| کد مطلب: ۱۱۴۰۳۷۱
لینک کوتاه کپی شد

گزارش میدانی «آرمان ملی» از کمبود واکسن آنفلوآنزا

دریغ از یک واکسن!

آرمان ملی – شفق محمدحسینی: عطسه که می‌کند، کنار دستی‌هایش خودشان را جمع و جور می‌کنند. با دوسرفه ممتد، دیگر تا دو واگن آن طرف‌تر هم، همه دور می‌شوند.

دریغ از یک واکسن!

 با آغازِ فصلِ سرما و شیوع ویروس‌های سرماخوردگی، برخی از پزشکان توصیه می‌کنند که در ابتدای فصل و حتی پیش از آن، بهتر است که واکسن آنفلوآنزا بزنید. این مساله به ویژه در چندسال اخیر بیشتر شده است. به خصوص به گروه‌های پرخطر توصیه می‌شود که واکسن آنفلوآنزا بزنند. واکسنی که از شهریورماه همه در جست و جوی خریدش هستند، اگر بخت و اقبال با شما یار باشد و آشنایی هم در میانِ این همه داروخانه رنگ و وارنگ شهر داشته باشید، ممکن است نصیب‌تان شود، اگر نه هم که باید کفش‌های آهنی بپوشید و مانند خانم جوانی که مرخصی گرفته بود تا برای مادرش که بیمار قلبی بود واکسن پیدا کند، همه خیابان‌ها را زیرو رو کنید و بازهم دریغ از یک واکسن!

داروخانه 13آبان مملو از افرادی است که برای گرفتن داروهای مختلف آمده‌اند. همه بعد از ساعت‌ها انتظار با کیسه‌ای دارو بیرون می‌روند. برخی ماسک دارند، اما تعدادشان کم است. بیش از 50نفر در انتظار هستند. اینجا هم خبری از واکسن نیست. اما تا دلتان بخواهد افرادی را می‌بینیم که به زور یک روز مرخصی گرفته‌اند، تا داروهای خود و یا اقوامشان را تهیه کنند. دخترجوانی که از پس هزینه‌های نسخه‌اش برنمی‌آید آرام گوشه‌ای ایستاده، امروز را مرخصی گرفته است، اما هنوز نمی‌تواند هزینه نسخه را پرداخت کند. کمی این پا و آن پا می‌کند و در شلوغیِ میدان هفتم تیر گم می‌شود.

خانمی می‌گوید به داروخانه‌های هلال احمر مراجعه کردم، اما واکسن نبود. هر داروخانه‌ای در سطح شهر هم رفتم، نبود. این جمله را افراد بسیاری می‌گویند که در کنار داروخانه ایستاده‌اند؛ منتظر واکسنی که نیست. این درحالی است که وزیربهداشت، دکترمحمدرضا ظفرقندی در حاشیه آیین افتتاحیه همایش ملی درس آموخته‌های کرونا به ایسنا گفته بود: زمان طلایی واکسن آنفلوآنزا از سه هفته قبل آغاز شده و تا سه هفته آینده ادامه دارد، و تا این هفته گزارشی مبنی بر کمبود واکسن گزارش نشده است. اما آنچه در سطح شهر به چشم می‌خورد، متناقض با صحبت‌های وزیر است. به بیش از 10 داروخانه در دو روز گذشته مراجعه کردم و همه تنها این جمله را تکرار کردند: داشتیم، تمام شد! انگار از قبل با هم هماهنگ بودند! طوری می‌گویند مردم خریدند، که انگار اشتباه از مردمی بوده که تصمیم گرفتند واکسن تهیه کنند.

سال گذشته در انتهای تابستان، یکی از آشناهایمان که داروخانه داشت، با قیمتی بالاتر از آنچه در بازار هست، چند واکسن برایمان جور کرد. اما امسال همان هم می‌گوید که واکسن نیست. نهایت بتواند تعدادی برای خانواده و آشنایانِ نزدیک‌تر جور کند. این را مردی می‌گوید که به دلیل بیماری زمینه‌ای که دارد، مجبور است زودتر واکسن بزند اما تا این لحظه واکسنی پیدا نکرده است.

یکی از مراکز تزریقات که خدمات پرستاری در منزل را هم دارد، گفت که موجودی امسال ما تمام شده است و دیگر هم شارژ نمی‌شود. اینها هم سفارش‌های تابستان بود. واکسن فرانسوی در این مرکز با قیمت 330هزارتومان و هلندی آن با قیمت 400هزارتومان توزیع می‌شد. اما می‌گوید شاید اگر بگردی در داروخانه‌ها پیدا کنی. گشتم و نبود. حتی به داروخانه‌هایی که برخی از مراکز پیشنهاد دادند که تا چندروز قبل واکسن داشتند، هم مراجعه کردم. هیچ کجای این شهر واکسن آنفلوآنزا پیدا نشد.

داشتیم، تمام شد!

مردی که منتظر گرفتن داروهای برادرش است، آدرس داروخانه‌ای را می‌دهد. به آن هم مراجعه می‌کنم و می‌گوید حتی واکسن ایرانی هم نداریم. تا دوروز پیش با هر کدملی دو واکسن می‌فروختیم، اما حالا نداریم. با شروعِ فصل سرما، برخی به همان هراس‌های دورانِ کرونا برمی‌گردند. وقتی که با تک سرفه‌ای یا کوچک‌ترین احساسِ سرماخوردگی، همه روح و روانشان به هم می‌ریخت، و خود را در خانه حبس می‌کردند. اثراتِ روانیِ دوره کرونا برای بعضی افراد، به ویژه سالمندان هنوز باقی مانده است. همین سبب می‌شود که با آغازِ فصلِ سرد، با کوچک‌ترین بادی که می‌وزد، دچار هراس شوند. حالا با سردشدن هوا در چندروز اخیر، همه بیش از قبل به دنبالِ چاره‌ای برای مبتلانشدن به سرماخوردگی می‌گردند.

دوره کرونا اثرات روانیِ تخریبی زیادی بر تک تک افراد گذاشت. اثراتی که به این سادگی قابل رفع و رجوع نیست. افرادی بودند که روزها و هفته‌ها خود را درخانه حبس کردند، بی‌آنکه حتی کوچک‌ترین نشانه‌ای از سرماخوردگی داشته باشند. برخی هم آنقدر ترسیدند تا بیمار شدند. بیماری‌های روانی که این دوره برخی را دچار کرد، تبعاتی بیش از خودِ ویروس داشت. این را همه کارشناسان می‌گویند. اما خودتان هم با نگاهی به دورو اطراف و حلقه آشنایان و دوستان، این نکته را خواهید یافت.

در این شهرِ خاکستری، با انواع و اقسامِ ویروس‌ها، خیابان‌ها را بالا و پایین می‌کنم. عابری از کنارم عبور می‌کند و سرفه‌اش مرا پرت می‌کند به خاطراتِ کرونا، زمانی که 3نفر از خانواده‌ام در بیمارستان بستری بودند. اثراتِ روانیِ کرونا، هنوز رهایشان نکرده است. هرچند اثراتِ جسمیِ آن هم مدام فشار خونشان را بالا و پایین می‌برد. این همه داروخانه با انواع و اقسامِ دارو، در هر خیابانی حداقل یکی دو داروخانه می‌بینم، اما از واکسنِ آنفلوآنزا خبری نیست.

پیدا کردم، خبرمی‌دم!

خانمی که کار تزریقات در منزل انجام می‌دهد، می‌گوید برو داروخانه حتما هست. می‌گویم رفتم و نبود. تعجب می‌کند و خودش هم می‌گوید که اصلا واکسن را قبول ندارد و حتی واکسن کرونا را هم نزده است. می‌گوید: من ضدواکسن هستم. شما مقاومت بدنت را بالا ببر، چرا ویروسِ زنده را تزریق می‌کنی؟ در نهایت هم می‌گوید اگر پیداکردم خبر می‌دهم. خبری که احتمالا تا سال آینده طول خواهد کشید.

تعداد مبتلایان به ویروس سرماخوردگی هرسال در ابتدای فصل پاییز، به دلیل ناپایداری هوا بیشتر می‌شود. همسایه‌مان که کلِ 6ماه سال کودکانِ دوقلویش در مسیرِ دکتر و مدرسه در رفت و آمد هستند، می‌گوید که امسال نتوانسته است واکسن پیداکند. بخشی از سرماخوردگی‌ها در پاییز، به دلیلِ عدمِ رعایت کافیِ بهداشتِ دانش‌آموزان در مدرسه است. مثلا دانش‌آموزی با اینکه سرماخورده است، اما باز به مدرسه می‌رود و همین سببِ پخشِ ویروس مانندِ نقل و نبات در سطحِ شهر می‌شود.

 به بالا و پایینِ شهر ربطی ندارد، انگار بالاخره چیزی در این خیابان‌ها عادلانه تقسیم شده است و آن هم نبودِ واکسن است. کنارِ دستی‌ام سرفه ممتدی می‌کند. خانمی از صندلی روبه‌رو داد می‌زند: خانوم جلوی دهنتو بگیر، همه ویروس‌ها رو پخش کردی! با دستپاچگی می‌گردد به دنبالِ دستمالی که پیدا نمی‌کند، اما از صندلیِ کناری، دست‌به‌دست، دستمالی را به او می‌رسانند، که به نوبت همه ویروس‌های این واگن را از دست‌های ما جمع کرده است! خودِ ویروس‌ها هم خنده‌شان می‌گیرد! یکی در میان می‌خندیم! بغل دستی‌ام می‌گوید: خنده بر هر دردِ بی‌درمان دواست! دوایی که حریفِ ویروس‌ها و مافیای دارو نخواهد شد!

منبع : آرمان ملی
نویسنده : شفق محمدحسینی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار