| کد مطلب: ۱۱۴۱۲۵۰
لینک کوتاه کپی شد

گزارش «آرمان ملی» از تاثیرات اخبار های تنش‌زا منطقه بر کودکان

بر ذهن پاک کودکان زخم نزنیم

آرمان ملی – شفق محمدحسینی: صدایی که هم اکنون می‌شنوید، اعلام وضعیت خطر یا قرمز است. این جمله را همه کودکان دهه پنجاه و آنها که اوایل دهه شصت به دنیا آمدند، به خاطر دارند، هر مکانی که بودی، با شنیدن این آژیر باید پناه می‌بردی به زیرزمین یا هر مکان امنی که در دسترس‌تان بود. تصویر من اما تصویرسیاه و سفیدی است ازکودکی با مادرش پشتِ موتور، باد می‌وزید در صدای آژیر و روسریِ مادرم و ما دور می‌شدیم. وضعیتِ قرمز اما تا سال‌ها با همه ما که از جنگ، همین زخم‌های کوچک را برداشته بودیم، ماند. هنوز وقتی آمبولانسی از کنارم می‌گذرد، یا صدای بلندی می‌شنوم، پرت می‌شوم به وضعیتی نامتعارف.

 بر ذهن پاک کودکان زخم نزنیم

از مهرماه سال گذشته، با افزایش تنش و درگیری‌ها میان اسرائیل و گروه‌های شبه نظامی حماس،  و حمله جنایت‌بار رژیم صهیونیستی به غزه و اکنون لبنان  جنگی آغاز شد که قربانیانش کودکان بی‌شماری بودند و هستند. بمباران‌های گسترده هوایی اسرائیل در نوار غزه، جان هزاران غیرنظامی را گرفت. در این میان سهم تلخ کودکان، بیش از همیشه بود. طبق گزارش ایرنا، در خردادماه امسال، دفتر اطلاع‌رسانی دولت فلسطین در نوارغزه در بیانیه‌ای اعلام کرد، از آغاز جنگ تاکنون ۱۵ هزار و ۵۱۷ کودک فلسطینی در حملات ارتش اسرائیل جان خود را از دست دادند. در این بیانیه آمده است که ۳ هزار و ۵۰۰ کودک دیگر نیز در غزه به سبب سوء تغذیه و کمبود مواد غذایی به خاطر جنگ در خطر مرگ قرار دارند.

این درحالی است که تنش‌های منطقه خاورمیانه تنها محدود به اسرائیل و لبنان نبوده است، تنش‌های بین ایران و اسرائیل هم هرروز با خبر تازه‌ای، به اخبار دلهره‌آور این روزها دامن می‌زند. در این میان بیش از بزرگسالانی که هر شب خواب جنگ را می‌بینند، کودکان هم دچار تنش و هراسی شده‌اند، که برخی از آنها توانِ کنترل آن را ندارند. حتی در خیابان هم از کنار هر عابری که رد می‌شوی، خبری تازه از جنگ و یا درگیری می‌دهد.

هنوز با شنیدن صدای آژیر، خیلی از ما یادِ زمانِ جنگ ایران و عراق می‌افتیم. برای من تداعیِ فصلی است با قرص‌های والیومِ پدربزرگ، وقتی با نگاهی به هرکسی می‌گفت، ناراحتیِ اعصاب داره، یه والیوم بخوره خوب میشه. رادیوی خاکستری رنگ پدربزرگ، مدام کنارگوشش بود، تا هر خبر تازه‌ای که می‌شد را با صدای بلند اعلام کند. ما در گلخانه‌ای در کرج مانده بودیم، تا از جنگ دور باشیم. جنگی که تبعات روانی‌اش کم نبود. هرچند به قول دکتر روزبهانی، آثار روانی شنیدن اخبار جنگ تا سال‌ها بعد خواهد ماند. حالا این مساله برای آنها که درگیر آن بودند، حتما شدیدتر خواهد بود.

امیرعلی خیره شده است به صفحه تلویزیون و مدام از روی مبل برمی‌خیزد و دوباره می‌نشیند. رو به پدر می‌گوید: بابا اگه جنگ بشه چیکار کنیم؟ لپ‌هایش گل انداخته است. برای سوالش هیچ‌کسی پاسخی ندارد. استرس در گوشه نگران چشم‌هایش موج می‌زند. اما بقیه خانواده بی‌توجه به این چند کودکی که کنارشان نشسته‌اند، مدام اخبار این چندروز را مرور می‌کنند. کسی حواسش به بچه نیست. خواهرش اما زیرچشمی، دندان قروچه می‌کند. سوالی نمی‌پرسد اما نگاهِ نگرانش باعث شده چشم برندارد، از صفحه تلویزیون که مدام با نوارقرمز، خبر فوری را اعلام می‌کند.

اخبار بد می‌تواند تبدیل به تروما شود

دکتر حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه درباره آثار روانی که اخبار جنگ بر کودکان می‌گذارد به «آرمان ملی» گفت: کودک معمولا تا قبل7سالگی هنوز مغزش به صورت کامل شکل نگرفته است. هنوز آمادگی و گنجایش این اخبار و کشش آنها را ندارد. اخبار بد می‌تواند برای کودک تبدیل به یک تروما شود. یک رویداد استرس زا در آینده می‌تواند تبدیل به تروما و باعث ترس‌های غیرواقعی در کودکان شود. حتی می‌تواند فوبیای جنگ در آینده برایش ایجاد شود. به صورتی که حتی شنیدن یک صدای خاص، مانند صدای رعد و برق می‌توان سبب به هم ریختگی و ایجاد ترس و دلهره در این کودکان شود. این اخبار ذهن کودک را خراب می‌کند. به دلیل اینکه کودک درکی از این مساله ندارد و نمی‌تواند بپذیرد و آگاهی کافی ندارد و نمی‌تواند متوجه درست و غلط بودن این مسائل شود و براساس باورهای خود و آگاهی خود با این مسائل برخورد می‌کند. همه اینها می‌تواند در آینده برایش مشکلات و مسائل زیادی ایجادکند.

این روانشناس بالینی درباره ترس از جنگ و اخبار دلهره‌آور نیز گفت: ترس از جنگ و شنیدن اخبار بد و دلهره آور، وقتی مدام در معرض شنیدن این اخبار باشد، می‌تواند سبب اضطراب شود و انواع فوبیاها را برای کودک به وجود آورد. به طوری که برخی از کودکان حتی نمی‌توانند در خانه تنها بمانند. کودکان مسائل را با میزان آگاهی خود حلاجی می‌کنند.

این استاد دانشگاه درباره نقش والدین در این میان نیز گفت: والدین باید تا جایی که می‌توانند شرایطی را فراهم کنند که کودکان در معرض شنیدن این اخبار قرار نگیرند و محیط عاری از تنش و محیط ایزوله‌تری را برای کودک فراهم کنند. البته اگر امکانش وجود دارد، اگر نه، شرایط باید به صورتی باشد که برای کودکان این شرایط را با زبان ساده خودشان توضیح دهیم. مسائل را باز کنیم. قطعا هر کودکی دچار هراس خواهد شد.

این استاد دانشگاه درباره نقش والدین در این میان نیز گفت: مهم‌ترین مساله در این میان، وجود و حضور والدین درکنار کودکان است که حضور والدین می‌تواند امنیت و آرامش برای آنها فراهم کند و سلامت روانی کودکان را تضمین کند.

وی درباره ظرفیت‌های متفاوت افراد گفت: مساله دیگر این است که وضعیت و ظرفیت هر فردی با فرد دیگری متفاوت است. این می‌تواند در هر کودکی نیز متفاوت باشد. مثلا کودکی از تلویزیون تصویر بمبی را می‌بیند که در منطقه‌ای منفجر شده است و اخبار خبر از مرگ تعداد بسیاری کودک می‌دهد، این صحنه و تاثیر آن می‌تواند در هر کودکی متفاوت باشد. اما در ذهن همه کودکان باقی خواهد ماند. همه این مسائل و میزان آسیب‌ها بستگی به برداشت کودک از شنیدن این اخبار و رویدادهای استرس زا دارد.

روزبهانی درباره تروما گفت: هر رویداد استرس‌زایی را ما تروما می‌نامیم. این می‌تواند شامل مرگ عزیزی، تصادف، ازدواج و یا طلاق باشد. همین شنیدن و دیدن صحنه‌های جنگ و درگیری و مرگ کودکان زیادی که در حوادثی نظیر جنگ می‌بینیم، می‌تواند در افراد مختلف و به ویژه کودکان سبب تروما شود.

ضربه‌های روحی از جنگِ ایران و عراق

منصوره، 45ساله، نقاش ساکن کاناداست. ده سالی می‌شود که مهاجرت کرده است. سال گذشته با دیدن تصاویر کودکانی که درغزه کشته شدند، همه خاطرات زمان جنگش و زخم‌های کودکی، دوباره برایش تداعی شد. طبق گفته خودش، با شروع جنگ غزه، دچار حالتی شبیه panic شده است. به طوری که مدام احساس ناامنی کرده و حتی نمی‌خواسته از خانه بیرون برود. درمانگرش معتقد بوده است که دچار سرگردانی شده است، یعنی حافظه کودکی‌اش در زمان جنگ، جلوی حافظه امروزش را گرفته است و زمان و مکانش را گم کرده است. او از آنچه از زمان جنگ ایران و عراق به خاطر دارد می‌گوید: یکی از خاطراتم مربوط به کلمه‌ای است که میان بازی‌هایمان در کودکی تکرار می‌کردیم، همش می‌گفتیم الفرار! این کلمه تاثیرجنگ ما با یک کشور عرب زبان بود که به بازی ما راه پیدا کرده بود.

این نقاش درباره اثرات ضربه‌های جنگ می‌گوید: سال‌ها بعد که از صداهای بلند و فضاهای تاریک می‌ترسیدم، فهمیدم منشا آنها، به زمان جنگ برمی‌گردد. وقتی حمله هوایی می‌شد، به خصوص در سال‌های آخر جنگ که به تهران هم رسیده بود، یادم می‌آید که آسمان تهران موشک باران شده بود و من دست خواهرکوچک‌ترم را گرفته بودم و می‌گفتم بدو بیا ببین، آتش بازی شده. همان سالی بود که یک موشک به تجریش رسیده بود. قشنگ به خاطر دارم که از کنار پنجره‌مان رد شد. سال پایانی جنگ ایران و عراق، سال67را می‌گوید.

او معتقد است که تا سال‌ها بعد از جنگ، حتی از ضربه و صدای توپ هم می‌ترسید و همین سبب می‌شد که در مدرسه نتواند به بازی‌های با توپ وارد شود و معلم هم گاهی به اجبار او را وارد بازی می‌کرد. تصوری که به خاطر می‌آورد؛ چمباتمه می‌زدم در گوشه‌ای و از توپ‌های بزرگ والیبال و بستکبال فرار می‌کردم. شاید اگر معلم‌ها می‌دانستند که دلیل هراس من چه بوده، کمتر اذیت می‌شدم.

تلخ‌ترین تصویری که منصوره به یاد دارد، زمانی است که مادرش در خانه بود و او در آغوش مادر، با شروع حمله هوایی و صدای آژیر در خیالِ خود تصویری می‌ساخت از اینکه فردا همه جا می‌گویند، منصوره در بمباران کشته شد.

 

 

 

نویسنده : شفق محمدحسینی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار