| کد مطلب: ۱۱۳۸۲۷۸
لینک کوتاه کپی شد

اردشیر گراوند در گفت وگو با«آرمان ملی»:

امروز بهترین زمان برای درک نسل جدید است

آرمان ملی- احسان انصاری:«در سال1355 نرخ باسوادی35 درصد و نرخ تحصیل کردگی7 درصد بوده است.امروز اما نرخ باسوادی در کشور در حدود94 درصد و نرخ تحصیل کردگی46 درصد است.

امروز بهترین زمان برای درک نسل جدید است

این در حالی است که نرخ تحصیل کردگی دختران نیز56 درصد است.واقعیت این است که خواسته هایی که امروز نسل جدید دارد مطالباتی بوده که در وجود پدران و مادران آنها وجود داشته اما در قامت آنها انباشته شده و بروز پیدا کرده است.این وضعیت هنگامی که به دهه های80 و90 می رسد به تراکم می رسد و همه وجودش به مطالبه تبدیل می شود.نسل های گذشته نوعی وادادگی نسبت به قدرت داشته است. این در حالی است که نسل جدید چنین چیزی را نمی پذیرد.امروز مطالباتی بین نسل جدید وجود دارد که به اندازه ای متراکم و حجم آن زیاد است که هر دولتی را عاجز می کند.این در حالی است که مهم ترین ضعف دولت ها در ایران این است که با مردم گفت وگو نمی کند و از همه مهم تر این است که نمی خواهد مطالبات متراکم را بپذیرد». جملات ذکر شده اظهارات اردشیر گراوند، جامعه شناس در گفت وگو با آرمان ملی است. گراوند در گفت وگویی تفصیلی به مهم ترین چالش های اجتماعی دولت پزشکیان اشاره می کند که در ادامه می خوانید.

*آقای پزشکیان با شعار وفاق ملی عنوان می کند به دنبال تغییر و تحول در مدیریت کشور است.با توجه به موانع موجود به چه میزان می توان به تحقق این شعار و تغییر خوش بین بود؟

دولت پزشکیان یک دولت تنفسی است و انتخاب بهترین نبوده است.سوال مهمی که در شرایط کنونی وجود دارد این است که برنامه دولت پزشکیان برای موفقیت چیست. رئیس جمهور عنوان می کند برنامه پنج ساله برنامه دولت چهاردهم است. این در حالی است که برنامه پنج ساله را دولت برای دولت نوشته است.این در حالی است که بهترین برنامه های ما در دوره های مختلف بالای20 درصد اجرا نشده است.ما در این سال ها هنوز نتوانسته ایم بخش خصوصی را فعال کنیم.در واقع بخش خصوصی در زمینه های مختلف در مقابل دولت زمین گیر است. نظام اداری دولت به اندازه ای پیچیده وطویل است که بخش خصوصی نمی تواند به آن ورود کند.چرا همه امور زندگی مردم در اختیار دولت قرار گرفته است؟دولت دوست دارد اختیار زندگی مردم رادر اختیار بگیرد و به راحتی نیز حاضر نیست این اختیار را از دست بدهد. مردم دارای اختیاراتی بوده اند که دولت های مختلف در سال های متمادی این اختیارات را از آنها گرفته اند.

*شاید نسل های گذشته در مقابل از دست دادن اختیارات خود کوتاه آمده اند اما نسل امروز ویژگی هایی متفاوتی پیدا کرده و حاضر نیست به راحتی اختیارات خود را در اختیار دولت قرار بدهد. دولت با نسل جدید چه خواهد کرد؟

در سال1355 نرخ باسوادی35 درصد و نرخ تحصیل کردگی7 درصد بوده است.امروز اما نرخ باسوادی در کشور در حدود94 درصد و نرخ تحصیل کردگی46 درصد است.این در حالی است که نرخ تحصیل کردگی دختران نیز56 درصد است.واقعیت این است که خواسته هایی که امروز نسل جدید دارد مطالباتی بوده که در وجود پدران و مادران آنها وجود داشته اما در قامت آنها انباشته شده و بروز پیدا کرده است.این وضعیت هنگامی که به دهه های80 و90 می رسد به تراکم می رسد و همه وجودش به مطالبه تبدیل می شود.نسل های گذشته نوعی و بی تفاوتی و همراهی بدون مطالبه گری نسبت به قدرت داشته است. این در حالی است که نسل جدید چنین چیزی را نمی پذیرد.امروز مطالباتی بین نسل جدید وجود دارد که به اندازه ای متراکم و حجم آن زیاد است که هر دولتی را ناتوان می کند.این در حالی است که مهم ترین ضعف دولت ها در ایران این است که با مردم گفت وگو نمی کند و از همه مهم تر این است که نمی خواهد مطالبات متراکم را بپذیرد.نظام های سیاسی در مقابل نظام های اجتماعی و فرهنگی حتمأ شکننده تر هستند. ممکن است یک نظام سیاسی بتواند مردم را با وعده و هر طریق دیگری آرام کند اما این به معنای این نیست که مردم را شکست داده و این رویکرد انرژی بیشتری به مردم می دهد.دولت ها در ایران باید این نکته را بپذیرند که آن چیزی که نسل جدید مطالبه می کند چیزی است که آنها از نسل های گذشته دریغ کرده اند.در شرایط کنونی نظام اجتماعی در ایران در ساحت های مختلف فردی،خانوادگی و اجتماعی در ورطه آسیب افتاده و به همین دلیل باید خود را بازسازی کند وترمیم کند.

*این ترمیم باید توسط چه کسی صورت بگیرد؟

این مردم هستند که نظام اجتماعی را ترمیم می کنند.امروز ما شاهد فاصله دولت- ملت در جامعه هستیم. این در حالی است که شروع سقوط هر نظام سیاسی ای زمانی است که از چشم مردم بیفتد.نظام های سیاسی اگر به دنبال این هستند که به چشم مردم بازگردند باید با مردم همراهی کند. مردم ما مطالبات عجیب و غریب ندارند و بلکه می خواهند زندگی کنند.کف زندگی مردم نیز معیشت است. برای بهبود وضعیت معیشتی نیز مردم باید مشارکت کنند.تا زمانی که دولت ها اجازه مشارکت به مردم را ندهند امکان ترمیم و بهبود وضعیت معیشتی مردم وجود ندارد.

*در واقع جامعه ایران در حال ترمیم خود است و دولت ها مانع ایجاد می کنند؟

بله،من معتقدم تا زمانی که جوانان ما اعتراض می کنند و اعتراض خود را با صدای بلند فریاد می زنند باید خوشحال باشیم.این اتفاق به معنای این است که جوانان ما زنده هستند و دغدغه دارند که کشور بهتری داشته باشند. من متوجه نمی شوم چرا برخی این وضعیت را به شکل دیگری تعبیر می کنند و آن را مذموم می شمرند.هر زمان که مردم دیگر بی تفاوت شدند و کار به مسائل کشور نداشتند باید نگران بود.این وضعیت مانند فرزندی است که به پدر خود بابت کاستی هایی که در زندگی دارد اعتراض می کند و پدر مرتب او را سرکوب می کند. پس از مدتی فرزند که احساس می کند اعتراضش به نتیجه نمی رسد بی تفاوت می شود و چه بسا دست به خود کشی می زند. بی تفاوتی و خودکشی چنین فرزندی در واقع آغاز فروپاشی خانواده است.به همین دلیل نیز من معتقدم هر چه جوانان ما بیشتر اعتراض کنند در چارچوب عرف و قانون کند به معنای این است که برای تغییر و اصلاح تلاش می کنند و وظیفه ماست که با آنها همدلی کنیم.امروز نیز بهترین زمان برای درک نسل جدید است. دلیل آن نیز این است که حجم زیادی از جمعیت ما را جوانان کم توقع تشکیل می دهند.

*نقطه کانونی اصطکاک بین مطالبات نسل جدید و نظام سیاسی زنان و مسأله حجاب بوده است. این اصطکاک تا کجا و به چه شیوه هایی ادامه پیدا خواهد کرد؟

کشوری بین کشورهای جهان عزیز می شود که به زنان و معلمان خود احترام بگذارد.تا زمانی که در یک کشور زنان و معلمان احساس ارزش پیدا نکنند هیچ امیدی به بهسازی آن وجود نخواهد داشت.امروز زنان جامعه ما در چند وجه با چالش مواجه هستند. نخست در زمینه اشتغال است و دوم در زمینه ازدواج و باروری است. از سوی دیگر زنان جامعه به دنبال این هستند که اختیار زندگی خود را به دست بگیرند.این در حالی است که در شرایط کنونی زنان جامعه به دلیل حجم بالای طلاق دچار یک ناامنی بلند مدت شده اند.شرایط به شکلی شده که75 درصد از زنانی که طلاق می گیرند هیچ گاه به سمت ازدواج مجدد باز نمی گردند.این وضعیت به معنای این است که زنان جامعه را در یک وضعیت ناامنی قرار داده ایم.زنان جامعه این مطالبه را دارند که کف زندگی انضمامی یعنی توانایی ازدواج،توانایی فرزندآوری بدون دغدغه و اشتغال و وضعیت معیشتی خوبی برای آنها فراهم شود.در شرایط کنونی نه تنها به این مطالبه توجه نمی شود و بلکه اغلب این دغدغه ها مختل شده است.حکومت باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر کف وضعیت انضمامی زندگی زنان را نیز برای آنها فراهم کند امر و نهی مقبولیت می کند.هنگامی که این شرایط را نمی توان برای زنان جامعه فراهم کرد مقبولیت امر و نهی از دست می رود.امروز جامعه ایران با مطالبات متراکم مواجه است و این مطالبات به دنبال این است که در یک نقطه و جایی بیرون بزند. این وضعیت مانند لیوان آبی است که سرریز است و مدام به داخل آن آب بریزند. بدون تردید چنین وضعیت قابل تحمل نیست و در یک نقطه و جایی به شکلی که دلخواه هیچ کس نیست خود را نشان خواهد داد.

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار