انتظار حداقلی یک معلم از رئیسجمهور
وزارت آموزش و پرورش بزرگترین وزارتخانه در نظام جمهوری اسلامی ایران است که حدود 15 میلیون دانشآموز را مخاطب خود قرار میدهد و حدود یک میلیون معلم را نیز زیر نظر دارد و حدود50 میلیون خانواده در پوشش این وزارتخانه هستند.
لذا شاید این خواسته منطقی باشد که رئیسجمهور فردی را برای تصدی این سمت قرار دهد که با فضای آموزشی کشور آشنا باشد. به طوری که گرفتاریهای این وزارتخانه را بداند و تیمی را پیرامون خود جمع کند که بعد از طبقه بندی و اولویت بندی کردن مشکلات این وزارتخانه بتواند مسیری درست برای عبور از این چالشها ایجاد کند. معلمان هم مانند ملت ایران که از رئیسجمهور انتظارات حداقلی دارند از آقای پزشکیان انتظارات حداقلی دارند و اینکه مسیرهایی که در دولتهای قبل در وزارتخانه در دستور کار قرار دادند و این مسیرها نتوانسته راهگشا باشد را مجددا بررسی نکند. افت و مسیری که در وزارت آموزش و پرورش نسبت به کشورهای منطقه پیمودهایم مسیر درستی نیست و این مسیر نباید ادامه یابد چرا که قرار بوده بر اساس برنامه کشورمان در 1404 از نظر آموزشی در صدر کشورهای منطقه قرار گیرد. این درحالی است که کشورهای منطقه به خوبی از منظر آموزشی در حال پیشرفت هستند و این درحالی است که ما نه تنها پیشرفتی در مسیر آموزشی کشور نداریم بلکه دچار پسرفت هم شدهایم. لذا باید فردی وزیر آموزش و پرورش شود که با گرفتاریهای این وزارتخانه آشنا باشد. بخشی از چالشهای پیش روی وزارت آموزش و پرورش برون سازمانی و بخشی از درون سازمانی است. برون سازمانی در آن معنا که در ساختار حکمرانی کنونی، آموزش و پرورش اولویت ندارد. اولویتهای دیگری در کشور مورد نظر است که آن اولویتها باعث شده که مساله آموزش از منظرهای مختلف برای حکمرانان اهمیتی که باید داشته باشد، نداشته باشد. لذا حکمرانان باید نگاهی انسان محور به اقتصاد داشته باشد و از اقتصاد متکی بر نفت فاصله بگیرد تا توسعه انسانی در ایران در معنای واقعی صورت بگیرد آن هم مانند بسیاری از کشورها که این مسیر را پیموده و موفق شدهاند. توسعه انسانی نیز تنها در آموزش و پرورش نسلهای امروز و نسل آینده نهفته است زمانی که این مورد به لحاظ درونی مورد پذیرش قرار گیرد آنگاه ممکن است مساله بودجه حل شود و دانشآموز و معلم نیز در اولویت قرار گیرد. از منظر درون سازمانی نیز چالشهایی وجود دارد و این سالها این وزارتخانه به سمت بیعدالتی آموزشی در حال حرکت است و بازماندگی از آموزش چه به لحاظ بازماندگی فیزیکی یعنی دانشآموزان ترک تحصیلکرده بسیار ناگوار است و اعداد و ارقامی که در این زمینه منتشر میشود واقعا ناراحت کننده است و از این منظر در رتبههای پایین در مقایسه با کشورهای جهان قرار داریم و از آن طرف هم گرفتار بازماندگی فیزیکی شدیم که بسیاری از دانشآموزان از اصل آموزش گریزان شدهاند و اگر برخی تن به آموزش میدهند برای آن است که درس خواندن را تنها مسیری برای ورود به آموزش عالی میدانند و به همین علت است که ساختار آموزشی باید اصلاح شود و ناپختگی برخی از مدیران این شرایط را ایجاد کرده است. این ساختار مونولوگ گون است و آموزش مشارکتی در آن وجود ندارد و از سوی دیگر وضعیت معلمان هم از منظر مالی خوب نیست و همه این موارد نشان میدهد که همان طور که در ابتدا آورده شده دیگر اهمیتی به آموزش و پرورش نمیدهند و البته امیدواریم آقای پزشکیان با توجه به شعار عدالت محوری که در این زمینه دادند بتوانند مسیر را اصلاح کنند تا امید به عرصه آموزش کشور بازگردد.
*محمدرضا نیک نژاد
کارشناس آموزش و پرورش
ارسال نظر