گزارش «آرمان ملی» از اهداف واژه سازیهای اصولگرایانه
عملیات شکاف با رمز «اصلاح طلبان تندرو»
آرمان ملی – مطهره شفیعی: محمد مهاجری، فعال اصولگرا گفت: «جریان تندروی اصلاح طلب نقش قابل توجهی در پیروزی پزشکیان ندارد و اتفاقا جریان اعتدالی تلاش زیادی کردند و از نگرانی رئیسجمهور شدن جلیلی، به سمت پزشکیان رفتند.
همین اصلاح طلبانی که سهم خواهی میکنند، در ۳ سال گذشته جز بی تاثیر بودن و عدم حضور کاری نکردند.» محمد مهاجری ادامه داد:« کسانی که اکنون سهمخواهی میکنند دو گروه هستند. گروه اول جریان اصولگرا هستند و جوری برخورد میکنند که انگار خودشان انتخابات را بردهاند و تعیین تکلیف میکنند و دستور میدهند که دولت چه افرادی را بیاورد چه افرادی را نیاورد! البته این گروه بسیار هم عجیب و غریب هستند. گروه دوم جریان اصلاحات هستند به صورت عموم، که طبیعتا معیارهایی را دارند و برخی مواقع فشارهایی را هم وارد میکنند. در خود جریان اصلاحات هم میتوان دو دسته را مشاهده کرد. یک دسته افراد معقولی هستند و معتقدند رئیسجمهور در فضای آرامش و با معیارهای مورد نظر خودش افراد را انتخاب کند که خب این اتفاق در کمیتههای راهبری با همه انتقاداتی که به آن وارد است، در حال انجام است.»مهاجری میگوید: «گروه دیگر افرادی هستند که سعی دارند با فشار بر رئیسجمهور افراد خودشان را تحمیل کنند. بسیاری از این افراد کسانی هستند که تا ظهر جمعه در انتخابات شرکت نکرده بودند یا شاید هم اصلا شرکت نکردند. اصلاح طلبان تندرویی که مانند اصولگرایان تندرو، در حال فشار آوردن هستند.»
*اصلاح طلب تندرو اصلا یعنی چی؟
«اصلاح طلبان تندرو» یا «اصلاح طلبان میانه رو» دو نسبتی که برای ایجاد شکاف در جریان اصلاحات از آن استفاده میشود وبیش از همه از سوی منتقدان جریان اصلاحات مورد استفاده قرار میگیرد البته محمد مهاجری در تعبیر اصلاح طلبان تندرو هدفی برای ایجاد شکاف ندارد و به تحلیل پرداخته است اما اصولا در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داده شود که اصلاح طلب تندرو چه معنایی دارد. یکی از اصول پذیرفته شده در جریان اصلاحات به رسمیت شناختن تکثر دیدگاههاست. همگان در خاطر دارند که در انتخابات مجلس دوازدهم تحریمی در کار نبود بلکه عنوان شد که بر اساس تصمیم حزبی یا شخصی عمل شود اما برخی این تدبیر را تحریم خواندند و به بخشی از اصلاح طلبان که تصمیم به عدم شرکت گرفته بودند، صفت تندرو دادند! اگر به مروراخبار پرداخته شود، اصولگرایان زمانی از دو کلمه اصلاح طلبان تندرو استفاده میکنند که منافشان در خطر باشد و اینگونه سخن گفتن برای ممانعت از انتقاد حامیانشان است. برخی اوقات هم برای عدم حضور پرقدرت اصلاح طلبان در عرصه رقابت است مانند انتخابات مجلس سال گذشته که اصولگرایان تصور کردنداصلاح طلبان حضور پررنگی دارند بنابراین بارها از واژه اصلاح طلب تندرو استفاده کردند چرا که آنها در ابتدا تلاش زیادی برای تبلیغ در راستای ردصلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب کردند و پس از آن که نسبت به مشارکت پایین درانتخابات احساس خطر کردند، اتهام زنیها با کلید واژه تندرو را آغاز کردند مانند جوان که نوشته بود:« پروژه بخش رادیکال جبهه اصلاحات، نه صرفاً عدم مشارکت در انتخابات، بلکه تلاش برای کاهش مشارکت در انتخابات است. از نظر آنان، با این رفتار نابهنجار سیاسی نظام مورد تنبیه قرار میگیرد و آنها امیدوار هستند پس از این تنبیه، نظام تن به خواستههای فراقانونی آنها بدهد. تجربه ثابت کرده است که قهر سیاسی و اعتصاب انتخاباتی مسیری نیست که نظام را وادار به تن دادن به بدعتهای غیرقانونی کند، اما تندروها تصور میکنند به خواسته خود میرسند و کمتر از گذشته ناکام خود عبرت میگیرند.» نکته جالب توجه دیگر به استفاده اصولگرایان از این واژه ها برای رسیدن به اهدافشان در اردوگاه اصولگرایی است مانند عباس سلیمی نمین در اسفند سال گذشته با اشاره به انتخابات مجلس گفت:« تند کردن فضای سیاسی توسط نیروهای تندروی اصلاحطلب منجر شد که اصولگرایان تندرو موقعیتی کسب کنند، که این اتفاق قضیهای مورد تأمل است که باید به آن پرداخت چراکه تصور بنده این بود که ما از این افراد عبور کردیم و مطرح نخواهند بود اما این تصور دقیق نبود.»
در نهایت هدف پروژه شکاف در جریان اصلاحات با کلید واژه اصلاح طلبان تندرو به سادگی قابل تحلیل است مانند روزی که مهر نوشت« اساساً اجتناب و پرهیز از سیاستهای رادیکال، طرفداران برجستهای در جناح اصلاحطلب دارد؛ برجستگانی که البته در مقاطع قبلی، قربانی تندروها شدند؛ دنبالکنندگان اخبار سیاست داخلی فراموش نکردهاند که در جریان دو انتخابات گذشته یعنی در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، چگونه افرادی نظیر «محمدرضا عارف»، «عبدالواحد موسویلاری» و حتی «بهزاد نبوی» به سبب اعتقاد به مشارکت انتخاباتی، مورد حمله و هجمه رادیکالهای مدعی اصلاحطلبی قرار گرفتند و چگونه تشکلهایی نظیر «شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» موسوم به «شعسا» و «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» موسوم به «ناسا» با فشارهای تندروهای اصلاحطلب، منحل و مُضمَحل شدند.»
*اصولگرایان به خودشان هم رحم نمیکنند
جز منافع سیاسی و جناحی در بازی قدیمی برخی اصولگرایان مشاهده نمیشود و جالب اینجاست که زمانی که به در بسته خوردند همین واژگان سبب اختلاف در جریان اصولگرایی شد. 16 تیر سال جاری، پژوهشگر تاریخ اسلام رفتارهای ناجوانمردانه اصولگرایان تندرو در حق ظریف و روحانی و زنگنه را عامل واکنشهای دوره انتخابات دانست. رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، در واکنش به تخریب چهرههای چون حسن روحانی، ظریف و زنگنه در طول تبلیغات و مناظرات انتخاباتی در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: رفتارهای ناجوادنمردانه پارهای از کارگزاران وابسته به اصولگرایان تندرو در حق ظریف و روحانی و زنگنه، نقش مهمی در واکنشهایی داشت که در دوره انتخابات پدید آمد. البته که مردم حرف یک طرف را صادقانهتر دیدند. فشار بیش از حد، آن هم بیدلیل، روی افراد باشد یا گروهها، پیامدهای بدی دارد. دی ماه سال گذشته محمدرضا باهنر روایت منتشر نشدهای از برنامه شکستخورده اصولگرایان تندرو برای ۱۳ میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای داده بودند، کرده است. به گزارش وطن امروز، او در مصاحبهای که با این روزنامه داشته گفته است: «برخی دوستان تند ما بودند که میگفتند باید برویم و آن ۱۳ میلیون نفری را که به موسوی رای دادند پیدا کنیم و ببینیم چه کسانی هستند اما بنده گفتم اتفاقا اینکه در انتخابات شرکت کردند و رای دادند کار خوبی کردند. بالاخره به یک کاندیدایی رای دادند که توسط شورای نگهبان تایید شده است. هفته بعد از انتخابات مقام معظم رهبری یک خطبهای خواندند و گفتند دیگر فتنه نکنید. بعد از فرمایش رهبری، کسی که به اردوگاه مهندس موسوی رفته، مجرم است، لذا قبل از آن هر کس به موسوی رای داده مجرم نیست.
ارسال نظر