تجربه فردی که بعد از تزریق اشتراکی هروئین، گرفتار هپاتیت سی شد؛
کاهش معتادان تزریقی، کاهش هپاتیت
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: اعتیاد همان غولِ سیاهِ پررنگی بود، که سالها پیش جزو اولین کلیپهایی بود که با این مضمون از تلویزیون پخش شد، با موسیقی استثناییِ لبه تاریکی؛ اریک کلاپتون، هنوز در خاطرمان مانده است.
از آغازِ تاریکی تا سقوط، راه دراز و پر پیچ و خمی است. اما آثارِ ابدیِ این غولِ چندوجهی، آنقدر زیاد و مخرب است، که اگر هرروز هم دربارهاش بنویسی، کافی نیست.
تزریق هروئین در دهههای پیشین، نه تنها جان بسیاری از معتادان را گرفت، بلکه سبب انتقال و ابتلای بسیاری از معتادان تزریقی به انواع هپاتیت بیو سی و همچنین اچآیوی شد. معتادانی که با استفاده از سرنگ و قاشق تزریق میکردند، گاه حتی از طریق سرقت از بیمارستانها، با سرنگهای آلوده بیماران، تزریق را انجام داده و خود دچار بیماریهای عفونی مانند هپاتیت بیو سی میشدند. اما با طرحهای توزیع متادون در مراکز ترک اعتیاد و توزیع سرنگهای استریل در مراکز گذری کاهش آسیب، آمار معتادان تزریقی طبق گفته کارشناسان به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرد. در راستای کاهش عواقب بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مصرف مواد، وزارت بهداشت وبهزیستی با همکاری ستاد مبارزه با مواد مخدر اقدام به راهاندازی مراکز کاهش آسیب کرده است که معتادان پرخطر و در معرض بیماریهای عفونی، نظیر ایدز و هپاتیت، با مراجعه به این مراکز از امکانات رایگان نظیر سرنگ، سوزن و وسایل تزریق ایمن برخوردار میگردند.
یکی از بیماریهایی که از طریق تزریق با سرنگ آلوده منتقل میشود، هپاتیت بیو سی است. هپاتیت که التهاب کبد است، به دلیل ویروسهای عفونی و غیرعفونی ایجاد میشود. در دهههای پیشین، تزریق از طریق سرنگ آلوده، سبب افزایش قابل توجه آمار افراد مبتلا به هپاتیت بیو سی شده بود. هرچند که کارشناسان خبر از کنترل قابل توجهی از آمار معتادان تزریقی مبتلا به این بیماری میدهند. این درحالی است که در سال جاری میلادی304میلیون نفر به این بیماری مبتلا شده و سالانه یک میلیون و دویست هزارنفر در جهان براثر ابتلا به آن از بین میروند.
دکتر هومان نارنجیها، کارشناس و پژوهشگر اعتیاد، درباره وضعیت معتادان تزریقی و آماری از افرادی که براثر مصرف اعتیاد تزریقی دچار هپاتیت میشوند، به «آرمانملی» گفت: آمار معتادان تزریقی کاهش پیدا کرده است. ما در سال 1386 آمار معتادان تزریقیمان تقریبا برابر با 18درصد معتادان بود، که بخشی از آنها هم تزریق ناایمن بود. به این صورت که افراد از سرنگ مشترک و از قاشق مشترک، برای مصرف مواد استفاده میکردند. این باعث میشد که حتی اگر یک قطره خون هم جابه جا میشد، یا سرنگ اگر کمی آلودگی نیز داشت، قطعا احتمال انتقال هپاتیت بیدر اولویت، هپاتیت سی و اچآیوی مطرح بود. اما طی سالهای اخیر، در آخرین شیوع شناسی که در سال 1397تا 98 انجام گرفت، آمار معتادان تزریقی از 18درصد به 2درصد کاهش پیدا کرده بود.
او درباره دلیل کاهش معتادان تزریقی افزود: کاهش آمار معتادان تزریقی، مرهون برنامههای کاهش آسیب ایران بود. به طوری که به این افراد در مراکز کاهش آسیب، سرنگ استریل برای تزریق میدادند. بخش دیگری از آن هم مرهون توزیع و پوشش متادون بود که این افراد بتوانند داروهایی استفاده کنند، که نیازشان به مصرف موادی نظیر هروئین از بین برود. پوشش بالای درمان متادون برای معتادان وسوسه تزریق را تا حدود بسیاری از بین برد و این باعث شد که بیماران تزریقی که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه میکردند، به مقدار قابل توجهی کاهش پیداکنند. تقریبا از هر 5 مریضی که در سالهای 85 به من مراجعه میکردند، یکی از آنها تزریقی بود. ولی مثلا در سال 1402 و امسال شاید بگویم فقط یک بیمار تزریقی داشتم. اکثریت این دو درصد هم تزریق ایمن میکنند. یعنی از سرنگهای استریل یا سرنگهای دست دوم خود استفاده میکنند. لذا آمار تزریق به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد و این سرآغازی بود برای کاهش ابتلا به بیماریهای عفونی، از طریق معتادان تزریقی.
دکتر نارنجیها معتقد است؛ نمیگویم این تزریقها به عدد صفر رسیده و ریشه کن شده، اما کاهش قابل توجهی داشته است، افزود: ردپای سرنگ و تزریق تقریبا برچیده شده است. حتی در زندانها هم که مصرف غیرقانونی مواد به صورت تزریقی و با سرنگ اشتراکی انجام میشد، با پوشش برنامههای متادون در زندانها کاهش چشمگیری یافت. معتادان کارتن خواب هم که گاه دیده میشد با سرقت سرنگ از زبالههای بیمارستانی، از تزریق با سرنگهای آلوده بیماران، به بیماریهای عفونی مبتلا میشدند، حالا با دریافت سرنگهای استریل رایگان از مراکز کاهش آسیب، تا حد قابل ملاحظهای کاهش پیداکردند.
تجربه مصرف طولانیِ تزریق و ابتلا به هپاتیت
مردی حدودچهل ساله است. براثر مصرف تزریقی اشتراکی موادمخدر؛ هروئین، مبتلا شد. زمانی که یک سال از ترک اعتیادش گذشت، به دلیل ضعف جسمانی، با انجام آزمایش خون، بیماریاش را هپاتیت سی تشخیص دادند. خودش میگوید تزریق مشترک داشتم. حتی به یاد دارم بعد از تزریقها تب و لرز میکردم، که به گمان خودم دلیلش همان تزریق بود، اما انگار بدنم عفونی شده بود.
حالا از مصرف آن سالهای مداومِ هروئین بسیار گذشته است؛ ده سال، برایش به قول خودش تنها تصاویر سیاه و سفیدی مانده است، که به دیگر بخشهای تاریک زندگیاش وصل شده. هرچند صفحههای روشنی هم این میان ورق خورد، اما اعتیاد هم عشق اول زندگیاش را گرفت، هم سلامتیاش را.
حالا اعتیادش درمان شده بود، اما مهمان تازه دیگری از راه رسید و درد تازهای افزود. او که بعد از ابتلا به هپاتیت سی، تا6 ماه هرهفته باید آمپول اینترفرون مصرف میکرد. میگوید جمعهها آمپول را میزدم و از اواسط هفته باید به دنبال آمپول میگشتم که در سال 90 هر آمپول را 400هزارتومان خریداری میکردم. آمپولی که به سادگی هم پیدا نمیشد.
اما با مراجعه به دکتر و طبق نظر ایشان، دکتر تنها گفته بود که این بیماری از طریق خون منتقل میشود. او هرگز نمیتوانست خون اهداکند. هرچند دکتر گفته بود تو هم مانند دیگر افراد هستی، اما پذیرش این مساله برایش به سادگی نبود. طبق گفته دکتر برخی وسایل را نباید به صورت اشتراکی استفاده میکرد، هر وسیلهای که با زخم در تماس باشد. هرچند دکتر گفته بود از طریق تماس جنسی غیر از مواردخاص، این بیماری را انتقال نمیدهی، اما هرگز نتوانست به زنی نزدیک شود. حتی به ازدواج فکر هم نکرد. او که به قول خودش عشق سالهای جوانی را اعتیاد از او گرفته بود، دیگر حتی اگر برای ازدواج تلاش هم میکرد، با داشتن این بیماریِ تازه، کسی جرات نزدیک شدن به او را نداشت.
میگوید آن اوایل خیلی اذیت و خجالت زده میشدم. چون دکتر گفته بود وقتی برای تزریقات یا دندانپزشکی میروی، حتما به آنها اطلاع بده. میگوید اغلب پزشکان برخوردشان خوب بود، اما یک بار که برای تزریق رفته بودم، خانم پرستار به محض اینکه فهمید، هم ماسک زد و هم دستکش پوشید. همین مساله کمی مرا معذب و ناراحت کرد و به او گفتم: برو اطلاعاتتو زیاد کن. این بیماری فقط از طریق خون منتقل میشه.
او درباره برخورد زنان با زبان خودش میگوید: در مورد آنها خودکشی از ترس مرگ بود. یعنی بعد از چند مورد، دیگر ترجیح دادم به کسی نزدیک نشوم. البته به آنها کاملا حق میدادم. من خودم هم اگر جای آنها بودم، نزدیک نمیشدم.
حالا بعد از گذشت سالها، این دانشجوی حقوق میگوید که دیگر به تنهایی خو گرفتم و اذیت هم نمیشوم. او حتی گاهی وقتها با خود فکرکرده که به دیگران چیزی نگویم و بیماریام را پنهان کنم، اما بعد ترجیح داده به خودش وفادار بماند و بیماریاش را بپذیرد.
حٌسنِ این بیماری را معافیت از سربازی میداند. هرچند بعد از گذراندن دوره درمان، بدنش مقاوم و بیماریاش قابل کنترل شد، اما عوارض جسمی و روحی آن تا مدتها مهمانِ غیرمنتظرهای برایش بود و همچنان هست. اوایل با تزریق هفتگی آمپولها ریزش مو و اضافه وزن پیدا کرده و کبدش چرب شد، و افسردگی و سردرد و سرگیجه نیز از عوارض این آمپولها بوده است. میگوید تا آثارش کمرنگ میشد، باز میرسیدیم به هفته بعدی و دوباره روز از نو روزی از نو. و در کنار آمپولها، مکملها و ویتامینها و قرصهای افسردگی و همچنین قرصهای تیروئید هم هرهفته افزوده میشد.
اما مهمترین عارضه جسمی این بیماری اضافه وزن و کبد چرب بود، که به قول خودش با تغییر سبک زندگی، با ورزش و کوهنوردی و رژیم، حالا همان اضافه وزن را هم کنترل کرده است.
می گوید حالا بعد از سالها زندگی با هپاتیت، دیگر آنقدر با من آمیخته شده که قابل شناسایی نیست. حالا فقط دوسال یکبار آنتیژناش را چک میکند.
حالا از تزریقهای مکررش تنها زخمی غریب بر تنهاییاش به جامانده، تصویر زنی که مدام دور و دورتر میشود. و مردی که تنهاییاش مکرر.
ارسال نظر