محمد مهاجری در گفتوگو با «آرمان ملی»:
دلیل رایآوردن پزشکیان احترام به کرامت مردم بود
آرمان ملی- حمید شجاعی: انتخابات تمام شده و فردا مراسم تنفیذ مسعود پزشکیان به عنوان رئیسجمهور منتخب در حسینیه امام خمینی(ره) نزد مقام معظم رهبری برگزار خواهد شد.
با این حال گویا برای برخی افراد و جریانات و به خصوص رسانههایشان انتخابات هنوز به پایان نرسیده و هنوز رئیسجمهور جدید مشغول کار نشده تخریب، حمله و هجمه علیه وی و اطرافیانش آغاز شده است و به نظر میرسد دلواپسان حتی سخن رهبری که موفقیت دولت جدید را موفقیت همه خواندند را نیز کنار گذاشته و به پیشبرد منویات خود مشغولند. چنانچه از همان بدو پیروزی پزشکیان از آنجا که نتوانستند به هر دلیلی رئیسجمهور منتخب را هدف قرار دهند به جای وی دست راست پزشکیان یعنی محمدجواد ظریف را مورد تخریب، اهانت و هتک حرمت قرار دادهاند. چنانکه به عقیده بسیاری چون نمیتوانند پزشکیان را بزنند ظریف را هدف گرفتهاند. در چنین شرایطی پزشکیان باید در میانه سهمخواهیها و توصیهها و سفارشها، کابینه و هیات وزیران را انتخاب کند که همین مساله نیز قطعا دستاویزی برای تخریب خواهد بود. حال اینکه در این میان مجاهدان شنبه و جمعه نیز آمدهاند و مطالبهگری میکنند. در این وضعیت باید دید که پزشکیان در قبال این شرایط چه موضعی خواهد داشت و کابینه وی چه سمت و سویی خواهد گرفت. در همین راستا برای بررسی پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات، حملات دلواپسان و تندروها به محمدجواد ظریف و سهمخواهیهای کابینه «آرمان ملی» با محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا گفتوگویی تفصیلی صورت داده که بخش اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*آنچه باعث شد آقای پزشکیان در انتخابات از رقبا پیشی بگیرد قرائت نو و صحبتی بود که از مطالبات جوانان، زنان، اقوام و اقلیتها به میان آورد و آن را در قالب «صدای بیصدایان» مطرح کرد؛ اساسا این نوعی آلارم به حاکمیت نیست که برخی افرادی که مطالبات اقشار مختلف را مطرح میکنند در نظر مردم موجهتر هستند تا کسانی که مسائل مدنظر حاکمیت را مطرح میکنند؟
دولت آقای روحانی در سال 1392 و سپس 1396 یک الگویی را برای رهایی کشور از تحریمها ارائه داد که آن الگو مذاکره با غرب و به نحوی تعامل با همه کشورهای دنیا برای رفع تحریمها بود. در واقع عمده حرف آقای روحانی گرچه قیافه و ظاهر دیپلماسی داشت، اما در واقع به اقتصاد و معیشت مردم بازمیگشت. مردم هم از تقریبا سالهای 1389 و 90 فهمیده بودند که تحریمها به صورت جدی در کشور آفتزاست. دولت آقای احمدینژاد پردرآمدترین و البته ناکارآمدترین دولت تاریخ ایران از زمان هوخشتره تا امروز است. وقتی آقای روحانی در سالهای 92 و 96 با این نگاه رای آورد. دیدیم که یک جریان سیاسی پر قدرت که البته ریشه در برخی جاهای حاکمیت هم داشت زیر آب برجام را زد. آیا واقعا همهاش این بود که نمیخواستند به معیشت مردم بپردازند؟ یعنی جلو معیشت مردم ایستادن کار خوبی بود؟ قطعا نبود اما آمدند گفتند که اینها استقلال شما را میفروشند. اما جامعه در انتخابات سال 98 که مجلس یازدهم شکل گرفت چه عکسالعملی در مقابل این نگاه نشان داد اینکه پای صندوقهای رای نیامد و تاثیر عدم حضور خود را با مشارکت 42 درصدی نشان داد و رفت. در انتخابات 1400 و 1402 هم تقریبا همین اتفاق افتاد. معنایش این بود که جامعه میگفت اینکه ما رای بدهیم چه چیزی تغییر میکند؟ علاوه بر اینها یک اتفاقی در سال 1401 افتاد که به نظرم یک بحث مفصل سیاسی جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی هم بهدنبال دارد که باید در جای دیگری راجع به آن حرف زد؛ آن 3 انتخابات و اتفاقات 1401 همه آلارمهای جدی به نظام داد و باعث شد که واقعا نظام سیاسی به این فکر بیفتد که باید به یک نحوی مشارکت کاهش یافته را ولو به صورت یک مشارکت کمی بهتر آن را در برابر چشمان دنیا تابلو کند و نشان دهد. لذا من معتقدم انتخابات 1403 از این جهت اهمیت دارد و یک سیگنال بزرگ به داخل و خارج است که مردم اگر احساس کنند که هنوز هم پنجرهای به سوی یک نور کم سویی هم وجود دارد مردم به سوی او گرایش پیدا میکنند. حتی میبینید که میان انتخابات مرحله اول و دوم چند میلیون اختلاف رای بهوجود میآید. اگر نظام احیانا این را به عنوان یک فرصت بگیرد میتواند به انتخابات 60 درصدی در انتخابات بعدی امیدوار باشد. در سال 96، 73 درصد مردم شرکت کردند و در انتخابات امسال حداکثر 50 درصد که آن 23 درصد را اگر با قیاس 60 میلیون واجد شرایط در نظر بگیریم حدود 14 تا 15 میلیون جمعیت میشود. این تعداد مساوی با جمعیت چند کشور خلیج فارس است و جمعیت کمی نیست، بنابراین وقتی شما 15 میلیون نفر را به عنوان سرمایه اجتماعی از دست میدهید بالاخره قوه عاقلهای در کشور وجود دارد که بفهمد شکافی وجود دارد و با سرعت به عمق آن افزوده میشود که باید در جایی جلوی این را بگیریم که به نظرم جلوی آن گرفته شد. البته ممکن است عدهای هم بگویند که ما جلویش را گرفتیم چه شد نهایتا جریان مخالف ما روی کار آمد. اگر آن را تهدیدی ببینیم باید منتظر باشیم در انتخابات بعدی با مشارکتی نصف انتخابات سال 1403 روبهرو باشیم.
* وقتی صحبت از مردم میشود همه از حقوق و آزادیهای مردم صحبت میکنند، اما در این میان افتراقی وجود دارد چنانکه شخصی مثل آقای پزشکیان از مردم و مطالباتش میگوید و مردم به او رای میدهند؛ اما امثال آقای جلیلی و زاکانی هم از مردم میگویند و اتفاقا مدینه فاضله ترسیم میکنند، اما مردم رویکردان هستند؛ این مساله را چگونه تحلیل میکنید؟
زمانی شما مردم را فهمیده میدانید و زمانی نه. شخصی که مردم را فهمیده نداند میگوید که قرار است دم خانهشان گوشت بدهند تا به شخص مدنظر رای بدهند. یک شخصی که مردم را فهمیده میداند میگوید مردم من شما را کسانی میدانم که برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنید باید با جهان رفیق باشید. انصافا شما اگر هر هفته 2 کیلو گوشت دم خانه من بدهید ارزش بیشتری دارد یا اینکه اینترنت آزاد باشد؟ لذا این نشان دهنده نگاه آن شخص به مردم است. دیگر اینکه زمانی شما مردم را ابزار میدانید یعنی به من رای بدهند و من از پلههای قدرت بالا بروم. اما زمانی مردم برای شما «به ماهو مردم» عزت، کرامت و اصالت دارند. در این حالت دوم حتی اگر مردم به شما رای هم ندهند انسان شریفی هستید که اصلا نگاهتان به مردم آن نگاه است. نگاه حضرت علی(ع) به مردم چه بود؟ مردم ابتدا به او رای هم ندادند و طرف او نمیآمدند ولی واقعا به مردم توهین نکرد تا اینکه بعد از قتل خلیفه سوم همان مردمی که تا چندی پیش دور حضرت علی(ع) نمیآمدند فهمیدند اشتباه کردند و دور حضرت آمدند. در حالی که نگاه حضرت علی(ع) نسبت به مردم فرقی نکرده بود و مردم را کریم، عاقل و بالغ میدانست، اما این مردم بودند که احساس کردند الان باید به سمت کسی بروند که به کرامت آنها احترام میگذارد به نظر من دلیل رای آوردن آقای پزشکیان همین بود. البته نه اینکه آن افرادی که به آقای جلیلی رای دادند خدای ناکرده مردم نیستند. بالاخره آنها نیز بخشهایی از مردم هستند و با تصورات دیگری به آقای جلیلی رای دادند. من یقین دارم اگر همین جمعه آینده انتخابات برگزار شود حتما رای آقای جلیلی نصف خواهد شد و حتما به سمت آقای پزشکیان خواهد رفت.
* اتفاقات اخیر پیرامون اطرافیان آقای پزشکیان به ویژه هتاکیها به آقای ظریف یک نگاه دوگانهای را پدید آورده که چرا زمانی که عملکرد آقای جلیلی 6 قطعنامه شورای امنیتی را برای ایران به همراه داشت یا در ماجرای آقای صدیقی برخی دلواپس نشدند، اما امروز به واسطه شکست از پزشکیان، ظریف را تخریب و به وی هتاکی میکنند؟
شما میدانید باختن یعنی چه؟ فوتبال بازی کردید؟ وقتی میبازید چه حسی دارید خیلی بالاتر از شکست چنانکه میخواهید دندان طرف مقابل را خرد کنید. همینطور است اینها باختهاند و برایشان سخت است. میلیاردها تومان خرج کنید در فلان روستا هزینه کنید، لشگر سایبری راه بیندازید و در نهایت رقیبتان پیروز شود بعد انتظار دارید چه شود قربان صدقه شما بروند؟ من کاملا این دوستانی که الان دارند فحش میدهند را میفهمم. اگر نکنند مریضند و خوب است و تخلیه میشوند. اصلا نگران نباشید بعد از مدتی این کینهها فروکش میکند و یک قصهای دیگر درست میکنند که بتوانند کینه را برانگیزند. از طرف دیگر اینها با شخصی مواجه شدند به نام مسعود پزشکیان که آنقدر نهجالبلاغه بلد است که کل جریان اصولگرا بلد نیست. طبیعی است که ناراحت میشوند. به چه چیز پزشکیان بند کنند؟ بگویند ساده زیست نیست که سمبل ساده زیستی آنها احمدی نژاد بود که آقای پزشکیان به لحاظ ساده زیستی واقعی 40 سال است با آن زندگی میکنند. بگویند متدین نیست یا جبههای نبوده و جنگ ندیده؟ اهل دزدی بوده؟ آدمی که حاضر نیست در بیمارستان غیردولتی عمل کند و دستمزد آزاد بگیرد. خداوکیلی ما اصولگراها اگر یک پزشکیان داشتیم هزار سال به شما اصلاح طلبان نمیدادیم و تا آخر عمرمان رئیسجمهور نگهش میداشتیم. حال کسی پیدا شده که نمیتوانیم چیزی به او بگوییم پس باید کاری کنیم. لذا اطمینان داشته باشید که اگر ظریف هم نبود یک آدمی پیدا میکردیم به او حمله کنیم. اصلا ما چرا از آقای ظریف ناراحتیم چون به آقای ظریف حسودیمان میشود. من این را از دوستانمان شنیدهام که میگویم. با حسادت برخورد میکنند. شهید رئیسی را خدا بیامرزد 3 سال تمام وقت داشت و علاوه بر وقت داشتن اختیار تام داشت که قصه رابطه با غرب را حل کند چرا نکرد چون نتوانستیم. آقای باقری 5 روز بعد از رای آوردن آقای پزشکیان میگوید بله برجام هم چیز خیلی خوبی بود. خب زحمت کشیدید شما که خود در این 3 سال رئیس تیم مذاکره کننده بودید چرا مساله را حل نکردید؟ طبیعی است که وقتی آقای ظریف توانست در سالهای 93 و 94 اتفاق بزرگ تاریخ ایران را رقم بزند حسادت برانگیز است. پس وقتی به پزشکیان نمیتوانیم اهانت کنیم به چه کسی فحش بدهیم؟ باید آدمی مثل ظریف را پیدا کنیم. در عالم سیاست اخلاق و روشهای درست و سیاست اخلاقی همه کشک است. اصلاحطلب و اصولگرا هم ندارد. وقتی ما پیروز میشویم بگوییم اخلاق پیروزی یا اخلاق شکست داشته باشید اینها در کاغذ و محضر اساتید اخلاق وجود دارد. همین روزها کلیپی منتشر شده از مقام معظم رهبری که میگویند من با فلان اتفاقی که به فلان کس در قم یا در حرم امام حمله کردید و شعار دادید موافق نبودم. خب همان افرادی که مخاطب رهبری هستند همانها که در کسوت کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات ظاهر شدند. لذا جدای از اصلاحطلبان ما اصولگراها حرف رهبری را وقتی قبول داریم که به نفعمان باشد. در همین دیدار مقام معظم رهبری با نمایندگان مجلس ایشان راجع به آقای پزشکیان، دولت و رای وی چه گفتند؟ بروید روزنامههایی که تیترهای سخنان رهبری را منتشر کردند ببینید در جریان اصولگرا 80 درصد رسانهها اصلا گوش نکردند که حرف آقا اصلا تیتر یک بشود و حتی در سوتیتر هم نیاوردند. بنابراین سالهاست به این نتیجه رسیدم که جریان اصولگرا به برخی از مبانی ارزشی نگاه ابزاری دارد و استفاده ابزاری میکند. پیروی از ولایت فقیه، انقلابیگری، اسلام انقلابی همه همین است و همه چیزهایی که میگوییم به خودمان دروغ میگوییم و تا وقتی که با خودمان صادق نباشیم جامعه همین است که میبینید.
*بعد از رایآوردن آقای پزشکیان سهمخواهیهای مختلفی شکل گرفت از مجاهدین شنبه گرفته تا مجاهدین جمعه و جریانات دیگر، اساسا برای تشکیل کابینهای قوی و کارآمد که چشم امید مردم هم به این دولت برای حل مشکلات است باید چگونه عمل شود؟
2 موضوع در اینجا وجود دارد؛ یکی اینکه برخی دوستان اصولگرا به نحوی صحبت میکنند که انگار آنها پیروز شدند خب اگر اینطور است دولت را هم در اختیار بگیرند و کابینه را هم خودشان بچینند. خب ما که باختیم باید در خانه بنشینیم و ببینیم دولتی که آمده چه میکند و اگر توانستیم نقدش کنیم و دور بعد ما رای بیاوریم. اما در جریان اصلاحطلب برخی مجاهدین جمعه و برخی مجاهدین شنبه بودند که مجاهدین شنبه برخی پر مدعاتر از مجاهدین جمعه هستند. من هرگز در شأن خود نمیبینم که برای رئیسجمهور تعیین تکلیف کنم که چه کسی را وزیر بگذارد منتها معتقدم آقای پزشکیان یک انسان مستقل از جریانهای سیاسی است. جبهه اصلاحات از آقای پزشکیان حمایت کرده، اما فرض کنید حمایت نمیکرده میخواست چه کند؟ آفرین که حمایت کردید اما این را در چشم آقای پزشکیان نکنید. ضمن اینکه همین جریان اصلاحات در 3 سال گذشته کجا بودند. حالا یک دولتی آمده و همه میخواهند سر این سفره بنشینند. من فکر میکنم آقای پزشکیان به اندازه کافی درک و استقلال سیاسی دارد و میتواند به راحتی خودش کابینهای تشکیل دهد که مورد قبول 80 درصد جامعه باشد. بنابراین اگر به خود آقای پزشکیان واگذار کنیم این قضایا حل میشود.
* در گمانهزنیهای انتخاباتی اسامی مختلفی مطرح میشود که نام شما نیز در برخی مناصب وزارتخانهها یا... نیز مطرح میشود، اساسا صحبتی با شما در این خصوص شده؟
اینها که گفتید جوک بود؟ من اولا این حق را حق مسلم اصلاحطلبان میدانم که در دولت مهرههای خود را داشته باشند. اگر رئیسجمهور خواستند در پستها و جای دیگر از آنها استفاده کند مختار است. منتها نه با من کسی حرفی زده و اگر هم حرفی بزند رغبتی ندارم که در هیچ پست حکومتی مسئولیت بپذیرم و آقای پزشکیان نیز هیچ وقت این کار را نمیکند.
ارسال نظر