| کد مطلب: ۱۱۴۳۰۵۸
لینک کوتاه کپی شد

در گفت‌وگو با ناصر نصیری بررسی شد

«جلد» به مثابه اثر هنری

آرمان ملی- فرزاد کریمی: ناصر نصیری از طراحان مطرح گرافیک است که با بیش از سه دهه تجربه درخشان در حوزه‌های مختلف طراحی از جمله جلد کتاب، پوسترهای اجتماعی، موسیقی و فیلم شناخته می‌شود.

«جلد» به مثابه اثر هنری

او برنده جایزه ملی هفته گرافیک ایران است و همچنین مسئولیت‌هایی مانند مدیریت هنری هفته گرافیک ایران، موزه گرافیک ایران و رویدادها و جشنواره‌های گرافیک نقش‌آفرینی کرده است. نصیری در طراحی پوستر و تیتراژ فیلم‌های سینمایی نیز فعالیت کرده و با اساتید برجسته موسیقی و سینما همکاری داشته و در حوزه آموزش هم سال‌ها‌ست که به عنوان استاد و مربی در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی فعالیت دارد. این مصاحبه فرصتی است برای بررسی سوابق حرفه‌ای، تجربیات هنری و دیدگاه‌های ناصر نصیری در زمینه طراحی جلد کتاب و همکاری‌های او با ناشران مطرح.

آیا می‌توانید در مورد اهمیت طراحی جلد کتاب و تأثیر آن بر فروش کتاب توضیح دهید؟

طراحی جلد کتاب به‌عنوان ویترین یک مغازه یا بسته‌بندی یک محصول عمل می‌کند. هدف اصلی ما به‌عنوان طراح در همراهی با ناشر، افزایش فروش کتاب است. برای دستیابی به این هدف، باید جذابیتی ایجاد کنیم که مخاطب را جلب کند و در عین حال اطلاعات دقیقی در مورد محتوا و حال و هوای کتاب در اختیار او قرار دهیم. جاذبه‌های بصری، شامل فرم، فونت، رنگ و تصاویر، ابزارهایی هستند که ما برای خلق یک ترکیب زیبا و جذاب استفاده می‌کنیم. در این فرآیند، توجه به سن، جنسیت و سایر ویژگی‌های مخاطب بسیار مهم است. همچنین، سادگی در طراحی جلد می‌تواند مؤثر باشد، اما این موضوع همیشه درست نیست و به نوع بازار و شناخت مخاطب بستگی دارد.

در روند طراحی جلد کتاب، چگونه بین جذابیت بصری و خوانایی برای مخاطب تعادل برقرار می‌کنید؟

در فرآیند طراحی جلد کتاب، ایجاد تعادل بین جذابیت بصری و خوانایی برای مخاطب یک اصل کلیدی است. جذابیت بصری به معنای جلب توجه مخاطب و ایجاد ارتباط احساسی و فکری با اوست، اما باید به گونه‌ای باشد که پیام اصلی کتاب را هم به درستی منتقل کند. این جذابیت نه تنها از طریق تصاویر، بلکه از طریق تایپوگرافی، رنگ‌ها، و حتی ترکیب‌بندی‌های مدرن و خلاقانه نیز قابل دستیابی است. در واقع، یک تصویر بصری قوی می‌تواند صرفاً یک ترکیب تایپوگرافی باشد که به درستی مفهوم و محتوای کتاب را بازتاب دهد. طراحی جلد باید به گونه‌ای باشد که معنای درونی کتاب را پشتیبانی کند. تصویر یا تایپوگرافی که برای جلد انتخاب می‌شود، باید در راستای پیام و مفاهیم کتاب حرکت کند و این ارتباط بصری به مخاطب کمک می‌کند تا محتوای کتاب را بهتر درک کند. همچنین در این فرآیند، باید به فرهنگ جامعه هدف توجه ویژه‌ای داشت.

به‌کارگیری نمادها، رنگ‌ها و تصاویری که با فرهنگ بصری و عرفی جامعه همخوانی دارند، به طراح کمک می‌کند تا با حساسیت‌های سلیقه‌ای مخاطب همگام شود. در نتیجه، طراحی نه تنها برای گروه هدف جذاب خواهد بود، بلکه با ارزش‌های فرهنگی جامعه نیز هماهنگی خواهد داشت. خوانایی نیز به معنای توانایی مخاطب در درک و دریافت پیام اصلی طراحی است. این مهم زمانی به بهترین نحو حاصل می‌شود که طراحی بتواند بین موضوع کتاب، تکنیک‌های مورد استفاده و اصول مدرن گرافیک ارتباط برقرار کند. به این ترتیب، طراحی جلد نه تنها زیبا و جذاب خواهد بود، بلکه مخاطب به راحتی پیام را دریافت می‌کند و خوانش اثر به شکل شفاف و بی‌نقص انجام می‌شود. برای من، هر پروژه طراحی جلد یک فرصت تازه است که از طریق آن می‌توانم به پژوهش تازه‌ای بپردازم. این روند شامل تحلیل موضوع، بررسی جامعه هدف و استفاده از تکنیک‌های دستی یا دیجیتال است که به من امکان می‌دهد تا یک طراحی منحصربه‌فرد و تأثیرگذار ایجاد کنم. این فرآیند باعث می‌شود که جلد کتاب به شکلی ساخته شود که هم نویسنده و ناشر از آن استقبال کنند و هم مخاطب بتواند به درستی پیام کتاب را دریافت کند. در نهایت، وقتی طراحی جلد کتاب به درستی انجام شود، می‌تواند نه تنها به زیبایی بصری و خوانایی اثر کمک کند، بلکه به رشد و تعالی فرهنگی جامعه نیز یاری برساند. در این حالت، کتاب به‌عنوان یک اثر فرهنگی قدرتمند، نه تنها در انتقال محتوای خود موفق است، بلکه در تداوم و تقویت ارزش‌های فرهنگی و زیبایی‌شناسی جامعه نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.

نقش روانشناسی رنگ‌ها و تایپوگرافی در طراحی جلد کتاب‌های مختلف چگونه است؟

در طراحی جلد کتاب، انتخاب رنگ‌ها و تایپوگرافی نقش بسیار کلیدی و تعیین‌کننده‌ای در نحوه دریافت و تفسیر مخاطب از محتوا و پیام کتاب دارد. برای من رنگ‌ها مهم‌ترین عامل بصری هستند که می‌توانند مستقیماً با احساسات و ذهن مخاطب ارتباط برقرار کنند. هر رنگ بار فرهنگی و احساسی خاصی را با خود حمل می‌کند و به همین دلیل، من هنگام انتخاب رنگ‌ها برای جلد یک کتاب، به دقت بررسی می‌کنم که چگونه این رنگ‌ها با فرهنگ و محتوای کتاب سازگار باشند. رنگ‌ها در طراحی جلد کتاب به‌طور مستقیم بر ادراک و ارتباط مخاطب با کتاب تأثیر می‌گذارند. مثلاً در طراحی جلد کتاب‌های ادبی، داستانی یا هنری، من اغلب رنگ‌های آزادتری را به کار می‌گیرم که بیشتر به جنبه‌های خلاقانه و احساسی نزدیک هستند. استفاده از رنگ‌های گرم یا غنی می‌تواند به‌خوبی حس و حال داستان یا محتوای کتاب را به مخاطب القا کند.

در طراحی جلد کتاب‌های کودکان، شاید بتوان گفت رنگ‌ها مهم‌ترین عامل هستند. من همیشه از رنگ‌های پرانرژی و شاد استفاده می‌کنم تا توجه کودکان را به کتاب جلب کنم و به آن‌ها کمک کنم که سریع‌تر با محتوی کتاب ارتباط برقرار کنند. از سوی دیگر تایپوگرافی برای من نه تنها یک ابزار بصری است، بلکه وسیله‌ای برای انتقال پیام و ایجاد ارتباط عمیق‌تر با مخاطب است. نوع فونت و چیدمان متن بر روی جلد کتاب باید به‌گونه‌ای باشد که هم خوانایی را تضمین کند و هم با محتوای کتاب هماهنگ باشد. در مقابل، برای کتاب‌های داستانی و خلاقانه، می‌توانم فونت‌هایی مدرن‌تر و حتی بازیگوش‌تر انتخاب کنم. این انتخاب‌ها به من امکان می‌دهد که بیشتر به شخصیت و حس و حال کتاب نزدیک شوم و مخاطب را در همان نگاه اول به محتوای کتاب جذب کنم. هنر طراحی جلد کتاب برای من در ایجاد تعادلی ظریف بین رنگ‌ها و تایپوگرافی نهفته است. این دو عنصر باید به‌طور هماهنگ عمل کنند تا نه تنها زیبایی بصری جلد حفظ شود، بلکه پیام کتاب به‌طور واضح و مؤثر به مخاطب منتقل گردد. در کتاب‌های علمی، من با استفاده از ترکیب رنگ‌های سرد و تایپوگرافی سازمان‌یافته، سعی می‌کنم حس اعتماد را به وجود بیاورم. به عنوان یک طراح جلد کتاب، همیشه تلاش می‌کنم تا با استفاده دقیق از رنگ‌ها و تایپوگرافی، نه تنها جلدی جذاب و زیبا خلق کنم، بلکه پیامی دقیق و روشن به مخاطب ارائه دهم که او را به سمت خواندن کتاب ترغیب کند و تجربه‌ای ماندگار برایش ایجاد نماید.

چگونه از تحقیقات بازار برای طراحی جلد کتاب استفاده می‌کنید؟

من معمولا در ابتدا با تحقیق روی مخاطبان هدف شروع می‌کنم؛ یعنی بررسی می‌کنم که این کتاب برای چه گروهی از افراد نوشته شده است. اطلاعاتی مثل سن، جنسیت و حتی علایق فرهنگی مخاطبان خیلی اهمیت دارد. و همیشه بهترین مرجع برای این نوع تصمیم‌گیری‌ها، داده‌های جمع‌آوری‌شده از بازار نشر است. من به پالت رنگی، نوع تایپوگرافی و حتی تصاویر استفاده‌شده در جلدهای موفق در بازار نشر که در طول سال‌ها منتشر شده‌اند نیز توجه می‌کنم. در کل، تحقیقات بازار به من این امکان را می‌دهد که نه‌تنها جلدی طراحی کنم که توجه مخاطب را در لحظه جلب کند، بلکه ارتباط عمیق‌تری بین محتوای کتاب و مخاطب ایجاد کنم. این ارتباط می‌تواند به بهبود تجربه کلی خواننده از کتاب کمک کند و حتی بر تصمیم‌گیری او برای خرید اثر تأثیر بگذارد.

در طراحی جلد برای کتاب‌های سری (چند جلدی) چگونه انسجام و پیوستگی بین جلدها را حفظ می‌کنید؟

در طراحی جلد برای کتاب‌های سری (چند جلدی)، حفظ انسجام و پیوستگی بین جلدها یک چالش بزرگ است که نیاز به تفکر دقیق و برنامه‌ریزی دارد. به عنوان یک طراح گرافیک که به طور تخصصی و مداوم در زمینه طراحی جلد کتاب‌ها فعالیت می‌کنم، می‌توانم بگویم که این انسجام نه تنها به طراحی بصری بلکه به ارتباط معنایی بین جلدها نیز مربوط می‌شود. این ضروری است که تمام جلدها دارای یک ساختار بصری مشابه باشند. این امر می‌تواند از طریق انتخاب اندازه ثابت برای جلدها (البته اگر این امکان برای ناشر فراهم باشد)، استفاده از رنگ‌ها و تکنیک‌های چاپ یکسان تحقق یابد. به عنوان مثال، استفاده از پس‌زمینه‌های یکسان یا تکنیک‌های چاپ مدرن می‌تواند به ایجاد یک تم واحد کمک کند. در طراحی جلدهای سری، گاهی می‌توان با تکرار موتیف‌هایی این اتحاد و انسجام را ایجاد کرد. این موتیف‌ها می‌توانند شامل اشکال، نمادها یا تصاویری باشند که به صورت مکرر در استفاده شوند. این رویکرد نیز باعث ایجاد یک پیوستگی بصری می‌شود که به خواننده کمک می‌کند تا جلدها را به عنوان بخشی از یک مجموعه شناسایی کند.

انتخاب یک فونت مشخص و قرار دادن عناوین کتاب‌ها در مکان‌های مشابه می‌تواند به ایجاد انسجام بین جلدها کمک کند، اما من به طور معمول با این تصمیم موافق نبوده‌ام و نیستم زیرا نمی‌توان حتی برای دو کتاب در یک زمینه از یک نوع فونت استفاده کرد زیرا فونت‌ها شخصیت دارند و نمی‌توانند نمایندگی دو حس کاملا متفاوت را همزمان داشته باشند، این موضوع درباره فرم‌ها نیز صادق است شما با یک موتیف از یک خط بریده نمی‌توانید بروید به سراغ سری کتاب‌هایی در یک زمینه مثلا شعر یا داستان منتشر می‌شوند، این همه تفاوت در فرم زبانی، جهان واره نویسنده‌ها یا شاعران مختلف که اگرچه معاصر هستند اما تفاوت‌های بسیاری در فرم و اجرا و محتوی دارند نمی‌توانند با یک رفتار بصری ثابت از متن و موضوع حمایت صحیح داشته باشند. حتی تغییرات جزئی در نوشتار و تایپوگرافی می‌تواند به تنوع و جذابیت بصری جلدها افزوده و در عین حال یک هویت مشترک را حفظ کند. اما تصویرسازی یکی از کلیدی‌ترین عناصر در طراحی جلد است که به طور خلاقه می‌تواند به انسجام بصری کمک کند. به عنوان مثال، استفاده از تکنیک‌های خاص یا ترکیب رنگ‌های مشابه می‌تواند طراحی‌های مختلف را به هم پیوند دهد. باید به این نکته توجه داشت که طراحی جلد کتاب‌های سری فقط به معنی ایجاد یک ساختار مهندسی شده نیست. بلکه می‌تواند شامل رویکردهای خلاقانه‌تر باشد استفاده از تکنیک‌های غیرمعمول و جالب مانند انتخاب جنس‌های مختلف برای چاپ یا ترکیب متفاوت در همنشینی رنگ‌ها جایگزین بهتری هستند برای تقسیم‌بندی فضای جلد کتاب و معمولا نیز نتایج بهتری می‌دهند. در نهایت می‌توانم بگویم، طراحی جلد برای کتاب‌های سری نیازمند درک عمیق از عناصر بصری و معنایی است و به طراح این امکان را می‌دهد که با خلاقیت و نوآوری، انسجام و پیوستگی بین جلدها را حفظ کند.

یکی از معیارهای اصلی در طراحی جلد، میزان خلاقیت به کار رفته در آن است. خلاقیت، تفاوت میان یک طراحی موفق و یک طراحی معمولی را تعیین می‌کند

چگونه طراحی جلد را با سبک نویسنده، فرم زبانی موضوع و همین‌طور برند ناشر و مواردی از این دست تطبیق می‌دهید؟

طراحی جلد کتاب در ذات خود یک فرآیند پژوهش‌محور است که باید با حساسیت انجام شود. برای ایجاد یک جلد مناسب، ابتدا باید موضوع کتاب، زبان نویسنده، و شیوه نگارش او را به خوبی درک کرد. این مرحله از تحقیق می‌تواند شامل مطالعه آثار پیشین نویسنده، بررسی سبک زبانی و حتی کشف تکنیک‌های ادبی یا شاعرانه نویسنده باشد. یکی از اصول مهم در طراحی جلد، ایجاد ارتباطی ظریف میان طراحی و محتوای کتاب است. همان‌طور که در هنرهای دیگر مانند نقاشی، سینما و موسیقی یک همزیستی طبیعی و گریزناپذیر با ادبیات وجود دارد، طراحی جلد نیز باید به‌گونه‌ای باشد که در هماهنگی کامل با لحن، فضا و موضوع کتاب باشد. برای مثال، اگر کتاب به یک موضوع تاریخی می‌پردازد، استفاده از عناصر گرافیکی کلاسیک و رنگ‌های مرتبط با دوران تاریخی می‌تواند مخاطب را به‌خوبی به فضای کتاب هدایت کند. این تعامل میان فرم زبانی و طراحی تصویری کمک می‌کند تا جلد کتاب همانند یک دروازه به دنیای درونی متن عمل کند. از طرف دیگر، تطبیق طراحی با برند ناشر نیز اهمیت دارد. هر ناشر ممکن است هویت بصری خاص خود را داشته باشد که باید در طراحی جلد حفظ شود. ناشران با سابقه معمولاً به دنبال طرح‌هایی هستند که با دیگر کتاب‌هایشان همخوانی داشته باشد، در حالی که ناشران نوپا ممکن است به دنبال طرح‌های جسورانه‌تر و خلاقانه باشند. شناخت مخاطبان ناشر و سلیقه آن‌ها، کلید ایجاد طرحی موفق است که علاوه بر جلب توجه، به هویت برند ناشر نیز وفادار باشد.

آیا می‌توانید از نمونه‌هایی صحبت کنید که در آن‌ها نیاز به تغییر در طراحی خود به دلیل محدودیت‌های فنی یا بودجه‌ای داشته‌اید؟ چگونه این مشکلات را مدیریت کرده‌اید؟

از نظر من طراحی جلد کتاب وقتی محدودیت‌های فنی یا بودجه‌ای در میان باشد، یک چالش خلاقانه و همچنین یک فرصت به شمار می‌آید. من به عنوان طراح جلد، بارها با این موضوع مواجه شده‌ام که باید بین دیدگاه خود و واقعیت‌های مالی تعادل ایجاد کنم. در این مواقع، به‌جای محدود شدن، اغلب به راه‌حل‌های خلاقانه‌ای رسیده‌ام که نه تنها به بهبود ظاهر طراحی کمک کرده، بلکه هزینه‌ها را نیز به شکل موثری کاهش داده است. برای مثال، در مواردی که بودجه به من اجازه استفاده از تکنیک‌های چاپی گران‌قیمت مانند برجسته‌سازی (امباس) یا فویل‌کوبی نمی‌دهد، به جای آن از روش‌هایی مانند کاهش تعداد رنگ‌ها استفاده‌ کرده‌ام؛ چاپ‌های تک‌رنگ و دو‌رنگ را با اسپات کالرها تلفیق کرده‌ام و هزینه را به سقف همان چهار رنگ رسانده‌ام اما تمایز بسیار چشمگیری ایجاد کرده‌ام. گاهی استفاده از رنگ‌های خاص یا تکنیک‌های ساده‌تری مانند استفاده از «اسپات‌کالر» یا طلاکوب موضعی می‌تواند همچنان حس لوکس بودن و تمایز را به جلد کتاب اضافه کند، بدون اینکه هزینه زیادی تحمیل کند. بنابراین، در مواجهه با محدودیت‌های بودجه‌ای و فنی، طراح باید با آگاهی از تکنیک‌های چاپ و طراحی و همچنین شناخت نیازهای ناشر و بازار، تصمیم‌های بهینه‌ای بگیرد که هم از نظر مالی و هم از نظر هنری قابل قبول باشند. این نوع تصمیم‌گیری‌ها نه تنها به مدیریت هزینه‌ها کمک می‌کنند، بلکه می‌توانند برند کتاب و ناشر را نیز تقویت کنند و توجه مخاطبان بیشتری را جلب کنند.

چگونه موفقیت یک جلد کتاب را ارزیابی می‌کنید؟ آیا فاکتورهای خاصی برای سنجش تأثیرگذاری طراحی جلد دارید؟

برای ارزیابی موفقیت یک جلد کتاب، چند فاکتور کلیدی وجود دارد که از آن جمله می‌توانم به موارد زیر اشاره کنم:

الف) خلاقیت و نوآوری: یکی از معیارهای اصلی در طراحی جلد، میزان خلاقیت به کار رفته در آن است. خلاقیت، تفاوت میان یک طراحی موفق و یک طراحی معمولی را تعیین می‌کند. استفاده از تکنیک‌های جدید و نوآوری در طراحی می‌تواند به تمایز کتاب در میان سایر عناوین کمک کند. جلد باید در نگاه اول توجه خواننده را جلب کند و او را ترغیب به کنجکاوی درباره محتوای کتاب کند.

ب) تناسب با محتوای کتاب: یکی دیگر از معیارهای حیاتی، هماهنگی طراحی جلد با محتوای کتاب است. طرح جلد باید درک درستی از داستان یا پیام کتاب به مخاطب منتقل کند. برای مثال، اگر کتابی در زمینه روانشناسی یا خودیاری است، استفاده از طرح‌هایی که احساس آرامش یا امید را القا می‌کنند، می‌تواند موفقیت بیشتری داشته باشد. هر ژانر کتاب باید با سبک بصری و حتی رنگ‌های مناسب آن ژانر همراه باشد.

ج) هماهنگی با بازار هدف و فرهنگ مخاطب: جلد باید با فرهنگ و سلایق بازار هدف همخوانی داشته باشد. درک آموزه‌های فرهنگی مخاطبان و تطبیق آن با عناصر طراحی، یکی از عواملی است که باعث می‌شود جلد کتاب به طور دائمی با مخاطبان ارتباط برقرار کند.

د) خوانایی و استفاده از تایپوگرافی مناسب: نحوه چیدمان متن و استفاده از تایپوگرافی نیز از دیگر عوامل مهم است. فونت‌ها، اندازه‌ها و محل قرارگیری عنوان و نام نویسنده باید خوانا و در عین حال جذاب باشند. در بسیاری از موارد، انتخاب یک فونت مناسب می‌تواند توجه بیشتری به کتاب جلب کند. این عنصر به خصوص در جلدهایی که ساده‌تر هستند اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و می‌تواند تمرکز مخاطب را بر روی عنوان و محتوای اصلی کتاب تقویت کند.

ه) تجربه بصری و تأثیر آن بر مخاطب: یک جلد موفق باید بتواند تجربه‌ای بصری به مخاطب ارائه دهد که نه تنها او را به خرید کتاب تشویق کند، بلکه ارتباط احساسی با او برقرار کند. این تأثیرگذاری باید از نظر زیبایی‌شناختی و نیز از نظر مفهومی متناسب با محتوای کتاب باشد. جلدهای موفق عموماً توانایی دارند که خواننده را به تفکر وادارند و او را به محتوای کتاب نزدیک‌تر کنند.

این فاکتورها همگی در ارزیابی و سنجش تأثیرگذاری یک جلد کتاب نقش اساسی دارند و به طراح کمک می‌کنند تا طراحی‌ای ارائه دهد که هم از لحاظ بصری جذاب باشد و هم با محتوای کتاب و مخاطب هدف ارتباط برقرار کند.

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار