«آرمان ملی» اظهارات عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بررسی میکند
پزشکیان گزینه اول جبهه اصلاحات نبود؟
آرمان ملی - حمید شجاعی: انتخابات تمام شده و مسعود پزشکیان در قامت رئیس جمهور بیش از یک ماه است که رسما فعالیت خود را آغاز کرده است. اما در این میان گویا هنوز برخی دوست دارند که فضای انتخابات و اظهار نظرات انتخاباتی را داغ نگهدارند و به صحبت در این رابطه بپردازند.
اینکه اساسا انتخابات چگونه پیش رفت و نوع نگرش و مواجهه اصلاح طلبان با انتخابات چگونه بود یا نوع مناسبات رئیس جمهور منتخب با اصلاح طلبان چگونه بوده و هست و در مقابل اصلاحطلبان چگونه مواجهای با مسعود پزشکیان دارند. جالب اینکه بسیاری از افرادی که امروز این مسائل را مطرح میکنند خود قائل بر این امر هستند که باید از اینگونه مسائل عبور و به دولت کمک کرد که هر چه سریعتر به شعارهای داده شده جامه عمل بپوشاند، در راستای حل مشکلات کشور قدم بردارد و در مسیر اهداف ترسیم شده پیش برود. حال اما مشخص نیست در شرایطی که رئیس جمهور پزشکیان با طرح شعار وفاق ملی دست یاری به سمت و سوی همه افراد و جریانات سیاسی در جهت حل و فصل مشکلات کشور دراز کرده و اینکه در چنین وضعیتی باز هم شاهدیم که جریان حداقلی ، تندرو و دلواپس به انحای مختلف درصدد تخریب و هجمه به دولت است چرا باز هم برخی چهرهها و رسانههای حامی دولت باز هم باید به سمت طرح مباحثی بروند که نه تنها کمکی به حل مشکلات جامعه و کشور نمیکند یلکه بیشتر موجبات ایجاد اختلاف را فراهم میآورد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1403 با توجه به حمایت همه جانبه از کاندیدای رقیب یعنی سعید جلیلی تلاش اصلاح طلبان، معتدلین و حتی اصولگرایان میانهرو این بود که مسعود پزشکیان به عنوان نماد تغییر وضع موجود در انتخابات پیروز شده و راهی پاستور شود. اتحاد ، انسجام و همدلی همه نیز در همین مسیر بود که با حمایت مردم فتح و ظفر میسر شد و دکتر پزشکیان به ریاست جمهوری رسید. حال چه تفاوتی میکند که او گزینه اول اصلاح طلبان بوده است یا گزینه چندم و اساسا بر مبنای خواستههای جبهه اصلاحات به عنوان نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان عمل کرده یا خیر. هدف این بود که دولت در ریل عقلانیت و پیشرفت قرار گیرد و تغییر حاصل شود که شد. از طرفی نباید از یاد برد که جبهه اصلاحات 3 گزینه اصلی برای انتخابات داشت یعنی اسحاق جهانگیری ، عباس آخوندی و مسعود پزشکیان که هر سه در انتخابات حاضر و ثبت نام کردند و بنابر این بود که پس از اعلام نتیجه احراز صلاحیتها مشخص شود که نامزد یا نامزدهای نهایی اصلاح طلبان چه شخص یا اشخاصی خواهند بود. قرار هم بر این بود که اگر همه یا حتی 2 نفر هم تایید صلاحیت شدند طبق ساز وکاری مشخص به نفع یک نفر کنارهگیری کنند. با اعلام نتایج احراز صلاحیتها جهانگیری و آخوندی رد و پزشکیان تایید شد تا گزینه حداکثری جبهه اصلاحات باشد. به همین جهت نیز اصلاحطلبان به طور تمام قد از وی حمایت کردند و همچنان می کنند چرا که او را نامزد خود میدانند. حال مشخص نیست که برخی بر چه مبنایی میخواهند میان پزشکیان و جبهه اصلاحات فاصله ایجاد کنند و اینگونه القاء کنند که پزشکیان نامزد اصلی جبهه اصلاحات نبوده و به تنهایی رای آورده است.
* ماجرای یک ادعا
اخیرا محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مطلبی که در مجله آگاهینو نگاشته در خصوص انتخابات اخیر و اصلاح طلبان گفته است:« خاتمی خواهان نامزدی بود که حاکمیت او را بپذیرد و ملت به او رای دهد نه مانند مصطفی تاج زاده که در سال ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد و نه مانند مصطفی معین که در سال ۱۳۸۴ رای نیاورد اما این نامزد چه کسی بود؟ افرادی مانند عبدا... نوری گفتند که مصداق این نامزد کسی جز اسحاق جهانگیری نیست اما خاتمی با اشاره به شرط رای آوردن تاکید کرد که گزینههای دیگری هم وجود دارد مهمترین گزینههای موردنظر سید محمد خاتمی و نیز سیدحسن خمینی دو نفر بودند مجید انصاری و سید محمد صدر. سیدمحمد خاتمی همچنین به صراحت مخالف نامزدی افرادی بود که به نام اصلاحات شناخته میشدند اما او و دوستانش ایشان را اصلاح طلب نمیدانستند. وی در ادامه آورده است: مسعود پزشکیان گزینه اول جبهه اصلاحات نبود چون منشور ۱۵ مادهای سیدمحمد خاتمی را نپذیرفت و تعهدنامه جبهه اصلاحات را هم امضا نکرد؛ تعهدنامهای که او را موظف میکرد در صورت تایید صلاحیت چند نامزد اصلاحطلب به سود نامزد منتخب جبهه اصلاحات کنارهگیری کند. پزشکیان جواب همه را داده بود گفته بود چه کسی میگوید که عقل ۱۵ نفر از عقل یک نفر بهتر کار میکند در جایی که علم حکم میکند؟! گفته بود چه کسی گفته است حزبی که برنامه ندارد حزب است؟ پرسیده بود برنامه شما مثلا در سلامت چیست؟
* هجمه به جبهه اصلاحات یا مسعود پزشکیان؟
قدر مسلم آنچه از فحوای کلام قوچانی در این خصوص بر میآید این است که پزشکیان گزینه اصلی جبهه اصلاحات نبوده و اگر هم تایید شده اصلاح طلبان بالاجبار به سمت حمایت از او رفتهاند. حال پرسش اینجاست که این گفته محمد قوچانی بیشتر جنبه خبری دارد یا تحلیلی است که از سوی این فعال سیاسی و رسانهای عنوان شده است؟ چرا که جبهه اصلاحات برای بررسی کاندیداهای نهایی خود سازوکار مشخصی داشته و مشخصا هر کسی که ساز و کار و شروط جبهه اصلاحات را پذیرفته باشد مورد بررسی قرار گرفته است. لذا این گفته قوچانی خود نوعی نقض غرض است چرا که نمیشود پزشکیان به عنوان یکی از 3 گزینه اصلی و در نهایت گزینه نهایی جبهه اصلاحات انتخاب شود؛ اما هیچ یک از شروط جبهه اصلاحات مثل پذیرش شروط 15 مادهای آقای خاتمی یا تعهدنامه نامه جبهه اصلاحات را نپذیرفته باشد. هر چند که پذیرش منشور نیز جزء پیش شرطهای بررسی نبوده است. اگر آنگونه که قوچانی گفته باشد دیگر چه نیازی به فیلتر گذاری و بررسی افراد؛ هر تعداد که خواستار حضور در انتخابات بودند به صرف اصلاح طلب بودن در انتخابات شرکت میکردند و هر یک تایید صلاحیت میشد جبهه اصلاحات از وی حمایت می کرد. در نتیجه منطق سستی در پشت این قضیه وجود دارد چرا که جبهه اصلاحات قطعا کاری نمیکند که بعدا پاسخی برای آن نداشته باشد. چه اینکه پس از انتشار اظهارات قوچانی؛ رضا سالیانی عضو هیأت رئیسه جبهه اصلاحات در خصوص تعهد ندادن مسعود پزشکیان به این جبهه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت«1- پذیرش منشور پیش شرط هیچ یک از کاندیداها نبود. 2- تنها کسانی که تعهدنامه جبهه اصلاحات را پذیرفتند، در پروسه بررسی قرار گرفتند.» البته این پایان ماجرا نبوده و قوچانی مدیرمسئول مجله آگاهی نو در پاسخ سالینی گفته است:« اگر دوستان جبهه اصلاحات مدعی هستند که پزشکیان تعهدنامه جبهه اصلاحات را پذیرفته، آن را منتشر کنند.»هر چند که در مورد آقای خاتمی نیز ایشان همواره از عملکرد جبهه اصلاحات را تایید کرده و بر خرد جمعی تاکید داشته است و معمولا هم از انتخاب جبهه اصلاحات حمایت و دفاع کرده است. حال نکته اصلی اینجاست که اساسا چه نیازی به نبش قبر کردن است و اساسا منظور قوچانی از این گفته چه بوده است؟ آیا مقصود هجمه به جبهه اصلاحات بوده یا پزشکیان؟ در نهایت هم طرح این مسائل نه تنها کمکی به دولت نوپای پزشکیان نمیکند بلکه باعث ایجاد حواشی میگردد.
ارسال نظر