محمود صادقی در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
از آشتی ملی خاتمی تا وفاق ملی پزشکیان
آرمان ملی- حمید شجاعی: مسعود پزشکیان در زمان انتخابات شعارهای زیادی را مثل عدالت، تعامل و... را مطرح کرد اما چه در آن زمان و چه پس از آن در قامت رئیسجمهور مفهومی را مطرح کرد که حتی نام دولت و رویکرد کلی را نیز بر پایه آن قرار داد.
«وفاق ملی» مفهومی است که رئیسجمهور بارها بر آن تاکید داشته و نه تنها در حوزه نظری و گفتار بلکه تلاش داشته این معنا را در عرصه عمل نیز به منصه ظهور برساند. بر همین مبنا نیز با وجود انتقادات بسیاری که به کابینه اعلامی از سوی پزشکیان وارد میآمد او ایستادگی کرد و کابینه وفاق ملی را به مجلس معرفی کرد و مجلس نیز با همان رویکرد به کابینه رای اعتماد داد. اما نکته اینجاست که اساسا وفاق ملی مفهومی کلی است که میتوان در ذیل آن به مسائل بسیاری پرداخت و از این جهت نیز هر شخص یا جریانی از نگاه خود این مفهوم را تحلیل و تبیین کرده و قرائت خاص خود را ارائه میدهد و سمت و سوی دولت را نیز بر همین مبنا تعین میکند. لذا به نظر میرسد که باید رئیسجمهور تعریفی دقیق از مفهوم وفاق ملی و مولفههای آن داشته باشد تا جامعه نیز بر پایه آن مولفهها و کارویژهها میزان تحقق وفاق ملی در دولت را مورد قضاوت قرار دهند. قدر مسلم وفاق ملی در حالت کلی در حوزه روابط میان جامعه و حاکمیت معنا پیدا میکند، اما در همین حالت نیز موضوعات مهمی مانند عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی، عدم تبعیض در حوزههای مختلف، حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و... را نیز میتوان از زیر مجموعههای مهم وفاق ملی در نظر گرفت. هر چند که جریانات افراطی و تندرو همین رویکرد را هم برنمیتابند و همچنان به دنبال تخطئه و تخریب دولت هستند. در همین راستا برای بررسی مفهوم وفاق ملی؛ مولفههای آن؛ تلاقی وفاق ملی با مفهوم آشتی ملی و مواجهه دولت با تندروها «آرمان ملی» با محمود صادقی، دبیر کل انجمن مدرسین دانشگاهها و عضو جبهه اصلاحات ایران به گفتوگو پرداخته است. وی معتقد است:« در شرایط فعلی به عنوان مهمترین ضرورت در مفهوم وفاق ملی باید این عنصر یعنی وفاق بین مردم که عنصر سازنده حکومت هستند و اراده آنها در نظام جمهوری اسلامی سازنده دولت و حاکمیت هستند با حاکمیت صورت گیرد و حول این دو عنصر یعنی ملت و دولت وفاق شکل بگیرد. بر این مبنا باید دید که چه مسائل، موضوعات و محورهایی برای شکلگیری این وفاق اهمیت دارند. به نظر من میتوان این مولفهها را در گفتمان آقای دکتر پزشکیان هم پیدا کرد. اگر چه نظم گفتاری ندارد اما در مجموع گفتمان آقای پزشکیان در این جنبه برجسته است.» در ادامه این مصاحبه را میخوانید.
* عنوان وفاق ملی که رئیسجمهور برای دولتش در نظر گرفته باعث شده تا هر شخص و جریانی از ظن خود قرائت مطلوب خود را از این مفهوم برداشت و مطرح کند؛ لذا چندی است که گفته میشود آقای پزشکیان باید وفاف ملی را تعریف و رویکرد دولت را در این مورد مشخص کند؛ اساسا این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
به نظر میرسد که عنوان وفاق ملی تا حدی ابهام مفهومی دارد حداقل از این جهت فکر میکنم لازم است که خود رئیسجمهور مقصود از این مفهوم را بیشتر توضیح دهد. چرا که تقریبا شبیه همان دولت اعتدال آقای دکتر روحانی است که مفهوم اعتدال نیز تا آخر درست و واضح مشخص نشد و اکنون مفهوم وفاق ملی نیز به همین ترتیب دچار ابهام مفهومی است. طبیعتا با این ابهام ممکن است هر کسی از زاویه خود این مساله را تفسیر کند و تلقی خاص خود را داشته باشد. از یک زوایه میشود گفت که وفاق ملی در صورتی به هدف خود میرسد که ناظر به نوعی بازسازی رابطه اعتماد بین مردم و حاکمیت باشد. ما دیدیم در اولین دیداری هم که رئیس دولت جدید با رهبری داشتند ایشان بازسازی اعتماد مردم و دادن امید و اعتماد به مردم را به عنوان یکی از دستاوردهای این دولت برشمردند و فرمودند این اعتماد و امید از دست نرود و تقویت شود. لذا به نظرم در شرایط فعلی به عنوان مهمترین ضرورت در مفهوم وفاق ملی باید این عنصر یعنی وفاق بین مردم که عنصر سازنده حکومت هستند و اراده آنها در نظام جمهوری اسلامی سازنده دولت و حاکمیت هستند با حاکمیت صورت گیرد و حول این دو عنصر یعنی ملت و دولت وفاق شکل بگیرد. بر این مبنا باید دید که چه مسائل، موضوعات و محورهایی برای شکلگیری این وفاق اهمیت دارند. به نظر من میتوان این مولفهها را در گفتمان آقای دکتر پزشکیان هم پیدا کرد. اگر چه نظم گفتاری ندارد اما در مجموع گفتمان آقای پزشکیان در این جنبه برجسته است. به عنوان مثال همین نکاتی که وی بر روی حقوق اقوام و ضرورت به کار گیری آنها و بحث عدالت مفاهیم عام شمولی هستند که ناظر بر ترمیم رواط حاکمیت و ملت است. بر این مبنا و بنابراین دولت باید آن بخشهایی که به حقوق ملت بر میگردد را در وظایف خود به نوعی بازتعریف، برجسته و تقویت کند و گذشته را جبران کند. از طرفی بحث تساوی حقوق، برابری حقوق، عدالت، عدالت جنسیتی، قومی، رفع تبعیض طبقاتی و سیاسی مسائلی که باید به آنها پرداخته شود. البته آقای دکتر پزشکیان با انتصاب آقای دکتر
قائم پناه در حوزه گزینش این بحث را مورد اهتمام قرار داد و دستوری که دادند به نوعی احیای حقوق استخدامی و رفع تبعیضهایی بود که در این زمینه وجود دارد. البته استخدام منطبق بر قانون گزینش معلمان بوده که به سایر بخشها تعمیم پیدا کرده است. این محدودیتها و تبعیضاتی که در گزینشها و استخدام وجود داشته یکی از ریشههای گسست این رابطه ملت حاکمیت در گذشته بوده که میتواند ترمیم شود.
* از نگاه شما چه عواملی میتواند به تقویت وفاق ملی کمک کند و تاثیرگذار باشد؟
شکستن تابوهایی که برای به کارگیری اقلیتهای مذهبی و دینی در مسئولیتهای حاکمیتی وجود داشته و دارد خود به تقویت وفاق ملی کمک میکند. تقویت حقوق زنان در عرصه حکمرانی میتواند به وفاق ملی کمک کند. در قدمهای بعدی هم بخشهای به حاشیه رانده شده و نادیده گرفته شده جامعه که تدریجا به حاشیه رانده شده و حذف شدند مثل گرایشهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در جامعه از متن به حاشیه رانده شدند و بازگرداندن اینها به عرصه میتواند به وفاق ملی کمک کند. در واقع آنچه که نخ تسبیح یا شیرازه وفاق ملی است از این منظر جنبهها، مسائل و موضوعاتی است که به تقویت رابطه ملت و حاکمیت کمک میکند. البته از یک زوایه دیگر هم برخی به مفهوم وفاق ملی توجه میکنند که شاید این رویکرد هم با عملکرد آقای پزشکیان سازگاری داشته باشد که خود را در بحث ترکیب کابینه نشان داد. اینکه آقای پزشکیان در ایام انتخابات نیز دائما میگفتند که ما نباید دعوا کنیم و باید اختلافاتمان را کنار بگذاریم این وفاق در سطح حاکمیت است که به نوعی به وفاق ملی کمک میکند، اما یک لایهای از آن هست. و الا اگر قرار باشد که فقط بر این لایه تاکید شود مفهوم وفاق ملی ناقص میشود. برای وفاق ملی جدای از اشخاصی که در کابینه انتخاب میشوند رویکردهای مختلفی برای اداره جامعه وجود دارد و اینها با هم اختلاف نظرهایی دارند که در حوزه سیاست داخلی، اقتصاد، سیاست و روابط بینالملل بین این رویکردهاست. اگر هیأت دولت و آقای پزشکیان بتوانند با اتفاق نظر روی مسالههای چالش برانگیز و ملی در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، داخلی و بینالمللی قدم بردارند با توجه به تنوعی که در گفتمانهای مختلف وجود دارد میتواند به وفاق ملی کمک کند. بنابراین در یک تقسیم بندی کلی میتوان گفت که یک پل اصلی ایجاد وفاق ترمیم شکاف میان ملت و دولت و توجه به حقوق ملت است و در سطح مدیریتی هم بعد دیگرش ایجاد وفاق در ساختار تصمیم گیری حاکمیت است.
به نظر میرسد که عنوان وفاق ملی تا حدی ابهام مفهومی دارد حداقل از این جهت فکر میکنم لازم است که خود رئیسجمهور مقصود از این مفهوم را بیشتر توضیح دهد. چرا که تقریبا شبیه همان دولت اعتدال آقای دکتر روحانی است که مفهوم اعتدال نیز تا آخر درست و واضح مشخص نشد و اکنون مفهوم وفاق ملی نیز به همین ترتیب دچار ابهام مفهومی است. طبیعتا با این ابهام ممکن است هر کسی از زاویه خود این مساله را تفسیر کند و تلقی خاص خود را داشته باشد
* برخی مطرح میکنند آنچه رئیسجمهور در قالب وفاق ملی مطرح کرده نوع دیگری از طرح آشتی ملی آقای خاتمی رئیسجمهور اسبق است؛ اساسا تا چه میزان به این گزاره قائلید و چقدر میتوان نوعی تلاقی و همپوشانی را میان این دو مفهوم مشاهده کرد؟
من هم معتقدم که وفاق ملی شاید بتواند تعبیر دیگری از آشتی ملی باشد ولی چون ممکن است که تعبیرهای مختلف حساسیتهایی با هم داشته باشد برخی میگویند ملت با هم قهر نیستند که کسی بخواهد آنها را آشتی دهد. چون وقتی صحبت از آشتی ملی شود چنین حساسیتهایی وجود دارد. اما به هر حال اگر بین این دو مفهوم این همانی هم وجود نداشته باشد حداقل تلاقی و همپوشانی با یکدیگر دارند. آن مفهوم گستردهای که گفتم یعنی ترمیم شکاف میان ملت و حاکمیت در طول بیش از چهار و نیم دهه تدریجا به دلایل مختلفی در اثر تحولات سیاسی و اجتماعی ایجاد شده است. اگر اینها ترمیم شود در نهایت منتج به همان آشتی ملی میشود. آشتی ملی در واقع یکی از نتایج وفاق ملی است. البته آقای دکتر پزشکیان روی یک عناصری بیشتر تکیه میکنند و در گفتمانشان پر رنگتر است و آن هم عنصر حق و عدالت است که شاید بسیار برجستهتر از گفتمان اصلاحات باشد. آن غفلتهایی که به نوعی از بحث عدالت در گفتمان اصلاحات در یک مقاطعی بنا بر ضرورتهایی صورت گرفت حال در گفتمان اقای پزشکیان به این بعد هم بیشتر توجه میشود. حتی در ذیل این مفهوم عدالت میشود بسیاری از مفاهیم اصلاح طلبانه را صورت بندی کرد. مثلا در اصلاحات ما صحبت از تساوی و برابری حقوق بین زن و مرد میکنیم، اما اینجا صحبت از عدالت تحت عنوان عدالت جنسیتی میشود. یا در بحث اقوام به همین ترتیب که خیلی با هم تلاقی و همپوشانی دارد و ممکن است تمایزهای ظریفی هم بینشان باشد و در یک جمله اینکه آشتی ملی میتواند یکی از ثمرات و نتایج وفاق ملی باشد.
* بسیاری بر این باورند که تندروها در مقابل دولت آقای پزشکیان و در مسیر وفاق ملی ساکت نخواهند نشست و سنگ اندازی میکنند؛ از دیدگاه شما راهکار مواجهه با اینها چیست؟
به هر حال اساسا ضرورت وجودی مفهوم وفاق ملی وجود اختلافهای گذشته بوده و عوامل و زمینههایی که این مسائل را ایجاد کرده است. وقتی میگوییم که باید وفاق ملی شکل بگیرد پیش فرض این است که یک اختلاف و شکافهایی وجود دارد. اتفاقا فلسفه وجودی برخی از جریانهای سیاسی در اختلاف بوده و در واقع با دو قطبی سازی و تشدید بحرانها به اختلافات دامن زدهاند. به عبارت دیگر این جریانات بحرانزی هستند و اساسا زیستشان در شرایط بحرانی بیشتر معنا پیدا میکند. یکی از عوامل اختلاف اینها و نگرشهای تنگ نظرانهشان در بحث حکمرانی و نسبت به همه مفاهیم سیاسی و اجتماعی بوده است. مثلا حتی در این روشی هم که آقای پزشکیان به کار برد که حداکثر سازش و توافق را ایجاد کند باز هم موفق نشد که یک وزیر اهل سنت معرفی کند. این نشانگر غلبه و قدرت همان نگرشهاست که این وفاق را بر نمیتابند. بنابر این یکی از مشکلات پیشبرد ایده وفاق ملی وجود نگرشهای تنگ نظرانه است و عدم تحمل نظر مخالف و به نوعی انحصار طلبی به عنوان نگاه تمامیت خواهانه و حذفی که طبیعتا اینها نمیتوانند این شرایط جدید را تحمل کنند و طبیعی است که مخالفت میکنند. راه حل مواجهه با اینها نیز میتواند از راه تلاش آقای پزشکیان برای گفتوگوهای انتقادی باشد. البته من خودم قائل نیستم که اینها حذف شوند چرا که جریانات نیز بخشی از حاکمیت و جامعه هستند و باید بتوانند در یک چارچوب عادلانهای ایفای نقش کنند، اما لازمه این امر نیز این است که نگرش حذفی را کنار بگذارند. یعنی اقلیتی که با وجود اینکه در اقلیت هستند اجازه حضور در عرصه حکمرانی به اکثریت نمیدهد. لذا آنها میخواهند در شرایطی که در اقلیت هم هستند نگرش حذفی را به اکثریت تحمیل کنند و این قابل تداوم نیست. من فکر میکنم که این جناح باید به نوعی به رسمیت شناخته شوند منتها در حدودی که رای و پایگاه اجتماعی دارند و به هر حال شاید پیش شرط اولش تغییر نگاه در خود این جناح است و دولت نیز میتواند برای گفتوگوی بیشتر تلاش کند. مخصوصا در مورد چالشهای اساسی نظام حکمرانی اگر گفتوگو و همفکری صورت گیرد احتمالا میتواند بخشی از این چالشها کم شود. کما اینکه در جریان رای اعتماد مجلس نیز دیدیم که ابتدائا چهار تا پنج نفر از وزرای پیشنهادی در این مجلس رای نیاورند ولی با وجود ترکیب خود مجلس این رای آورده شد. البته خود آقای پزشکیان امتیازات زیادی را در چینش کابینه به این طیف دادند ولی به هر تقدیر یک موفقیت نسبی کسب کردند. لذا آزمون رای اعتماد نشان داد که میشود جناحهای سیاسی با یکدیگر همکاری کنند و روی مسائل اصلی کشور به یک اشتراک نظری برسند. البته طبیعتا این اشتراک نظر هیچ گونه صد درصدی نیست. من خودم که با بر خی از نمایندگان مجلس در دوره دهم گفتوگو داشتم خیلی کنش تندی داشتند اما در این مجلس دیدم که برای رای آوری گزینههایی که حساسیت بیشتری روی اینها بود تلاش میکنند و یک نوع بازنگری در نوع رفتارهایشان کردند که این جای امیدواری دارد. به نظرم نشانههای این تغییر و تعدیل رویکرد را در بخشهایی از جناح اصولگرا میبینیم که میتواند امیدواری ایجاد کند که حد نسبی از وفاق بین جناحهای حاکم را هم شاهد باشیم.
ارسال نظر