| کد مطلب: ۱۱۳۹۸۶۹
لینک کوتاه کپی شد

به مناسبت هفته سالمندان

خشتِ خامِ تنهایی در سالخوردگی

آرمان ملی- شفق محمدحسینی: مادربزرگ از دور با قدم‌هایی آهسته می‌آید؛ باعصایی از چوب آلبالو.

خشتِ خامِ تنهایی در سالخوردگی

او را با قصه‌هایش به یاد می‌آورند؛ قصه‌هایی که از کیسه پارچه‌ای دست دوزی که همیشه در دست‌های استخوانی‌اش داشت؛ با آن رگ‌های آبیِ بیرون زده، در شب‌های طولانی که دورِ هم جمع می‌شدیم، برایمان می‌گفت. انگار هزارسال گذشته است، گذشته‌ای که مدام دورتر می‌شود و حالا تنها گوش‌هایی که کلماتش را می‌شنوند، پرستاری است، که چندان هم حوصله گفتن و شنیدن ندارد. تا حواسش نیست، مادربزرگ آرام در گوشم نجوا می‌کند: همش خوابه!

جوانی کجایی که یادت به خیر، این جمله را باحسرتی مدام و غمی در گوشه چشم راستش، تزریق می‌کند به نگاهِ هر قوم و خویشی که از این در داخل می‌شود. خواهرش را سه سال پیش، براثر کرونا از دست داد. حالا روزها و هفته‌ها می‌گذرد و هیچ کدام از نوه‌ها به مادربزرگ سرنمی‌زنند. خودش می‌ماند و پرستاری که گاه و بی‌گاه با هم مشاجره می‌کنند. یکی قصه می‌بافد و آن یکی همه بافته‌ها را می‌شکافد؛ این حاصلِ گفت‌وگوی مادربزرگ و پرستاری است که قصه‌هایشان تمامی ندارد. تا از در وارد می‌شوی، یواشکی غیبتش را می‌کند. اما همه نوه‌ها حوصله و وقت شنیدن این قصه‌ها را ندارند.

دیگر گذشت آن زمان‌ها که بالای هر خانه‌ای، جایگاهشان بود، حالا حتی فرزندانشان هم وقت کافی برای دیدارشان ندارند، چه رسد به نوه‌هایی که هر لحظه منتظرند تا از در وارد شوند. اما آنچه همیشه کنار دست مادربزرگ است، تلفن بی‌سیمی است که با آن تنهایی‌اش را دور می‌زند. دفتر یادداشت را برمی‌دارد و شماره‌هایی را که درشت نوشته است تا با عینک ته استکانی‌اش دیده شود را می‌گیرد. بعد از رفتنِ پدربزرگ تنها شد. حالا سال‌هاست که تنهایی از سرو کولِ این خانه بالا می‌رود. و این تنها مختصِ این خانه نیست؛ همه شهر پر است از خانه‌های تنهایی. مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایی که روزگارشان را در تنهاییِ روبه رشدی می‌گذرانند، که طبق گفته امان‌ا... قرایی مقدم، با صنعتی شدنِ جامعه، پررنگ‌تر هم شده است.

روز سالمند در تقویم جهانی مصادف با اول اکتبر است، که در ایران به صورت هفته سالمند برگزار می‌شود. شعار این هفته در امسال با عنوان سالمندی فعال؛ فردایی برای همه، نامگذاری شده است. اما باید دید در عمل چه امکانات و تسهیلاتی برای سالمندان درنظرگرفته می‌شود. آیا تنها نامگذاری یک روز یا هفته کافی است؟ حتی در این هفته هم به نظرنمی‌آید آنچنان که شایسته آنها باشد، مورد توجه قرارگیرند.

امان ا... قرایی، مقدم جامعه شناس، درباره وضعیت سالمندان به «آرمان ملی» گفت: براثر فرهنگی که در گذشته داشتیم، هنوز برای سالمندان، به‌خصوص بانوان احترام قابل ملاحظه‌ای قائل می‌شوند و در رسیدگی به آنها کوتاهی نمی‌کنند. به دلیل بالارفتن سطح بهداشت عمومی و فردی، سن متوسط امید به زندگی بالاتر رفته است. در مردان این سن از55تا73و در بانوان از 55تا78 سال است. خانم‌ها حتی در سن 0 تا یک سالگی هم امید به زندگی آنها بالاتر است. در ازای هر104تا 106فرزند پسر، 100دختر متولد می‌شوند. در این میان4تا6کودک پسر از دنیا می‌روند. میزان بقای دختران هم در کودکی و هم در بزرگسالی بیشتر است.

قرایی مقدم درباره سن امید به زندگی نیز گفت: سن امید به زندگی در کشور ما هم بالاتر رفته است. اما در این میان دولت‌ها و به خصوص وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی چندان به سالمندان رسیدگی نمی‌کنند. به خصوص وضعیت بازنشستگان که عمری کار و خدمت کردند، اکنون در تامین مایحتاج زندگی خود با مشکل روبه‌رو هستند.

شرایط نابسامان اقتصادی و بالارفتن هزینه‌های متوسط ماهانه یک خانواده معمولی، در سال‌های اخیر، حتی قشر بادرآمد بالا را دچار مشکل کرده است. به طوری که هرسال که گذشت، سفره‌ها کوچک‌تر شد. این مساله بر کیفیت و امکانات زندگی سالمندان هم تاثیرگذار بوده است. به خصوص آنان که تنها عایدی‌شان همان اندک حقوق بازنشستگی است. بااین وضعیت امروز جامعه، طبق گفته قرایی مقدم، 99درصد از سالمندان نیازمند کمک‌های معیشتی هستند و در تامین هزینه‌های روزمره خود دچار مشکل‌اند، که این وظیفه دولت است که به آنها رسیدگی کند.

آرام آرام با چند پاکت در دست از دور می‌آید. چندبار میانِ راه می‌ایستد و باز ادامه می‌دهد. پاکت‌هایش را می‌گیرم و با هم مسیر طولانیِ این کوچه را به انتها می‌رسانیم. می‌گوید دخترم اگر ببیند که باز تنها برای خرید آمده‌ام ناراحت می‌شود. اما تنهایی در خانه حوصله‌ام سرمی‌رفت و گفتم بروم بیرون و کمی هم خریدکنم. پاکت‌ها را که مقابل در ساختمان‌شان زمین می‌گذارم لبخند می‌زند و می‌رود؛ بلند می‌گوید: پیرنشی دخترم. قدیما می‌گفتن پیربشی، ولی من میگم پیرنشی. جمله‌اش تا انتهای کوچه با من می‌آید.

میانگین جمعیت ایران طبق گفته کارشناسان به سمت به اصطلاح پیری رفته است. طبق آماری که سال1400 اعلام شد، میانگین سنی کشور در45سال گذشته حدود 10سال افزایش داشته است. قرایی مقدم با اشاره به رشد جمعیت سالمندان کشور در دهه‌های آتی نیز افزود: همان طور که می‌دانید ما در آینده با افزایش سالمندان روبه‌رو هستیم. سالمندان در آینده با شرایط سخت‌تری روبه‌رو خواهند بود. به خصوص در40تا60 سال‌آینده، صددرصد زیادتر خواهندشد. اینها از لحاظ پزشکی، بیمه درمانی، خدمات اجتماعی، باید تامین شوند.

او درباره صنعتی شدن جوامع و شرایط متفاوت امروز گفت: با شرایط اجتماعی جدید، امکان نگهداری از سالمندان در آپارتمان با فرزندان و خانواده خود، شبیه آنچه در گذشته می‌دیدیم، وجود ندارد. در جوامع صنعتی بیشتر ذهنیت مادی غالب است و عواطف و احساسات کمرنگ‌تر می‌شود. انسان‌ها به قدر میزان درآمدشان اعتبار پیدا می‌کنند. دیگر خانواده‌ها توان نگهداری از سالمندان را ندارند و مسئولیتش را هم به عهده نمی‌گیرند. این مسئولیت به عهده سازمان‌های تامین اجتماعی است. وزارت کار به همین دلایل به وجود آمده است. مثل همه کشورهای درحال توسعه، دولت باید تامین آنها را به عهده گیرد و برای آنها اعم از سالمندان بازنشسته و چه آنها که سرپرستی ندارند، تامین کند. دولت باید وظیفه تامین مسکن و مستمری ماهانه آنها را برعهده گیرد. وضعیت دارو و درمان آنها را پیگیری کند. همه اینها به عهده دولت است، که برای همه سالمندان و نه فقط آنها که کارمندان دولت بودند، را تامین کند. چه در روستا و چه در شهرها؛ مانند همه کشورهای توسعه یافته. باید دولت و سازمان‌های مربوطه به فکر پرورش نیروهای مددکار اجتماعی و مراکز نگهداری از آنها، آسایشگاه‌های سالمندان و مراکز خصوصی و دولتی باشد.

او درباره تسهیلات دولتی به سالمندان نیزگفت: در مورد رفت و آمد و استفاده سالمندان از حمل و نقل عمومی، برای آنها کارت منزلت در نظرگرفته شده بود که می‌توانستند برای تردد در وسایل نقلیه عمومی از آنها استفاده کنند. اما حالا همین کارت را حالا با محدودیت مبلغ300هزارتومان در سال درنظرگرفته‌اند. باید مراکز تفریحی، ورزشی و امکاناتی که برای آنها درنظرگرفته می‌شود بیشتر شود. باتوجه به اینکه برخی از سالمندان از ویلچر استفاده می‌کنند، باید امکانات استفاده از ماشین‌هایی که این ویلچرها را حمل می‌کنند برایشان درنظرگرفته شود.

مادربزرگ دفتر یادداشت سیاه رنگش را باز می‌کند. به شماره تلفن خواهرش که می‌رسد، بغض گلویش را می‌فشارد؛ زود رفت. از پنجره صدای بازی بچه‌ها می‌آید. تلویزیون حیات وحش را پخش می‌کند. پرستارش از آشپزخانه، زیرچشمی ما را زیرنظر دارد. آرام می‌گوید: دلار داره پایین میاد؟ لبخند می‌زنم. عینکش را جابه جا می‌کند و باز می‌گوید: دخترخاله‌ت می‌خواد برام یه صفحه توی اینترنت درست کنه. میگه ازت فیلم می‌گیریم، همه می‌بینن. من گفتم پسرام دوست ندارن! شروع می‌کند به آوازخواندن. همان آوازِ قدیمیِ خودش، که می‌پیچد به بوی خورشت مرغ و آلویی که پرستارش بارگذاشته است و مادربزرگ هر نیم ساعت یکبار با عصای چوبِ آلبالو، آرام آرام سرک می‌کشد به قابلمه‌اش. 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : شفق محمدحسینی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار