گزارش «آرمان ملی» از دلایل باخت اصولگرایان
رونمایی از چهارضلعی شکست
آرمان ملی – مطهره شفیعی: سعید جلیلی در انتخابات 1403 عزم خود را جزم کرده بود که بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند حتی دراین مسیر شعار وحدت اصولگرایی را فراموش کرد چرا که پاستور برای او شیرینتر از تعهد به شعارهایش بود. قالیباف هم مقصر بود اما سهم جلیلی در این شکست پررنگ تر است. قرار بود در نهایت یک نامزد از جریان اصولگرا به رقابت با پزشکیان بپردازد اما خودبرتربینیها کار دست جریان اصولگرایی داد و نگذاشت وحدتی که سالها شعار میدادند عملی شود.
حتی جلیلی حاضر نشد به نظرسنجیهایی که عمدتا از سوی همفکران خودش انجام میشود، اعتماد کند. به عنوان نمونه کانال تلگرامی صابرین نیوز، بخشی از نظرسنجی دانشگاه تهران (۱ تیر) را منتشر کرد که نوشته بود:« مطابق این جدول، قالیباف در صورت کنار رفتن ۳۸ درصد رای به جلیلی و ۲۰ درصد به پزشکیان منتقل میکند (یعنی بخش قابل توجهی از آرای قالیباف به سبد پزشکیان اضافه میشد) در صورتی که جلیلی کنار برود ۴۵ درصد رای به قالیباف منتقل میکند و فقط ۵ درصد رای به پزشکیان میدهد. (یعنی بخش عمده سبد رای جلیلی به سبد قالیباف اضافه میشد) اگر جلیلی، زاکانی و قاضیزاده کنار بروند قالیباف میتواند در دور اول انتخابات را تمام کند.» جلیلی با علم به لزوم کنارهگیری با استناد به نظرسنجی باز هم مقاومت کرد و از صحنه کنار نرفت تا با تجمیع آرا احتمال پیروزی اصولگرایان افزایش یابد. دیروز چنین عنوان شد که رسایی، ثابتی، رائفی پور و منصوری نگذاشتند جلیلی متوجه این نظر سنجی شود و کنار بکشد چرا که اگر جلیلی، زاکانی و قاضیزاده کنار بروند قالیباف میتواند در دور اول انتخابات را تمام کند. البته باید توجه داشت در اینکه آرای سلبی جلیلی بسیار بیشتر بود تردیدی نیست. یعنی به پزشکیان رأی دادند تا جلیلی پیروز نشود و چنان که در تحلیل دقیقی که صورت گرفته، او بیشتر دافعه دارد و نزد مردم به عنوان یک سخنران ایدئولوژیک به شدت ضد غرب شناخته میشود و خیلیها به خاطر این آمدند تا او رییس جمهور نشود. در حالی که اگر قالیباف بود چه بسا نمیترسیدند و نمیآمدند.
*لجبازی اصولگرایانه
عصر ایران هم نوشت: به 2 دلیل، انصراف جلیلی و باقی ماندن قالیباف، می توانست به نفع اصولگرایان باشد:1 - جلیلی به شدت دافعه دارد و بخشی ازبدنه جامعه از افکار و رویکردهای فکری و سیاسی او میترسد. همین موضوع، دو قطبی شدن انتخابات را رقم زد و بخش مهمی از قشر خاکستری که اساساً تمایلی به شرکت در انتخابات نداشت، وارد عمل شد و از بیم جلیلی به پزشکیان رأی داد. اگر طرف پزشکیان، قالیباف بود، دو قطبی انتخاباتی شکل نمی گرفت و فضا در مشارکت اندک به نفع اصولگرایان بود. 2 - بخش مهمی از بدنه اصولگرایی و قسمتی از آرای خاکستری، بهرغم نقدهایشان بر قالیباف، در مجموع او را فردی دارای قدرت مدیریت اجرایی می دانستند که دارای کارنامه ای قابل ارزیابی است اما از سعید جلیلی ، تصویری از یک «سخنران ایدئولوژیک» در ذهن داشتند که جز «مجموعه ای از مذاکرات شکست خورده منتهی به تحریم ایران» چیزی در چنته ندارد. در واقع بسیاری از کسانی که از ترس جلیلی به پزشکیان رأی دادند، متمایل به قالیباف بودند. در صورتی که رقابت پزشکیان - قالیباف صورت می گرفت، بخشی از آرای کنونی پزشکیان به صندوق قالیباف ریخته می شد، کما اینکه در دور دوم انتخابات، بسیاری از رأی دهندگان قالیباف، نام پزشکیان را روی برگههای خود نوشتند. در واقع، قالیباف این قابلیت را داشت که به سبد آرای پزشکیان حمله کند ولی جلیلی سهمی از این سبد نداشت. بنابراین، اگر قبل از دور اول، جلیلی کنار می کشید، تقریباً همه آرای او به علاوه بخشی از آرای پزشکیان به سبد قالیباف ریخته می شد. از سوی دیگر، با دو قطبی نشدن انتخابات، بخشی از آرای خاکستری هرگز به نفع پزشکیان فعال نمیشد. در چنان شرایطی قالیباف، می توانست حتی شانس اول انتخابات باشد ولی جلیلی ماند و دو قطبی اولیه در دور اول و دو قطبی نهایی در دوم دوم شکل گرفت و هم خود باخت و هم باعث باخت قالیباف شد تا مسعود پزشکیان راهی پاستور شود.
فراموشی اخلاق
جلیلی این بار برای رسیدن به پاستور اخلاق را هم فراموش کرد و یادش رفت قالیباف هم عضوی از اردوگاه اصولگرایی است نه رقیب. در اذهان بسیاری هست که سعید جلیلی کاندیدای جبهه پایداری ، محمدباقر قالیباف دیگر کاندیدای اصولگرا را پیمانکار خواند و گفت: «مقام ریاستجمهوری مقام اجرا به معنای پیمانکاری نیست. جایگاه تشخیص و تصمیم است». این سخن بلافاصله در عموم شبکههای اجتماعی به کنایه سعید جلیلی به محمدباقر قالیباف تعبیر شد. چه آنکه قالیباف در اولین برنامه تلویزیونی خود به کار اجرایی خود در نیروی انتظامی و شهرداری تهران پرداخت و دستاوردهای خود که به تعبیر جلیلی «پیمانکار» بود را به رخ کشید. این جمله البته با واکنش تند هواداران قالیباف روبهرو شد و یکبهیک به صف شدند تا جواب جلیلی را بدهند. به عنوان نمونه مجید رفیعی که از فعالان رسانهای تیم قالیباف بوده و هست و اکنون نیز در سازمان مناطق آزاد مشغول به کار است در پاسخ، جلیلی را «خیالباف» خواند. از همان زمان شکست اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 1403 کلید خورد.
*روایت زیدآبادی از تصور حامیان جلیلی
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: واکنش برخی از حامیان سعید جلیلی به شکست او در انتخابات تأسفبار است! گویی آنان ارث مسلّمی را از دست دادهاند! گویی این سرزمین ملک طلق آنان است و بقیۀ مردم در اینجا مهمان و یا در خدمت آنانند. در واکنش این دسته، یک جو حس دلسوزی به ایران ندیدم. گویی به این کشور به دیدۀ همان دیگی مینگرند که باید برای آنان بجوشد!چه کسانی این نوع تصورات را در ذهن آنها جا انداختهاند؟ از هر جهت وحشتناک است.
ارسال نظر