیمهای که برای کودکانمان انجام میدهند، مجبور به پرداخت وجهی هستیم. درصورتی که همه خانوادهها توان پرداخت این مبالغ را ندارند. اما برای هزینه وسایل بهداشتی نیز از همه مبلغی دریافت کردهاند. یکی از دانشآموزان میگوید که در کلاس ما به دلیل حجم قابل توجه زباله در کلاس، بچهها خود داوطلب میشوند و به نوبت کیسهای میآورند و آشغالها را جمع میکنند. دخترک میگوید به معلممان گفتم خانوم من مریض میشما! معلمها هم استقبال میکنند، از این اقدام داوطلبانه دانشآموزانی که هنوز ده سال هم ندارند، اما احساس مسئولیت بیشتری از تک تک مسئولان مدرسه و آموزش و پرورش میکنند.
پولِ بیشتر، معلمِ بهتر
برخی از مدارس دولتی با آوردن معلمهای نمونه منطقه، مبلغی را از والدین دانشآموزان دریافت میکنند، تا کودکانشان در کلاس این معلمها حضور پیداکنند. یکی از مادران میگوید مدیر مدرسه از ما مبلع5میلیون تومان گرفت، تا در کلاس معلمی باشیم که در منطقه نمونه بود. هرچندحالا خیلی هم پشیمان هستم، چون به فرزندم سخت میگیرد و کودکم اذیت میشود. میگوید به بچهها بیش از حد فشار میآورد.
این مدارس درحالی همان مبلغ چندمیلیونی ابتدای سال را از والدین دریافت میکنند، که طبق گفته برخی از این والدین، در یکی از مدارس نسبتا بزرگ مناطق مرکزی تهران، با وجودی که هرکلاس نزدیک 35دانشآموز دارد، حتی یک چراغ هم در راهرو روشن نیست. والدین دانشآموزان میگویند، راهروها بسیار تاریک است. وقتی به مدیریت میگوییم که بچهها زنگ تفریح که میخورد، هجوم میآورند و در این تاریکی ممکن است زمین بخورند، میگوید انشاا... که اتفاقی نمیافتد، اما قرار است درست کنیم. مهتابیها خراب شدند. میگوید که مدام از ما به عناوین مختلف درخواست پول میکنند، اما حاضر نیستند حتی دو تاچراغ در راهرو روشن کنند. همین والدین میگوید که باقی پدرمادرها میگویند که بیایید خودمان مبلغش را پرداخت کنیم، تا دانشآموزان زمین نخورند و اتفاقی برایشان نیفتد، هرچند یکی از آنها معتقد است که با این حجم وظیفه شناسی و انجام مسئولیت از جانب والدین، مسئولان مدرسه از بار مسئولیتهای خود، یکی یکی شانه خالی خواهند کرد.
ارسال نظر