«آرمان ملی» مواجهه تندروها با دولت را بررسی میکند
وفاق با دلواپسان چیزی شبیه محال
آرمان ملی- سهیل ثابت: دلواپسان و تندروها در مقاطع مختلف تلاش کردند تا شرایط را برای کنشگری خود مهیا کنند و نهادهای مختلف را اعم از انتخابی و انتصابی از آن خود کنند تا بر مینای اهداف و منویات خود کشور و جامعه را آنطور دوست داردند و بر میتابند پیش ببرند.
اما از قضا دست سرنوشت هیچگاه آنها را بر مصدر امور قرار نداده و هیچگاه نتوانستند نگاه تندروآنه خود را بر سیاستهای کلی کشور غالب کنند. در دولت اصلاحات به خیابانها میآمدند و میتینگها و سخنرانیها را بر هم میزدند و برای خاتمی و دولتش هر 9 روز یک بحران میساختند. اما شاید بهترین فرصت برایشان در دولت احمدینژاد پدید آمد که از کف خیابان به مناصب دولتی برسند و از دانشگاهها سر در آورند؛ اما ازآنجاییکه مناصب دولتی نیز با روحیات آنها سازگار نبود و به مذاق آنها خوش نمیآمد نهایتا در دولت حسن روحانی به جایگاه سابق خود بازگشتند و به تجمعات و تظاهرات پرداختند. اما این بار با یک تفاوت نسبت به گذشته؛ اینکه در گذشته صرفا در قالب یک تشکیلات یعنی انصار حزبا... اقدام به این کار میکردند، اما در دور جدید در قامت نمایندگی مجلس و حضور در برخی مجموعهها و احزاب سیاسی قدم به سمت و سوی این کارها گذاشتند. البته آنها در انتخاباتهای مختلفی مثل سال 92 نیز بهدنبال در اختیارگرفتن دولت بودند و سعید جلیلی را بر این اساس به میدان فرستادند؛ اما دیددند که رویکردشان در جامعه مشتری ندارد و کنار رفتند. در سال 96 نیز پشت مرحوم رئیسی جمع شدند اما بازهم از مردم شکست خوردند. تا اینکه در انتخابات 1400 و با کناررفتن تمامی رقبا از رئیسی حمایت کردند تا در قالب دولت او بتوانند به فعالیت و کنشگری بپردازند و منویات خود را پیش ببرند. اما رویکرد دولت رئیسی نیز چه در سیاست داخلی و چه سیاست خارجی چندان مطلوب نظر تندروها نیفتاد. چنانکه انتقادات تندی هم به مرحوم حسین امیر عبداللهیان وزیر فقید امور خارجه و هم به معاونش علی باقری وارد آوردند. اما پس از اتفاق نا بههنگام برای رئیسجمهور فقید و همراهانش و همچنین برگزاری انتخابات زودهنگام برنامههایشان تغییر کرد و پس از آن که تا حدی توانستند نفرات خود را در انتخابات 1402 در مجلس جای دهند به طور جدی عزم تسخیر پاستور را کردند و این بار هم سعید جلیلی تابلوی تندروها را بالا گرفت. آنها بیتردید احساس میکردند که بعد از دولت آقای رئیسی و در ادامه دولت ناتمام آقای رئیسی به قدرت برسند و این قدرت خودشان را از این طریق ادامه دهند. ماجرایی که آن را بسیار امیدوارانه پیش بردند، زیرا احساس میکردند حتی قبل از رئیسی، حق مسلم آنها بوده که در موقعیت دولت بعد قرار بگیرند و توقعشان این بود که حتی دولت پیشین را هم باید در اختیار میگرفتند. اما باز هم شرایط آنطور که میخواستند پیش نرفت و این بار هم مردم مسعود پزشکیان را برگزیدند تا باز هم دست جلیلی از پاستور کوتاه بماند. اما این پایان سعید جلیلی و همراهانش نبود و او که همچنان پروژه دولت در سایه را در همه دولتها پیش میبرده در دولت پزشکیان نیز در سایه ایستاده و دنبال تحرکاتی در جهت ناکامی دولت پزشکیان در راه رسیدن به اهداف است.
وفاق ملی با تندروها؟!
امروز از هر کسی در خصوص مسعود پزشکیان و شعارهایش پرسیده شود همه یک واژه را مطرح میکنند «وفاق ملی». وفاقی که مسعود پزشکیان بنا دارد همه مسائل و مشکلات را بر مبنای آن حل و فصل کند. حتی همین اواخر با جیهه پایداری هم که دشمن شماره یک دولت در مجلس و بیرون از مجلس هستند نیز جلسه گذاشت تا با وفاق همه چیز را حل کند. اما اساسا تندروها برداشت موردنظر مسعود پزشکیان نسبت به وفاق ملی را ندارند و به عبارتی اصلا وفاق ملی به قرائت پزشکیان را بر نمیتابند. وفاق ملی در نگاه تندروها یعنی هر چه ما میگوییم و همه با ما همراه شوید. با این حال معلوم نیست که رئیسجمهو چرا اصرار دارد با این جماعت که هیچکسی را جز خود نمیبینند تعامل کند و از وفاق ملی با آنها سخن بگوید. سعید جلیلی که شاخصترین مخالف مسعود پزشکیان است، در طول مناظرهها نیز بارها در مخالفت و تخریب رویکردهای رئیسجمهور گفته، اما بازهم شاهدیم که دولت در قبال آنها کرنش میکند و دست دوستی به سمت آنها دراز میکند و حتی به علامت حسن نیت از میانشان استاندار بر میگزیند. اما آنها به سپاس از رویکرد وفاقی دولت رئیسجمهور را تهدید میکنند که اگر ظریف را کنار نگذاری دادگاهیات میکنیم. مخلص کلام اینکه رئیسجمهور باید بداند با این جماعت وفاق میسر نیست و بهتر است یکجا با تندروها مواضع خود را مشخص کند تا بیش از این به دولت و سرمایه اجتماعیاش ضربه وارد نکنند.
ارسال نظر