غلامعلی دهقان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
نباید اصولگرایی و اصلاح طلبی را در تعارض با هم قرار بدهیم
آرمان ملی- احسان انصاری: جریان اصولگرایی پس از ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟آیا این جریان به یک جریان منفعل و در حاشیه تبدیل خواهد شد و یا اینکه همچنان تلاش می کند پویایی خود را حفظ کند؟ گفتمان اصولگرایی در مواجهه با دولت پزشکیان چه نوع کنشگری را در دستور کار خود قرار خواهد داد؟آیا قالیباف و جلیلی به پایان عمر سیاسی خود رسیده اند یا اینکه در انتخابات آینده نیز در صحنه حضور خواهند داشت؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با غلامعلی دهقان، فعال سیاسی گفت وگو کرده است. دهقان معتقد است:« امروز وقتی عنوان می کنیم اصولگرایی بیستر به معنای کسانی است که دغدغه سنت دارند.این سنت ها نیز می تواند شامل سنت های ملی و یا اسلامی باشد.اصولگرایان در نوع حکومت داری خود به رویکردهای تشیع اهمیت زیادی می دهند. به همین دلیل نیز جریان اصلاح طلبی چاره ای ندارد که رنگ و بوی اصولگرایی داشته باشد.مسأله اصلی بر سر این است که باید به اصولگرایان عنوان کرد آقای خاتمی و پزشکیان هم اصولگرا هستند اما شما آن را درک نمی کنید. برخی اصولگرایان تندرو حتی نهج البلاغه را نیز نخوانده اند که با مانیفست حکمرانی حضرت علی(ع) و مالک اشتر آشنا باشند.این در حالی است که پزشکیان نهج البلاغه را خوانده است.در نتیجه جریان اصولگرایی در کشور حضور دارد اما باید در خوانشی که نسبت به توسعه دارد تغییر ایجاد کند. » در ادامه این مصاحبه رامی خوانید.
*کابینه پزشکیان در حالی تشکیل شده است که مشخص نیست پزشکیان برای همراه کردن کسانی که در انتخابات مشارکت نداشتند چه برنامه ای دارد و قرار است به چه صورت آنها را با خود همراه کند. به نظر شما دولت پزشکیان در این زمینه می بایست چه رویکردی در پیش بگیرد؟
از اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال58 تا انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ما همواره با25 تا30 درصد جامعه مواجه بودیم که در انتخابات شرکت نمی کردند.نقطه اوج مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری1388 بود که عنوان می شد میزان مشارکت مردم بیش از80 درصد بوده است.در دوم خرداد76 در حدود75 درصد و در دو دوره انتخاباتی که منجر به پیروزی حسن روحانی شد در حدود73 درصد مردم مشارکت داشتند.به همین دلیل ما همواره با25 یا30 درصد جامعه مواجه بوده ایم که در انتخابات شرکت نمی کردند. به همین دلیل نیز میزان مشارکت در انتخابات اخیر را نیز باید با توجه به همین شرایط در نظر گرفت.اگر سقف رأی دهندنگان را75 درصد در نظر بگیریم در انتخابات اخیر در حدود50 درصد مردم شرکت کردند و در واقع تنها 20 یا25 درصد مردم در انتخابات مشارکت نداشته اند.در واقع در انتخابات اخیر بین10 تا15 میلیون نفر که می توانستند در انتخابات شرکت کنند از شرکت در انتخابات خودداری کرده اند. این عدم مشارکت نیز دارای پیام است که باید به آن توجه کرد.در انتخابات مجلس دوازدهم میزان مشارکت40 درصد بود که با حضور آقای پزشکیان بخشی از کسانی که رأی نداده بودند که در حدود5 یا6 میلیون نفر بودند دوباره در انتخابات شرکت کردند تا میزان مشارکت به50 درصد برسد.در چنین شرایطی نباید کسانی که در انتخابات شرکت نکردند را رها کرد و بلکه باید به دغدغه های آنها توجه نکرد که چرا در انتخابات شرکت نکرده اند.این موضوع نیاز به بررسی جامعه شناختی و درک صحیحی از وضعیت امروز جامعه ایران دارد.
*یکی از مقاطع مهم برای گفتمان اصولگرایی انتخابات1403 بود که این گفتمان نتوانست با مردم ارتباط برقرار کند و در نهایت ناکام بود. از سوی دیگر در تئوری و کادرسازی نیز با چالش جدی مواجه است.آیا گفتمان اصولگرایی پس از پیروزی پزشکیان در انتخابات سقوط کرده است؟
گفتمان ها شدت و ضعف دارد. در واقع گفتمان ها ضعیف می شوند اما نمی میرند.این وضعیت تنها در جامعه ایران وجود نداشته و بلکه در همه جوامع وجود دارد. قوام و دوام گفتمان ها به بسترهایی بستگی دارد که در جامعه برای آنها فراهم می شود یا نمی شود.به عنوان مثال حزب کارگر در انگلیس پس از14 سال به قدرت رسید و در شرایط کنونی نیز حضور قدرتمندی در فضای سیاسی این کشور دارد. این وضعیت درباره جمهوری خواهان ودموکرات ها نیز در آمریکا وجود دارد.به همین دلیل امروز نمی توانیم عنوان کنیم گفتمان اصولگرایی در جامعه ایران از بین رفته بلکه باید عنوان کرد اصولگرایان در فضای سیاسی ایران همچنان به عنوان میزبان حضور دارند. اگر چه ما آقای پزشکیان را یک اصلاح طلب می دانیم اما دولتی که شکل گرفته یک دولت مبتنی بر وفاق ملی است و نباید اصولگرایی و اصلاح طلبی را در تعارض با هم قرار بدهیم.این مسائل بستگی به خوانشی دارد که از سنت بین جریان های سیاسی وجود دارد. از سوی دیگر به این نکته بستگی دارد که توسعه را چگونه برای خود تعریف کنیم.
از اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال58 تا انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ما همواره با25 تا30 درصد جامعه مواجه بودیم که در انتخابات شرکت نمی کردند.نقطه اوج مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری1388 بود که عنوان می شد میزان مشارکت مردم بیش از80 درصد بوده است.در دوم خرداد76 در حدود75 درصد و در دو دوره انتخاباتی که منجر به پیروزی حسن روحانی شد در حدود73 درصد مردم مشارکت داشتند.به همین دلیل ما همواره با25 یا30 درصد جامعه مواجه بوده ایم که در انتخابات شرکت نمی کردند
*در شرایط کنونی اصولگرایی چه خوانشی در سنت دارد؟
امروز وقتی عنوان می کنیم اصولگرایی به معنای کسانی است که دغدغه سنت دارند.این سنت ها نیز می تواند شامل سنت های ملی و یا اسلامی باشد.اصولگرایان در نوع حکومت داری خود به رویکردهای تشیع اهمیت زیادی می دهند. به همین دلیل نیز جریان اصلاح طلبی چاره ای ندارد که رنگ و بوی اصولگرایی داشته باشد.مسأله اصلی بر سر این است که باید به اصولگرایان عنوان کرد آقای خاتمی و پزشکیان هم اصولگرا هستند اما شما آن را درک نمی کنید. برخی اصولگرایان تندرو حتی نهج البلاغه را نیز نخوانده اند که با مانیفست حکمرانی حضرت علی(ع) و مالک اشتر آشنا باشند.این در حالی است که پزشکیان نهج البلاغه را خوانده است. در توصیه های حضرت علی(ع) با مالک اشتر کرامت ذاتی انسان و حقوق بشر مشهود است.در نتیجه جریان اصولگرایی در کشور حضور دارد اما باید در خوانشی که نسبت به توسعه و سنت دارد تغییر ایجاد کند.
*آیا برای این تغییر دیر نشده است؟
نه. این دعوا در 100 سال اخیر در فضای فکری و سیاسی جامعه ایران وجود داشته و مختص به زمان حال نیست. شیخ فضل الله نوری نگاهی سنتی داشت . این در حالی است که میرزای نائینی به حکومت مبتنی بر قانون اعتقاد دارد و از مشروطه دفاع می کند.این دعوا در زمان شریعتی هم وجود داشت.این در حالی است که خوانشی که شریعتی در دین داشت در جامعه تحرک ایجاد می کرد و به همین دلیل در میان نسل آن روز تأثیرگذار بود.
*خوانشی که اصولگرایی از سنت دارد نسبت به گذشته تند تر نشده است؟
اصولگرایی در ایران یک جریان فکری است که یک سر آن می تواند آقای الله کرم و سر دیگر آن علی لاریجانی باشد.در بین این دو سر طیف افرادی مانند قالیباف و رضایی و حزب موتلفه نیز حضور دارند.آقای جلیلی نیز در مناظرات انتخاباتی از اینکه خوانش وی از اسلام را نزدیک به طالبان می دانستند ابراز ناراحتی کرد.البته من معتقدم آقای جلیلی حق داشت که در این زمینه نارحت شود.در همان زمان انتخابات عکس هایی از آقای جلیلی منتشر شد که با خانم هایی کم حجاب عکس گرفته بود و مخالفتی نیز با این موضوع نداشت.البته من با این شبیه سازی های موافق نیستم اما معتقدم رگه هایی از طالبانیسم در خوانش طیفی از تندروها وجود دارد.البته ما باید این درک را داشته باشیم که اگر یک اصولگرای رادیکال حرفی را می زند به حساب همه جریان اصولگرایی نگذاریم.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که این نوع رفتار و گفتار اصولگرایان رادیکال در فضای انتخاباتی نیز رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد و به همین دلیل شدت بیشتری پیدا می کند.البته این وضعیت درباره اصلاح طلبان نیز وجود دارد و برخی از اصولگرایان بر این باور هستند که اصلاح طلبان ادامه راه تقی زاده هستند که عنوان می کرد ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم.ما باید فضایی ایجاد کنیم که جریان های فکری بتوانند با هم گفت وگو کنند. در شرایط کنونی جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به گفت وگو نیاز دارد و چاره ای نیز به جز گفت وگو وجود ندارد.
*در انتخابات اخیر افرادی مانند آقای قالیباف و جلیلی که بارها در معرض آرای مردم قرار گرفته اند دوباره ناکام بودند.آیا این ناکامی آنها را به پایان عمر سیاسی خود نزدیک کرده است؟
واقعیت این است که هنگامی که چهره های سیاسی برای مردم تکراری شوند دیگر لوث می شوند.اصولگرایان یک بار با احمدی نژاد قدرت را به دست گرفتند که در نهایت وی مانند ماهی از دست اصولگرایان لیز خورد.کار به جایی رسید که اصولگرایان به جای اینکه به وسیله احمدی نژاد اهداف خود را دنبال کنند بیشتر به دنبال این بودند که وی را مهار کنند.در واقع احمدی نژاد از ظرفیت های اصولگرایی استفاده کرد اما نشان داد که جنس دیگری دارد و به معنای واقعی کلمه پوپولیست است.بار دیگری که اصولگرایان به قدرت رسیدند به وسیله آقای رئیسی بود که اصولگرای دلسوزی بود.آقای رئیسی در زمانی که رئیس قوه قضائیه بودند عملکرد خوبی داشتند و به خصوص در زمینه مبارزه با فساد کارنامه قابل قبولی از خود نشان دادند. از سوی دیگر سیادت ایشان نیز حائز اهمیت بود. این در حالی است که آقای قالیباف و جلیلی از این شرایط برخوردار نبودند و به همین دلیل نتوانستند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند.نکته دیگر اینکه قالیباف به دنبال این است که یک اصولگرای تکنوکرات باشد و از سال84 که وارد انتخابات ریاست جمهوری شد بیشتر این هدف را دنبال می کرد.وضعیت آقای جلیلی اما متفاوت است و اصولگرایان گمان می کنند آقای جلیلی از خلوص بیشتری برخوردار است. این در حالی است که اگر در انتخابات اخیر جلیلی به سود قالیباف کناره گیری می کرد حامیان وی به قالیباف رأی می دادند و احتمال دو قطبی قالیباف و پزشکیان شدت می گرفت و به همین دلیل قالیباف برای پیروزی شانس داشت.حالت عکس این نیز وجود داشت که در عمل نیز رخ داد. با این وجود تفاوت مهم در اینجا بود که بخش هایی از حامیان آقای قالیباف به سمت آقای پزشکیان گرایش پیدا کردند و جلیلی نتوانست به پیروزی دست پیدا کند.من فکر می کنم قالیباف دیگر در صحنه انتخابات حضور نخواهد داشت و بیشتر راهی را در پیش خواهد گرفت که محسن رضایی در پیش گرفته و بیشتر در حاشیه قرار خواهد داشت. با این وجود جلیلی هنوز از این ظرفیت برخوردار است که دوباره در انتخابات حضور داشته باشد.
ارسال نظر