دیپلماسی عراقچی و آسیب داخلی
دیپلماسی زمانی در دنیا مورد پذیرش و اعتماد قرار میگیرد که ناشی از یک صدای واحد یا موثر در داخل کشورها باشد.
لذا به نظر میرسد که مهمترین موانع دیپلماسی کشورمان مسائل داخلی است و دولت آقای پزشکیان ابتدا باید این موانع را مرتفع کند. به هر حال آقای پزشکیان با شعار تغییر و تنشزدایی در سیاست خارجی روی کار آمد ولی میبینیم که عملا فشارهایی که به خاطر شکلگیری کابینه به دولت وی آمد باعث شد که اصلا ادبیات وزیر امورخارجه و حتی رئیسجمهور به ادبیات افراطیون مجلس نزدیک شود. این مساله به سیاست خارجی کشور آسیب میزند و لذا میبینیم که همزمان با سفرهای منطقهای آقای عراقچی به 9 کشور، در داخل کشور یک سری موضعگیریها از طرف افراد، رسانهها و تریبونهای ذینفوذ مطرح میشود که دیپلماسی دولت را خنثی میکند. در طول دو سفر دورهای آقای عراقچی به 9 کشور منطقه چند مساله مطرح شد. نخست؛ میبینیم که 39 نماینده کشور نامه نوشتند که راهبرد هستهای کشور تغییر کند. دوم؛ برخی رسانههای ذینفوذ وابسته به جریان تندرو خواهان بستن تنگه هرمز شدند. سوم؛ شخصی آمد و از جنگ آخرالزمانی صحبت کرد که طبق صحبتهای او در این جنگ کشته شدن نیمی از جمعیت بشر قابل توجیه است. درست در چنین ایامی که وزیر امور خارجه کشورمان به کشورهای منطقه با ماموریت مشخص به کشورهای عرب منطقهای سفر کرده بود، ماموریتش از داخل دچار آسیب شد و این عملا نشان میدهد که دولت نتوانسته است که در داخل کشور مساله خود را با جریان افراطی حل کند و اتفاقا 3 جریانی که این 3 مورد گفته شده را با هدف شکست دیپلماسی منطقهای آقای عراقچی به کار بردند کسانی بودند که در انتخابات از آقای پزشکیان شکست خورده بودند ولی تلاششان این است که نه تغییر بلکه تداوم را به سیاست خارجی کشور تحمیل کنند. به نظر میرسد که این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد که دولت ابتدا در داخل مسائل سیاست خارجی خود را حل کند و نشان دهد که این دولت است که میتواند در سیاست خارجی صاحب تاثیر باشد. پس از آن است که دیپلماسی میتواند موفق باشد. مانع سازیهای داخل کشور باعث شد که دیپلماسی دولت کماکان در یک شرایط بیرمق و بیتاثیر باقی بماند. از طرفی نباید به صورت کلی حرف زد و این 9 کشوری که آقای عراقچی به آنها سفر کرد از جمله مصر، اردن، ترکیه، قطر، امارات متحده عربی و حتی عمان که پذیرای نتانیاهو بوده کشورهایی بودند که نوعی از رابطه سیاسی تا اقتصادی را با رژیم صهیونیستی داشتهاند. برخی دیگر از کشورها مثل امارات و بحرین در مسیر طرح آبراهام بودند. هر چند دیدیم که اگر ماجرای 7 اکتبر و طوفان الاقصی اتفاق نمیافتاد شاید هماکنون عربستان نیز به طرح آبراهام پیوسته بود. لذا در این مسیر فقط میبینیم که سوریه، عراق و لبنان هستند که عملا به سمت اسرائیل گرایشی ندارند. تصور میشود که یک جریان محافظهکاری در دنیای عرب وجود دارد که مقاومت را خلاف مصالح اقتصادی و سیاسی خود میداند و طبیعتا امکان اینکه این جریان را به جریانی همراه تبدیل کنند وجود ندارد. ولی اینکه به موازات این جریان میتوان سازوکاری را شکل داد که مانع گسترش جنگ افروزی اسرائیل شد؟ این امکان برای دیپلماسی کشور وجود دارد. به شرط اینکه در داخل برای همه جریانها کاملا مشخص شود که کشورمان ضمن اینکه برای دفاع آمادگی دارد، ولی دیپلماسی اولویت اول است.
*حشمتا... فلاحت پیشه
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر