مهمترین چالش دولت جدید
یکی از اصلیترین محورهای تبلیغات انتخابات و مناظرات نامزدهای ریاست جمهوری موضوع سیاست خارجی و مهمترین آن مسئله تحریمها بود.
شاید بزرگترین چالشی که جمهوری اسلامی ایران طی چند دهه بهخصوص دهه اخیر با آن مواجه شد موضوع تحریمهای همه جانبهای است که علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده است و با وجود آنکه یک جریان تلاش کرد که بگوید نمیگذارد موضوع تحریمها به زندگی و معیشت مردم گره بخورد، درعمل این تحریمها یکی از عوامل عمده عدم تحقق برنامههای رشد و توسعه اقتصادی و افزایش تورم، بیکاری و کاهش قدرت خرید مردم بوده است. این دو جریان در مناظرات انتخاباتی خودشان را به خوبی نشان دادند. عملکرد سه ساله دولت آقای رئیسی نیز نشان داد که بدون لغو تحریمها، تقریبا برنامههای اقتصادی قابل تحقق نیست. هرچند سوءتدبیرها و برخی مدیریتهایی که توانایی لازم برای پیشبرد برنامههای اقتصادی و اجتماعی نداشتند بر اثرات تحریمها افزودهاند ولی تا زمانی که تحریمها باقی باشند انتظار هم نمیشود داشت که بتوان گام جدی در جهت رشد و توسعه اقتصادی و بهبود معیشت مردم برداشت و این اصلیترین چالشی است که پیش روی آقای پزشکیان و تیم او خواهد بود. ولی پیروزی آقای پزشکیان و بازتاب آن در سطح داخل و منطقه و جهان نشان داد که امیدواریها نسبت به آینده خیلی زیاد است و تاثیر روانی بسیار مثبتی در بازار و سطح منطقه و جهان داشته است هرچند دولتهای غربی همچنان محتاطانه با این موضوع برخورد میکنند ولی قطعا ما میتوانیم شاهد تغییر ریلگذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از به دست گرفتن قدرت توسط آقای پزشکیان باشیم و گزینههایی هم که برای سکانداری وزارت امورخارجه مطرح است، نشان میدهد که در حال تشکیل تیمی از سیاست خارجه هستند که بتواند با توجه به تجربیات گذشته، مذاکرات موثری را در جهت پیشبرد اهداف و برنامههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران انجام بدهد. به نظر نمیرسد که این موضوع همچون سالهای دولت آقای روحانی کسانی که مخالف مذاکره و گفتوگو هستند، بتوانند چالش جدی را در روند مذاکرات ایران با طرفهای غربی ایجاد کنند چراکه به هر حال برخلاف گذشته تقریبا جمع بندی حاکمیت بر این موضوع آگاه هستند که تحریمها مهمترین چالش سیاست خارجی است و جریانی که مخالف مذاکرات برای لغو تحریمها بود عملا کارنامه خودش را به خوبی ارائه داده چه در زمان دولت آقای احمدینژاد و چه در زمان دولت آقای رئیسی به خوبی این نکته را نشان دادند که با توهم، عدم شناخت و درک درست از تواناییها و ظرفیتهای کشور و شناخت از منطقه و جهان نمیتوان مسیر درستی را برای پیشبرد اهداف و برنامههای اقتصادی ایران و بهبود معیشت مردم انتخاب کرد و در آن گام برداشت. یکی از چالشهای مهم دولت آقای پزشکیان غیر از موضوعات داخلی مسئله تحولات داخل آمریکاست. ما در ماه نوامبر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را در پیش داریم درحالی که هنوز نامزد دموکراتها قطعیت لازم برای ورود به این رقابتها را پیدا نکرده است و گمانهزنیهایی درمورد باقی ماندن یا جایگزین شدن چهره جدیدی جای آقای بایدن مطرح است. مهمتر از آن اینکه ترامپ در موقعیت رقابتهای شانه به شانهای با نامزد دموکراتها قرار دارد و اگر ترامپ بخواهد به کاخ سفید برگردد چالش جدی را در روند مذاکرات ایران و آمریکا پیشرو خواهیم داشت. هرچند آقای دکتر پزشکیان در مناظرات انتخاباتی به این نکته اشاره کردند که ما تنها یک گزینه را مدنظر نداریم و تلاش میکنیم چند گزینه را همواره روی میز مذاکرات داشته باشیم و جمهوری اسلامی ایران نباید تحولات و سیاستهای راهبردی خودش را مشروط به این بکند که چه کسی در کاخ سفید ساکن است. هر جناح و جریانی که در کاخ سفید ساکن باشد، قطعا باید گزینههای متفاوتی درباره آن شخص مدنظر قرار داشته باشد. اما در مورد برجام باید گفت که ماهیت برجام به طور کلی تغییر کرده و آنچه دولتهای غربی از امضای برجام در سال 2015 داشتند و با آنچه در موقعیت فعلی است، کاملا تفاوت دارد و آنها انتظارات جدیدی از ایران با توجه به پیشرفتهای هستهای انجام شده دارند. متقابلا ایران نیز این برگ برنده خودش را درباره پیشرفتهای هستهای نمیخواهد که بهسادگی و به راحتی از دست بدهد و مابه ازای هرگونه پذیرشی درجهت برنامه هستهای ایران مشروط به این است که طرف غربی چه نوع تعهدات عملیاتی را به ایران خواهد داد. ولی قطعا برجام پایه هرگونه مذاکره با طرفهای غربی است چون به هر حال یکی از جامعترین توافقنامههایی است که بین ایران و غرب در چهار دهه گذشته امضا شده و با وجود آنکه بسیاری از بندهای آن ماهیت وجودی خودشان را از دست دادهاند ولی در چارچوب قطعنامه 2231 برجام همچنان زنده است و بند آخر آن که مربوط به لغو قطعنامههای 2231 است، در اکتبر سال 2025 ملغی خواهد شد و این موضوعی است که محدودیت زمانی را برای ایران و طرفهای غربی ایجاد میکند که بر سرعت و جدیت خودشان در مذاکرات با ایران بیفزایند و جدی باشند چراکه با تغییری که درعرصه سیاست خارجی و ریاست جمهوری ایران صورت گرفته قطعا شرایط به شکل شرایط سابق نخواهد بود و این تیم جدید جدیت بیشتری برای رسیدن به یک توافق جامع با دولتهای حاکم در غرب دارد.
*مرتضی مکی
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر