| کد مطلب: ۱۱۲۶۱۰۶
لینک کوتاه کپی شد

کدام جبهه؛ پایداری یا اصلاحات؟

با توجه به شرایط سیاسی کشور و انتخاب مردم در جمعه گذشته و رسیدن دو نامزد به دور نهایی انتخابات ریاست جمهوری با یک بررسی اجمالی به‌راحتی می‌توان به گزینه اصلح دست پیدا کرد. طبیعتا همان‌طور که در بیانیه حمایت آقای قالیباف از آقای جلیلی آمد، جریانی پشت آقای پزشکیان است که این جریان نه تنها قالیباف را بلکه سایر نامزدها را نیز به هراس انداخته است.

سوال اساسی این است که جریان حامی پزشکیان چگونه رفتار کرده است و جریان حامی کاندیدای مقابل دکتر پزشکیان چه رفتاری داشته است و شاید بهتر است بگوییم دستاوردهای جریان حامی پزشکیان چه بوده است و جریان حامی کاندیدای مقابل پزشکیان در سال‌های اخیر چه دستاوردهایی داشته است. مردم ایران به خاطر دارند که جریان اصلاحات از سال 76 تا سال 84 که حامی دولت اصلاحات بوده است دستاوردهای بزرگی در عرصه اقتصاد و سیاست و روابط بین‌المللی بود آنگاه که سازمان ملل به افتخار حضور و پیشنهاد رئیس‌جمهور اصلاح طلب گفت‌وگوی تمدن‌ها را به صورت اجماع در سازمان ملل مصوب کرد و یا در عرصه داخلی آنچنان نشاط و امیدی ایجاد شد که به‌رغم کاهش درآمدهای نفتی، برنامه سوم بهترین برنامه اجرایی بین برنامه گذشته بود. همان برنامه‌ای که اهدافش در عرصه‌های آموزش، بهداشت، سینما و هنر و بخش زیرساختی و سهم ما را از مخازن مشترک بین ایران و قطر پس گرفت. اما دستاورد جریان مقابل چه بود؟ جریان مقابلی که نقطه شروع آن از سال 84 در دولت معجزه هزاره سوم آغاز گشت. همان جریانی که منجر به تحریم بین‌المللی ایران هم در شورای امنیت سازمان ملل شد و هم در شورای حکام. شاید سوال اساسی این باشد که چرا دولت یازدهم به دنبال برجام رفت؟ اگر تحریم‌های بین‌المللی نبود، اگر قطعنامه‌های شورای امنیت نبود، اگر اجماع بین‌المللی علیه ایران نبود، ضرورتی برای برجام وجود داشت؟ و کدام جریان بسترساز اتخاذ تصمیماتی بین‌المللی علیه ایران شد؟ از طرفی دیگر جریان مقابل دکتر پزشکیان، جریانی است که به گفته آقای پورمحمدی هم نقش در عدم احیای مجدد برجام داشت، هم نقش در عدم سرانجام موضوع کرسنت داشت و هم در مسئله اف‌ای‌تی‌اف مانع تراشی کرد و هم نگذاشت که گروه‌های ان جی او در کشور شکل بگیرد. چهار موضوعی که آقای پورمحمدی در جلسه عنوان کردند تاکنون هیچکس آن را نفی نکرده است؛ منظور کاندیدای مقابل آقای پزشکیان است. اما این چهار ممانعت از احیای برجام یا قرارداد کرسنت یا تصویب اف‌ای تی اف چه خسارتی بر اقتصاد ایران زد؟ عدم نفع قرارداد کرسنت، عدم نفع فروش نفت به‌خاطر تحریم‌ها با یک حساب سرانگشتی به‌علاوه سرمایه‌هایی که می‌توانست براساس روند جریان دولت اصلاحات جذب کشور بشود. یا حتی ادامه دولت یازدهم در دولت دوازدهم می‌تواند جذب اقتصاد ایران بشود، حدودا پانصد میلیارد دلار این عدم نفع‌ها محاسبه می‌شود. امروز اگر اقتصاد ایران حتی نمی‌تواند نرخ استهلاک خود را جبران کند، حتی نمی‌تواند خودروی مطلوب خودش را تولید کند، حتی نمی‌تواند گاز را در زمستان و برق را در تابستان جبران کند به خاطر این است که سرمایه‌گذاری در سال‌های گذشته به دلیل راهبرد جریان مقابل جریان پزشکیان را حل بکند و مشکل معیشت مردم را حل بکند. لذا مردم به دو گزینه می‌توانند فکر بکنند؛ یک گزینه برگشت به تعامل با هم داخل ایران با مردم و هم خارج است و گزینه دوم، برگشت به شرایط تحریمی یا همین روالی که در سه سال گذشته داشتیم. تورم سه سال پیاپی بالای 40 درصد، افزایش نجومی قیمت مسکن، دلار، طلا، گوشت و مرغ و اقلامی که امروز مردم در سر سفره‌ها نمی‌توانند آن را تامین کنند. بین دستاوردهای این دو جبهه این مردم هستند که در نهایت داورند.

 

*هادی حق شناس

اقتصاددان

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار