اجماع نظر اقتصاددانان
امروز در فضای سختی کار میکنیم و در تحریم قرار داریم و تا زمانی که تحریم سبک نشود و درآمدهای نفت به اندازه کافی حاصل نشود و دست دولت باز نباشد که سازمان برنامه بتواند درآمدهای دولت را تخصیص بدهد و نه قرضهای دولت از بانک مرکزی را. تا زمانی که ثبات ارزی ایجاد نشود و از طرف دیگر بورس عدهای را مشغول کند که خارج شویم یا بمانیم نباید صحبت از بهبودهای کوتاه مدت داشته باشیم.
مگر برنامهریزیهای بلندمدت که آن هم در افق 2- 3 ساله که بخواهد مساله تولید گندم، میوه و خوراکی را حل کند. در بحث رژیم ارزی که هنوز هم بحث این است که دکتر طیبنیا معتقد است که ارز باید 60 هزار تومان و تک نرخی شود و عدهای میگویند باید تدریجی باشد و عدهای هم میگویند باید جلوی رانتخواران را گرفت و شناورش کنیم. اینها چیزهایی است که دولت جدید نباید بگذارد در حالت ابهام و سلیقه شخصی قرار بگیرد. تا زمانی که اقتصاددانان اجماع نظر نداشته باشند هیچ کاری از پیش نخواهد رفت. دقیقا مثل فوتبال کشور میماند که همه میخواهند علی دایی بشوند و گل بزنند اما کسی نمیخواهد پاس بدهد و بازی گروهی انجام دهد که منتهی به گل شود. نمیخواهد بگوید که تیم اقتصادی پیش برود. فقط میگویند زمان فلان مسئول اقتصادی تصمیم گرفت فلان مساله درست شد یا زمان فلان رئیس بانک مرکزی یا... این نتیجه را گرفتیم. لذا باید مجموعه کارها را دید و گفت آنقدر مجموعه وزارت اقتصاد یا سایر دستگاههای اقتصادی گسترده است که نمیتوان گفت فلانکس به تنهایی کاری را انجام داده است. لذا اگر هر چه زودتر رژیم ارزی مشخص شود و رئیس جدید بانک مرکزی انتخاب و تکلیف خود را بداند تیم اقتصادی هم با همان معاون اقتصادی و مشاور رئیسجمهور که شایستگی وزارت اقتصاد، ریاست کل بانک مرکزی و معاونت اقتصادی رئیس جمهور را داشته هر سه این ویژگیها در یک فرد مثل دکتر طیبنیا نهفته است که اکنون مشاور است میتوانند بنشینند و در آن قالب فکر کنند و پیشنهاد بدهند. از این رو است که در بحثهای کوتاه مدت که سریع میتواند جواب دهد باید بهدنبال تعیین تکلیف رژیم ارزی و پیگیری بحث تحریمها بود. هر چند که از بدشانسی رئیسجمهور اخیرا ماجرای ترور هم پیش آمد و وضعیت در کل کشور جنگی شده است. بنابر این سرمایهگذار چرا الان باید به سرمایهگذاری بلند مدت فکر کند بلکه باید الان یا جان خود را نجات دهد یا بازدهی پولش را حفظ کند. این است که میشود همین بازار ارزی که میبینید دو سه هزار تومان بالا میرود که عدهای دوست دارند بخرند و عدهای بازار سازند و دلار را تا 62 هزار تومان بردند تا ببینند خریدار دارد یا نه و عملا تقاضایی اضافه نشده که نرخ بالا رفته شود. پس این عرضه کنندگان بودند که سیگنالی از بانک مرکزی گرفتند و نرخ را بالا بردند. این است که تمام آن قضایا در بستههای سیاستی در زمان نامزدی و مناظرات بود آنجا نهفته است و یک آدم جدی و بدون رو در وایسی میخواهد که با ناترارزی بانکها کنار نیاید و با هیاتمدیرهها بدهکاران بزرگ و نهادهایی که مالیات نمیدهند یا معافند تعارف نداشته باشد و ورود کند. اگر اینگونه نباشد دست رئیسجمهور را در مورد قولهایی که داده بسته خواهید دید.
آلبرت بغازیان
اقتصاددان
ارسال نظر